برگشت ناخوشایند

محمود آخوندی
محمود آخوندی

بیایید خوشبین باشیم و این خیزش عظیم ملت‌های منطقه را قسمتی از “نقشه راه” ندانیم و نیندیشیم که استعمار پیر، چهره عوض کرده است و با جابه‌جا کردن مزدوران خود، می‌خواهد با روش‌های متناسب قرن بیست‌ویکم، ثروت‌های طبیعی و خدادادی کشورهای منطقه را از دست صاحبان واقعی آن خارج کند. شاید هم چنین نبوده و این‌بار استعمار برای همیشه شکست‌خورده باشد. ملت‌های استعمارزده منطقه از خواب غفلت بیدار شده‌اند. هوشیارانه و خردمندانه عمل می‌کنند. دیگر بهار آزادی فرارسیده است. حاکمان مستبد و مزدور منطقه، هریک به گوشه‌ای رفته‌اند و نگران سرنوشت شوم خود هستند. آنان که هنوز تسلیم ملت‌ها نشده‌اند و مقاومت می‌کنند سخت در اشتباهند. این بهار آزادی راه خود را طی می‌کند و بوی خوش آن را همه ساکنان منطقه استشمام می‌کنند. هر اندازه مقاومت مزدوران بیشتر باشد به همان اندازه، سرنوشت‌شان بدتر و بدتر خواهد بود. بهار آزادی از تونس آغاز شد. بن‌علی بدون مقاومت فرار کرد. تونسی‌ها نفس راحتی کشیدند. 

جشن و سرور و شادمانی به راه انداختند و با آرامش و فرهنگ بسیار پیشرفته‌ای که جهانیان را به تحسین واداشت، پای صندوق رأی رفتند و برای تعیین روش سیاسی حکومت‌شان آزادانه رأی دادند و ثابت کردند که شایستگی یک حکومت مستقل و آزاد را دارند. نتیجه انتخابات هرچه باشد خوشایند است. زیرا ملتی ستمدیده، بعد از قرن‌ها، تحت مستعمره بودن و زیر مشت‌های آهنین زمامداران مزدور به سر بردن را به پایان رساندند و امروز در راهی گام برمی‌دارند که بشردوستان و خردمندان آن را برمی‌گزینند. از سوی دیگر، حسنی مبارک دیکتاتور دیگر منطقه نیز نتوانست در برابر مشت‌های گره‌کرده شهروندان مصری مقاومت کند؛ کشوری که به اندازه عمر تاریخ، تمدن و قدمت فرهنگی دارد؛ کشوری که عجایب هنری و فرهنگی آن، دنیا را به تحسین وامی‌دارد، از زیر زنجیرهای استعمار آزاد شد. این ملت رنجدیده نفس راحتی کشید و خود را برای رساندن به پای صندوق‌های رأی آماده می‌کند. امید است که این انسان‌های بافرهنگ بتوانند هرچه زودتر به آزادی و استقلال حقیقی خود دست یابند و محاکمه حسنی مبارک درس عبرتی باشد برای حاکمان مزدور منطقه. 
اما آن‌سوتر، در لیبی، قذافی تا آخرین نفس مقاومت کرد و به خیال باطل خود تصور می‌کرد دوستدارانش در لیبی از او حمایت خواهند کرد و او را نجات خواهند داد، اما دیدیم که هیچ‌کس به او یاری نرساند و چگونه با خفت و خواری کشته شد و به سزای اعمال ننگین خود رسید. البته برای فردی که 42سال جز استبداد، شکنجه، حبس، اعدام، تخریب و ویرانی دستاوردی نداشت مرگ با یک گلوله کافی نبود؛ گلوله‌ای که معلوم نیست از سوی کدام دوست یا کدام دشمن به سوی او شلیک شد. ای کاش او زنده می‌ماند و به عملکردهای شرورانه نزدیک به نیم قرن حکومت استبدادی خود، پاسخ می‌داد و خیلی از اسرار و رازهایی که در سینه پنهان داشت با خود به گور نمی‌برد تا لیبیایی‌ها و دیگر ملت‌های منطقه و شاید تمام آزادی‌خواهان جهان از عملکرد جنایتکارانه او آگاهی بیشتری می‌یافتند، البته چنین نشد و شاید نخواستند قذافی را زنده دستگیر کنند که مبادا اسرار او برملا شود، زیرا مصلحت نبود که از پرده برون افتد راز. ولی به هر حال ملتی از یوغ استبداد و خشونت رهایی یافتند و دنیا منتظر آن است تا ببیند لیبی پس از قذافی چه راهی در پیش خواهد گرفت. از طرف دیگر، شهروندان سایر کشورهای منطقه، هنوز نتوانسته‌اند پیام‌های انقلابی خود را به گوش سران مستبد منطقه و جهان برسانند. هنوز نتوانسته‌اند بوی نسیم بهاری را استشمام کنند. یمنی‌ها هنوز مبارزه می‌کنند، شکنجه می‌بینند، حبس می‌شوند، می‌میرند اما دست از مبارزه برنمی‌دارند. زیرا خوب می‌دانند که خوشبختی و آسایش آنان تنها در صورتی فراهم می‌شود که دست مستبدانه خائنان را از سر راه خود بردارند. در تاریخ خواندم که در انقلاب فرهنگی معروف فرانسه، “میرابو” خطیب نامدار انقلابی فرانسه شعار می‌داد: آزادی یا مرگ؛ بیندیشید و انتخاب کنید. فرانسوی‌ها پیام او را گرفتند، تا پای جان ایستادند و انقلاب‌شان را به‌ثمر رساندند. تردیدی نیست که یمنی‌ها نیز این‌چنین خواهند کرد. اگر عبدالله صالح مدتی از کشور خارج شد و به عنوان معالجه به عربستان رفت تصور همه آزاداندیشان و خیرخواهان بر این بود که این رفت دیگر برگشتی ندارد. یمنی‌ها راحت می‌شوند اما دیدیم که چنین نشد. دوستداران و پشتیبانان صالح که به نادرستی خود را مدافع حقوق بشر، آزاداندیش و طالب سعادت شهروندان معرفی می‌کنند، این دیکتاتور را در آغوش گرفته، معالجه‌اش کردند، شمشیرش را تیزتر کردند و او را برگرداندند تا به کشتار بی‌رحمانه جوانان بیگناه و آزادی‌خواه ادامه دهد. حتی می‌خواهند برای او مصونیت قضایی بدهند تا از مجازات و کیفر اعمال ناشایست خود در امان باشد. در نتیجه صالح هنوز با فراغ بال، دنبال کشتن جوانان و گرفتن مصونیت قضایی است. آن هم به یاری حکومت‌هایی که خود را مظهر آزادی می‌خوانند اما جوانان آزادی‌خواه، خردمند و خوش‌اندیش یمنی به یاری تمامی شهروندان داخلی و آزادی‌خواهان منطقه و جهان، اجازه و امکان نخواهند داد تا بار دیگر استبداد در این سرزمین ریشه بدواند یا مستبدی با کسب مصونیت قضایی به اعمال جنایتکارانه خود پاسخی ندهد.

 

منبع: شرق، چهارم ابان