ایران در پی جشن، امریکا دنبال قطعنامه

نویسنده

shamsolvaezin664.jpg

ماشاء الله شمس الواعظین، روزنامه نگار وتحلیلگرسیاسی درتهران درگفت وگوبا روز با مثبت خواندن گزارش ‏اخیرمحمدالبرادعی، وجود تفسیرهای مختلف در باره آن در‎ ‎طرف ایرانی وآمریکایی را نگران کننده می داند. ‏تفسیرهایی که درایران با جشن وسرورهمراه می شود ودرغرب کشورهای عضوشورای امنیت سازمان ملل را ‏پشت میزطراحی قعطنامه سوم تحریم ایران می نشاند. این گفت وگو در زیر می آید.‏

‎ ‎طی هفته گذشته برداشت های مختلفی نسبت به گزارش اخیر آقای البرادعی مطرح شده است که از ‏شادمانی درداخل تا صدور قعطنامه تحریم درخارج را دربرمی گیرد. این تفاوت برداشت ها ناشی ‏ازچیست؟‎ ‎

دو نکته دراین خصوص وجود دارد. یکی اینکه ایران در ارتباط با گزارش هایی که سازمان های اطلاعاتی ‏آمریکا ویا آژانس ارائه می کنند نکاتی پیدا می کند که برای حکومت ایران مثبت قلمداد می شود. نباید دور از ‏انصاف هم برویم که نکات مثبتی دراین گزارش ها وجود دارد. به ویژه در گزارش اخیر البرادعی از برخی ‏پیشرفت های قابل توجه در مذاکرات با ایران برسر پرونده هسته ای سخن به میان آمده است. ایران معتقد است که ‏ادامه گفت وگو ها با آژانس بین المللی انرژی اتمی منجر به تحقق یک سری پیشرفت ها شده که این پیشرفت ها ‏مورد تایید آژانس نیز قرارگرفته است. پس ایران ادامه گفت وگو ها را ثمر بخش می داند. چون درهرگزارشی از ‏تحقق یک سری پیشرفت ها سخن به میان می آید. وقتی ایالات متحده نگاه می کند به گزارش های صادره شده از ‏سوی آژانس، نکاتی می یابد که در آن از ثمربخش بودن تحریم های سازمان ملل حکایت می کند. یعنی فشارهایی ‏که سازمان ملل آورده منجر به نتایج مثبتی شده اما پرونده هسته ای همچنان از دید غرب پرونده مخاطره آمیزی ‏است وایران باید به صورت کلی دربرابر اراده جامعه جهانی سرتسلیم فرود بیاورد. ‏

‎ ‎یعنی هر دوطرف گزارش هارا درجهت برنامه ریزی های خود می دانند؟‏‎ ‎

بله، هم ایران و هم ایالات متحده آمریکا ادامه روند فعلی را برای دستیابی به هدف های هر یک از طرفین مفید می ‏دانند. این وضعیت پارادوکسیکالی را به وجود آورده است. یعنی ایران مذاکرات را ثمربخش می داند، ایالات ‏متحده هم تحریم ها راثمر بخش می داند که منجر به نتایجی شده که البرادعی درگزارشش ازآنها یاد کرده است. ‏درواقع در یک دور باطل وتسلسل ابلهانه ای به سر می بریم. چون دو طرف به سمت هایی می روندکه این پرونده ‏حساس تر می شود. اما حداقل مثبت پیش می رود ومطابق نظر دو طرف است. ایالات متحده گمان می کند که ‏مطابق نقشه ای که می کشد پرونده به پیش می رود وایران هم فکر می کند این نتیجه مذاکرات است. برای خروج ‏ازاین بن بست دو طرف ماجرا یعنی واشینگتن وتهران باید برداشت های خودشان را نسبت به آنچه که از پرونده ‏هسته ای دنبال می کنند تغییر بدهند تا یک نتیجه ثمربخشی برای جامعه جهانی وکاهش چالش مربوط به پرونده ‏هسته ای به وجود بیاید.‏

