ماشاء الله شمس الواعظین، روزنامه نگار وتحلیلگرسیاسی درتهران درگفت وگوبا روز با مثبت خواندن گزارش اخیرمحمدالبرادعی، وجود تفسیرهای مختلف در باره آن در طرف ایرانی وآمریکایی را نگران کننده می داند. تفسیرهایی که درایران با جشن وسرورهمراه می شود ودرغرب کشورهای عضوشورای امنیت سازمان ملل را پشت میزطراحی قعطنامه سوم تحریم ایران می نشاند. این گفت وگو در زیر می آید.
طی هفته گذشته برداشت های مختلفی نسبت به گزارش اخیر آقای البرادعی مطرح شده است که از شادمانی درداخل تا صدور قعطنامه تحریم درخارج را دربرمی گیرد. این تفاوت برداشت ها ناشی ازچیست؟
دو نکته دراین خصوص وجود دارد. یکی اینکه ایران در ارتباط با گزارش هایی که سازمان های اطلاعاتی آمریکا ویا آژانس ارائه می کنند نکاتی پیدا می کند که برای حکومت ایران مثبت قلمداد می شود. نباید دور از انصاف هم برویم که نکات مثبتی دراین گزارش ها وجود دارد. به ویژه در گزارش اخیر البرادعی از برخی پیشرفت های قابل توجه در مذاکرات با ایران برسر پرونده هسته ای سخن به میان آمده است. ایران معتقد است که ادامه گفت وگو ها با آژانس بین المللی انرژی اتمی منجر به تحقق یک سری پیشرفت ها شده که این پیشرفت ها مورد تایید آژانس نیز قرارگرفته است. پس ایران ادامه گفت وگو ها را ثمر بخش می داند. چون درهرگزارشی از تحقق یک سری پیشرفت ها سخن به میان می آید. وقتی ایالات متحده نگاه می کند به گزارش های صادره شده از سوی آژانس، نکاتی می یابد که در آن از ثمربخش بودن تحریم های سازمان ملل حکایت می کند. یعنی فشارهایی که سازمان ملل آورده منجر به نتایج مثبتی شده اما پرونده هسته ای همچنان از دید غرب پرونده مخاطره آمیزی است وایران باید به صورت کلی دربرابر اراده جامعه جهانی سرتسلیم فرود بیاورد.
یعنی هر دوطرف گزارش هارا درجهت برنامه ریزی های خود می دانند؟
بله، هم ایران و هم ایالات متحده آمریکا ادامه روند فعلی را برای دستیابی به هدف های هر یک از طرفین مفید می دانند. این وضعیت پارادوکسیکالی را به وجود آورده است. یعنی ایران مذاکرات را ثمربخش می داند، ایالات متحده هم تحریم ها راثمر بخش می داند که منجر به نتایجی شده که البرادعی درگزارشش ازآنها یاد کرده است. درواقع در یک دور باطل وتسلسل ابلهانه ای به سر می بریم. چون دو طرف به سمت هایی می روندکه این پرونده حساس تر می شود. اما حداقل مثبت پیش می رود ومطابق نظر دو طرف است. ایالات متحده گمان می کند که مطابق نقشه ای که می کشد پرونده به پیش می رود وایران هم فکر می کند این نتیجه مذاکرات است. برای خروج ازاین بن بست دو طرف ماجرا یعنی واشینگتن وتهران باید برداشت های خودشان را نسبت به آنچه که از پرونده هسته ای دنبال می کنند تغییر بدهند تا یک نتیجه ثمربخشی برای جامعه جهانی وکاهش چالش مربوط به پرونده هسته ای به وجود بیاید.
ادامه روند فعلی چه نتایجی را دربرخواهد داشت؟
ادامه روند فعلی به رویارویی می انجامد. برای خارج شدن از احتمال رویارویی به نظر می رسد هم ایران باید برداشت خود را از گام هایی که برمی دارد و آنها را مثبت ارزیابی می کند عوض کند وهم ایالات متحده از آنچه فکر می کند دارد به نتیجه می رساند برداشتش را عوض کند. وقتی می گوییم برداشتشان را عوض کنند منظورمان این نیست که به سمت مذاکره حرکت کنند ویا حل وفصل ماجرای اتمی ایران. شاید وقتی برداشتشان را تغییر دادند پرونده هسته ایی ایران سریع تر حل وفصل بشود. به این معنا که اگر بناست ایران درنهایت این پروژه ای که درآن گام برمی دارد می خواهد تعلیق غنی سازی را بپذیرد از همین الان گام هایی را که برمی دارد به آن سو تنظیم کند. ایالات متحده هم اگر فکر می کند با تغییر برداشت خودش ایران را از غنی سازی اورانیوم محروم خواهد کرد، آن را هم عوض کند، درغیراین صورت ما حتی بدون رویارویی هم نتیجه ها وهزینه های یک رویارویی را خواهیم پرداخت وبه نظر می رسد دو طرف این هزینه را خواهند پرداخت.
