فیلم روز♦ سینمای ایران

نویسنده
کامبیز رحیمی

‏منوچهر هادی متولد 1351 تهران است. پس از گرفتن دیپلم الکتروتکنیک وارد عرصه هنر شد و کارهای مختلفی چون ‏بازیگری، دستیاری کارگردانی و تدارکات را آزمود. در 1385 اولین فیلمش تلاطم را ساخت و موفق شد تا در همین ‏سال 4 تله فیلم دیگر به نام های آخرین روز ماه- تصادف- فرصت های فردا و کوچه محجوب، که خود هم نویسندگی و ‏هم کارگردانی آن را بر عهده داشته بود، بسازد. قرنطینه اولین فیلم بلند سینمایی او هم اکنون بر پرده سینماهای تهران ‏است…‏

cinemairan716_1.jpg

‎ ‎قرنطینه‎ ‎

‏ کارگردان: منوچهر هادی. نویسنده: منوچهر هادی، سعید دولتخانی. مدیر فیلمبرداری: رضا رخشان. موسیقی متن: ‏ناصر چشم آذر. تدوین: بهروز افخمی. تهیه کنده: محمد نشاط. بازیگران: حمید گودرزی، نیوشا ضیغمی، رضا ‏عطاران، افسانه بایگان، رضا رویگری.‏

دون ژوانی جوان دل به دختری می بندد و تصمیم به از دواج با او می گیرد. دختر فقیر و پسر پولدار است. پدر پسر با ‏این وصلت مخالفت می کند. اما پسر با سماجت دختر را به دست می آورد. روز آزمایش ازدواج آنها می فهمند که دختر ‏مبتلا به سرطان خون است. پدر پسر او را به جرم دزدی به زندان می اندازد و دختر در بیمارستان بستری می شود. ‏دختر آنجا با زوجی بیمار اشنا می شود که بسیار یکدیگر را دوست دارند.‏

‎ ‎داستان تکراری‎ ‎

منوچهر هادی زحمات بسیاری کشید تا بتواند نخستین فیلم خود را جلوی دوربین ببرد. او کارش را از رانندگی در فیلم ‏های مختلف سینمایی شروع کرد و جایگاه خود را ارتقاء داد تا در نهایت بر صندلی کارگردانی نشست.‏

فیلم قرنطینه داستانی تکراری دارد که هیچ نکته تازه ای را در آن نمی توان یافت. فیلم شبیه به ملودرام های دهه پنجاه ‏است که در همان سال ها زوج فرزان دلجو و امیر مجاهد به خوبی داستان های آن را باز گفته اند و پس از گذشت سی ‏سال نکته تازه ای در این گونه داستان ها یافت نمی شود. منوچهرهادی با توجه به این داستان نخ نما می کوشد موقعیت ‏خود را در بدنه سینما تثبیت کند. او فرزند همین بدنه است و سیستم سینمای بدنه ایران حرکتی جز این را نمی تواند از او ‏قبول کند. بنابراین قضاوت درباره توانایی های او کمی دشوار می شود.‏

فیلم قرنطینه بین آنچه مخاطب می خواهد و چیزی که در ذهن کارگردان بوده دائم در نوسان است. فیلم در بخش های ‏نخستین خود حسابی به تماشاگر باج می دهد اما در پایان هادی سعی می کند بخشی از دغدغه های شخصی اش را نیز ‏به داستان وارد کند.‏

فیلمنامه قرنطینه هم به بیان داستانی تازه از یک خط تکراری پرداخته است. همزمان با این فیلم تلافی ساخته سعید اسدی ‏روی پرده است که آن هم داستانی مشابه با قرنطینه را دنبال می کند و تنها در برخی خطوط فرعی روایت با آن متمایز ‏است.‏

cinemairan716_2.jpg

قرنطینه با تکیه بر نمایش زندگی پسر و روابط عاطفی او داستان را آغاز می کند. نقش این پسر را حمید گودرزی ایفا ‏می کند و کارگردان سعی می کند در مقدمه این شخصیت را به خوبی معرفی کند. کد هایی در فیلم به تماشاگر داده شده ‏که این کدها کمک می کند تا ما بتوانیم پسر را به لحاظ رفتاری بشناسیم. اما آن چنان که نویسندگان و کارگردان به پسر ‏می پردازند شخصیت دختر را مورد پرداخت قرار نمی دهند. در روایت تنها سعی شده دختر قرینه پسر باشد که این ‏مسئله در داستانی کلاسیک راه به جایی نمی برد.‏

پسر در مواجهه با دختر ناگهان تغییر رویه داده و به فردی سر به راه بدل می شود و کشمکش های او با خانواده اش ‏برای به دست آوردن دختر آغاز می شود. حال بحرانی لازم است تا داستان از این آرامش و سکون به تزلزل برسد و ‏داستان بیماری دختر و دزدی پسر در همین بین رخ می نماید. اما کارگردان نمی تواند داستان را در شکل تازه اش ادامه ‏دهد و مجبور می شود دو شخصیت تازه را به داستان اضافه کند که رضا عطاران و خاطره حاتمی نقش آنها را بازی ‏می کنند. ‏

cinemairan716_3.jpg

این داستانک تازه که اندک اندک به داستان و جریان تازه ای در فیلم بدل می شود کار را کاملا از مسیر اولیه خارج ‏کرده و اصولا موجب دوپارگی اثر می شود. کارگردان با توجه به تلخ شدن فضای داستانش می کوشد از ملاحت های ‏بازی عطاران که تماشاگر او را به عنوان یک بازیگر کمدی می شناسد بهره بگیرد. اما ظاهراً نمی تواند آن گونه که ‏باید داستان را کنترل کند و فضا به شدت آشفته می شود. در عین حایل این دقیقاً زمانی است که کارگردان سعی کرده ‏کمی از مخاطب خود جلو بزند و داستان را در مسیری پیش ببرد که خود دوست می دارد. حال تمام این جمع اضداد را ‏کنار هم قرار دهید تا ببینید به چه نتیجه ای می رسید.‏

داستان در بخش بیمارستان با این توجیه که پسر در زندان است او را به فراموشی می سپارد. تا اینکه حضور او در ‏داستان لازم می شود و مادر خوانده او فردین وار پا پیش می گذارد و با قراردادن وثیقه پسر را از زندان آزاد می کند. ‏دراین میان هیچ توجیه رفتاری هم برای نامادری پسر بیان نمی شود و حرکت او تنها به کارگردان کمک می کند داستان ‏پر دست اندازش را پیش ببرد و تماشاگر را هم مبهوت بگذارد.‏

منوچهرهادی دستیار کارگردان هایی همچون اصغر فرهادی بوده است. اما نمی تواند استقلال را در نگاهش رعایت کند ‏مجبور می شود تن به خواسته های تهیه کننده بدهد. او برای پیوستن به هم نسلانش می بایست سریع تر به راهی برود ‏که امثال فرهادی رفته اند. اگرنه توانایی های او همانند شهرام شاه حسینی با فیلم هایی همچون کلاغ پر و زن ها فرشته ‏اند به تکرار فیلم فارسی می رسد.‏

 


‏ ‏

‏ ‏