سریال روز ♦ تلویزیون

مهدی عبدالله زاده
مهدی عبدالله زاده

‏زمانی برای پشیمانی اگر چه قصه پرو پیمانی دارد و آن را درست و منطقی هم روایت می کند، اما ضعف اصلی اش ‏عبوس بودن، تصنع گرایی و استفاده از موسیقی به عجیب ترین و زننده ترین شکل ممکن آن است. چون تلفیق آیات ‏قرآنی و اصوات شبه تواشیح با نوای یک نوع موسیقی هراسناک که مثلا قرار است قیامت و روز عذاب را در ذهن ‏تداعی کند، چنان زشت و کریه از آب درآمده که می تواند به راحتی بیننده را فراری دهد.‏

pashimani1.jpg

‎ ‎زمانی برای پشیمانی‎ ‎

کارگردان: اسماعیل فلاح پور. فیلمنامه: سعید جلالی، ایرج محمدی. موسیقی: رضا ترکاشوند. مدیر فیلمبرداری: حسین ‏سیاحی. تدوین: رضا حقی پور. طراح صحنه: علی بوریایی دوست. بازیگران: عبدالرضا اکبری[حمید کاشف]، محمود ‏عزیزی[صادق عابدی]، حبیب دهقان نسب[ناصر]، زهره حمیدی[راضیه]، سهیلا رضوی[محبوبه]، حامد ‏کلاهداری[امیرحسین]، آرام جعفری[شبنم]، کامران تفتی[نادر] و مهوش وقاری. محصول گروه فیلم وسریال شبکه سوم.‏

کاشف برای مشارکت در یک کار تولیدی مبلغ هنگفتی را به دوست صمیمی خود، عابدی قرض می دهد و در مقابل از ‏او چکی به همان مبلغ می گیرد. در سر رسید چک، عابدی نمی تواند قرض کاشف را پس بدهد و به دنبال شکایت ‏کاشف، به زندان می افتد. تلاش خانواده عابدی برای گرفتن مهلت از کاشف، به جایی نمی رسد تا این که…‏

‎ ‎کوتاه ترین زمان برای پشیمانی؟‎ ‎

امسال شبکه سوم صدا و سیما ترجیح داد همزمان با توقف پخش سریال مناسبتی بزنگاه، در شب های عزاداری ماه ‏رمضان سریال دیگری را که متناسب با حال و هوای سوگوارانه باشد روی آنتن بفرستد. ظاهرا رویکرد جوان گرایانه و ‏سیاست جذب مخاطب جوان –که بخشی از تعاریف این شبکه را شکل می دهد، در این تصمیم گیری موثر بوده است. ‏اما به نظر می رسد جایگزین کردن یک سریال طنز پرطرفدار با سریالی که هیچ گاه حتی یک لبخند بر لب هیچ یک از ‏شخصیت های آن دیده نمی شود، عملا نمی تواند در جذب مخاطبی که در پی جذابیت و شادابی و زندگی است موفق ‏باشد. به خصوص این که داستان هم کپی خلاصه شده و دستکاری شده ای از ساخته های چند سال اخیر تلویزیون به ‏نظر می آید.‏

زمانی برای پشیمانی حکایت یک تولید کننده ورشکسته است که در پی دوستی چهل ساله اش با یک تاجر مبلمان به ‏خاطر بدهی یک میلیاردی به او، به زندان می افتد. اما در پی درگیری خانواده ها، یک عروسی به هم می خورد، قتلی ‏رخ می دهد و کاسب مومن نماز خوان و مسلمان پس از قربانی دادن به رستگاری می رسد.‏