در این گزارش بخشی اضافه شده درخصوص اطلاعات جدیدی که دراختیار آژانس قرارگرفته است که ادعاهایی را درخصوص ادامه برخی تلاش ها غیرصلح آمیزکردن برنامه هسته ایی ایران مطرح کرده وبه نوعی به نظر می رسد چرخشی برای بازگشتن به سوی پیش ازانتشار گزارش سازمان های اطلاعاتی آمریکا در حال شکل گیری است. این موضوع چقدرجدی است؟
من شبی که این گزارش منتشر شد گفتم که از فردا جنگ تفسیرها راه می افتد. مقامات ایران درکمترازسه ماه دوبار به برپایی جشن اقدام کردند. یک بار پس از انتشار گزارش سازمان های اطلاعاتی آمریکا، یک بار هم بعد از انتشار گزارش آقای البرادعی. بنابراین ایرانی ها مشغول برگزاری جشن هستند و آمریکایی ها مشغول برنامه ریزی برای گام های بعدی و صدور قطعنامه ها. این تضاد در برداشت درمورد گزارش هایی که درمورد برنامه هسته ایی ایران منتشر می شود نگران کننده است. یک جایی باید این تفاوت برداشت ها متوقف شود.
برخی می گویند که بخشی ازاین نکات مثبتی که ایران به آن اشاره می کند سوالاتی است که ایران برای پاسخگویی به آنها مشکلی ندارد. اما روح مخالفت کشورهای غربی که برمی گردد به غنی سازی اورانیوم و تهیه سوخت درمقیاس صنعتی آن همچنان به قوت خود باقی است.
اصلا مساله پرونده هسته ای ایران جنبه های سیاسی و جنبه های استراتژیکش برجنبه های فنی اش می چربد وغلبه دارد. هم رهبران ایران به آن آگاه هستند وهم آمریکایی ها. ایالات متحده سه روند را به صورت پیوسته نگاه می کند. یک روند پرونده هسته ای ایران است. دیگر موضع ایران درمورد عراق وصلح درخاورمیانه وموضعش درمورد اسراییل است وسوم حمایت ایران از جنبش های مقاومت علیه صهیونیسم درمنطقه است که درغرب حمایت از تروریسم خوانده می شود. اخیر مورد چهارمی هم اضافه شده که آن توانایی های موشکی ایران است. ایالات متحده آمریکا این چهار روند را با هم به صورت پیوسته برخورد می کند. شما نگاه کنید که قطعنامه های 1737 و1747 صادر شد به تدریج پای توان موشکی ایران را هم وسط آورده است. مگر نمی گفتند توان هسته ای خطرناک بوده است؟ پس چرا توان موشکی به آن اضافه شده است؟ چرا؟ برای اینکه مساله موشک ها درخاورمیانه مساله موازنه قوا را درمنطقه به هم می ریزد واسراییل از تک محوری برتری موازنه قوا خارج شده ومعادله جدیدی در منطقه شکل گرفته که آن توان موشکی ایران است که از نظر ایالات متحده آمریکا باید مورد درمان قراربگیرد. تفسیرهایی که گزارش ها می شود متناسب با این موضوع است. اگر این مسائل وجود نداشت قرائت هایی که از گزارش های آژانس می شد کاملا متفاوت می شد واعتماد متقابل پیدا می شد ومساله حل می شد. چرا که همزمان می بینید همکاری های ایالات متحده وهندوستان برسرمساله هسته ایی وجود دارد. آنچه مسلم است این که نه البرادعی ونه آمریکا که ایران به دنبال برنامه هسته ایی معطوف به تهیه سلاح اتمی است. نگرانی جای دیگری است. اگر ایران بتواند برسراین سه روند به نتیجه برسد به نظر می رسد بتواند قادر باشد مساله هسته ای خودش را با غرب حل کند اگرچه دراین پروسه ممکن است که تعلیق غنی سازی اورانیوم را درمدت انجام مذاکره با طرف غربی بپذیرد. این به نظر می رسد که راهی برای حل مساله هسته ای است.
وضعیت کنونی را با وضعیت پس ازانتشار گزارش سازمان های اطلاعاتی آمریکا درحال نزدیک شده است؟
نه. به نظرم ازنظر فنی زبان گزارش ها به منطق ایران نزدیک می شود. یادمان نرود درگزارش سازمان های اطلاعاتی آمریکا وگزارش البرادعی ایران از بسیاری ازاتهام ها تبرئه شده و ازهمکاری ایران با آژانس صحبت شده است. ولی بلافاصله چون مسائل سیاسی هنوز حل نشده موضوع را به نیت ها وانگیزه های ایران ارجاع می دهند که مساله را نگران کننده می کند وهرچه آقای احمدی نژاد هم بربوق ضد اسراییلی درایران میدمد فشار غرب برروی ایران افزایش پیدا میکند. شما فقط سیاست ایالات متحده را درمورد ایران نگاه نکنید. سیاست آنها را در رابطه با سوریه هم ببینید. سوریه را مشروط می کند به کاهش فشارها درلبنان و فراهم کردن شرایط برای انتخابات ریاست جمهوری لبنان وهیچ کدامشان در مورد بلندی های جولان بحث نمی کنند و برسر مسائلی بحث می کنند مثل ریاست جمهوری لبنان که موضوعی سیاسی است. مشروط سازی بسیاری از روابط خاورمیانه در سیاست های منطقه ای آمریکا درراس دستور کار آمریکا قرارگرفته است که آن را دنبال می کند وبا همه کشورها هم همین رفتار را دارد. البته کشورهای هوادار آمریکا از همه این فشارها درامان هستند و بلکه مورد حمایت ایالات متحده آمریکا قراردارند.