pashimani2.jpg

اگر چه قصه پرو پیمان است و درست و منطقی روایت شده، ضعف اصلی اش در عبوس بودن و تصنع گرایی آن به ‏چشم می آید. به طور معمول، آثاری که فضایی تلخ و غمگنانه دارند، حتی آنهایی که با دیدگاهی تیره و تار ساخته شده ‏اند نیز با خود رگه هایی از طنز را دارند یا دست کم می شود بارقه هایی از شادی را هرچند کمرنگ و سطحی در آنها ‏یافت. اما مشکل تولیدات مناسبتی، این است که در تعاریف و پیش نیاز هایشان مواردی وجود دارد که از اساس با درام ‏و درام نویسی در تضاد است و به تصنع و بی روح شدن آنها می انجامد؛ که در این جا یک دستورالعمل بی معنی- با ‏این مفهوم که در روز های عزاداری، نمایش آثاری که در آن موسیقی و شادی وجود نداشته باشد ممنوع است- باعث ‏شده تا همه ی شخصیت های قصه، مسخ شده و غیر ملموس به نظر آیند و دنیایشان مصنوعی جلوه کند.‏

اما مشکل این مجموعه تلویزیونی به همین خلاصه نمی شود. شاید برای اولین بار است که در یک اثر تلویزیونی، به ‏منظور ایجاد فضایی اسلامی/معنوی از موسیقی به عجیب ترین و زننده ترین شکل ممکن استفاده می شود. تلفیق آیات ‏قرآنی و اصوات شبه تواشیح ( همخوانی قرآن) با نوای یک نوع موسیقی هراسناک که مثلا قرار است قیامت و روز ‏عذاب را در ذهن تداعی کند، چنان زشت و کریه از آب درآمده که می تواند به راحتی بیننده را فراری دهد. تکرار ها و ‏تاکید گذاری روی برخی واژگان قرآنی همراه با اوج و فرودهای ناگهانی-که فرودهایش به مویه کردن های عصبی شبیه ‏است و اوج هایش به فریاد های گوش خراش -به نظرم می تواند کودکان زیر 10 سال را دچار وحشت و اضطراب ‏کند. ‏

pashimani3.jpg

اصرار غیر منطقی و توام با زیاده روی سریال سازان برای معنوی جلوه دادن ساخته هایشان، کم کم دارد ماهیت ‏تلویزیون را بیش از پیش به سمت و سوی مسجد و حسینیه نزدیک می کند؛ تا جایی که، از هریک از عناصر درام با ‏سهل انگاری تمام برای رسیدن به این هدف سود برده می شود. با توجه به این که تولیدات سه ماه از سال یعنی یک ‏چهارم برنامه های صدا و سیما با نگاه مناسبتی و با اهداف و تعاریف این چنینی ساخته می شود، اگر چنین نگرشی ‏گسترش یابد باید فاتحه ی سریال های بی رمق، اما قاعده مند و متعارفی که تا پیش از این شاهدش بودیم را از همین ‏الان خواند. ‏

واقعیت این است که وجه قصه پردازی و سرگرم کنندگی تلویزیون دارد کم کم رنگ می بازد و به جای آن، تبلیغ ‏مذهبی مستقیم امکان و توجیه روز افزون پیدا می کند. این که چنین جریانی در صدا وسیما در حال شکل گرفتن است، ‏می تواند ناشی از دو پیش فرض کاملا متفاوت باشد. یکی این که آن چه رخ می دهد، نتیجه رقابت در میان مجموعه ‏سازان تلویزیون است که با هدف محکم کردن موقعیت شغلی شان در این سازمان و موفقیت در کسب پروژه های بعدی ‏و ربودن گوی سبقت از دیگران صورت می گیرد. دوم این که سیاست های کلان صدا و سیما در ماه های اخیر، باعث ‏پدید آمدن نگاه ابزاری به مجموعه سازی با هدف تبلیغ دین بوده است. در هر حال، روندی که این چنین در پیش گرفته ‏شده، مخاطب تلویزیون را به دایره تنگ معتقدانی که نیازی به تبلیغ دین ندارند محدود خواهد کرد. وگرنه، مخاطب ‏جوانی که شبکه سوم در پی جلب نظر اوست تنها از کوتاه بودن یک سریال پنج قسمتی خشنود خواهد شد!‏