‎ ‎ادامه روند فعلی چه نتایجی را دربرخواهد داشت؟‏‎ ‎

‏ ادامه روند فعلی به رویارویی می انجامد. برای خارج شدن از احتمال رویارویی به نظر می رسد هم ایران باید ‏برداشت خود را از گام هایی که برمی دارد و آنها را مثبت ارزیابی می کند عوض کند وهم ایالات متحده از آنچه ‏فکر می کند دارد به نتیجه می رساند برداشتش را عوض کند. وقتی می گوییم برداشتشان را عوض کنند ‏منظورمان این نیست که به سمت مذاکره حرکت کنند ویا حل وفصل ماجرای اتمی ایران. شاید وقتی برداشتشان را ‏تغییر دادند پرونده هسته ایی ایران سریع تر حل وفصل بشود. به این معنا که اگر بناست ایران درنهایت این پروژه ‏ای که درآن گام برمی دارد می خواهد تعلیق غنی سازی را بپذیرد از همین الان گام هایی را که برمی دارد به آن ‏سو تنظیم کند. ایالات متحده هم اگر فکر می کند با تغییر برداشت خودش ایران را از غنی سازی اورانیوم محروم ‏خواهد کرد، آن را هم عوض کند، درغیراین صورت ما حتی بدون رویارویی هم نتیجه ها وهزینه های یک ‏رویارویی را خواهیم پرداخت وبه نظر می رسد دو طرف این هزینه را خواهند پرداخت. ‏

‎ ‎در‎ ‎این گزارش بخشی اضافه شده درخصوص اطلاعات جدیدی که دراختیار آژانس قرارگرفته است که ‏ادعاهایی را درخصوص ادامه برخی تلاش ها غیرصلح آمیزکردن برنامه هسته ایی ایران مطرح کرده وبه نوعی ‏به نظر می رسد چرخشی برای بازگشتن به سوی پیش ازانتشار گزارش سازمان های اطلاعاتی آمریکا در حال ‏شکل گیری است. این موضوع چقدرجدی است؟‏‎ ‎

من شبی که این گزارش منتشر شد گفتم که از فردا جنگ تفسیرها راه می افتد. مقامات ایران درکمترازسه ماه ‏دوبار به برپایی جشن اقدام کردند. یک بار پس از انتشار گزارش سازمان های اطلاعاتی آمریکا، یک بار هم بعد ‏از انتشار گزارش آقای البرادعی. بنابراین ایرانی ها مشغول برگزاری جشن هستند و آمریکایی ها مشغول برنامه ‏ریزی برای گام های بعدی و صدور قطعنامه ها. این تضاد در برداشت درمورد گزارش هایی که درمورد برنامه ‏هسته ایی ایران منتشر می شود نگران کننده است. یک جایی باید این تفاوت برداشت ها متوقف شود. ‏

‎ ‎برخی می گویند که بخشی ازاین نکات مثبتی که ایران به آن اشاره می کند سوالاتی است که ایران ‏برای پاسخگویی به آنها مشکلی ندارد. اما روح مخالفت کشورهای غربی که برمی گردد به غنی سازی اورانیوم و ‏تهیه سوخت درمقیاس صنعتی آن همچنان به قوت خود باقی است.‏‎ ‎

اصلا مساله پرونده هسته ای ایران جنبه های سیاسی و جنبه های استراتژیکش برجنبه های فنی اش می چربد ‏وغلبه دارد. هم رهبران ایران به آن آگاه هستند وهم آمریکایی ها. ایالات متحده سه روند را به صورت پیوسته نگاه ‏می کند. یک روند پرونده هسته ای ایران است. دیگر موضع ایران درمورد عراق وصلح درخاورمیانه وموضعش ‏درمورد اسراییل است وسوم حمایت ایران از جنبش های مقاومت علیه صهیونیسم درمنطقه است که درغرب ‏حمایت از تروریسم خوانده می شود. اخیر مورد چهارمی هم اضافه شده که آن توانایی های موشکی ایران است. ‏ایالات متحده آمریکا این چهار روند را با هم به صورت پیوسته برخورد می کند. شما نگاه کنید که قطعنامه های ‏‏1737 و1747 صادر شد به تدریج پای توان موشکی ایران را هم وسط آورده است. مگر نمی گفتند توان هسته ای ‏خطرناک بوده است؟ پس چرا توان موشکی به آن اضافه شده است؟ چرا؟ برای اینکه مساله موشک ها ‏درخاورمیانه مساله موازنه قوا را درمنطقه به هم می ریزد واسراییل از تک محوری برتری موازنه قوا خارج شده ‏ومعادله جدیدی در منطقه شکل گرفته که آن توان موشکی ایران است که از نظر ایالات متحده آمریکا باید مورد ‏درمان قراربگیرد. تفسیرهایی که گزارش ها می شود متناسب با این موضوع است. اگر این مسائل وجود نداشت ‏قرائت هایی که از گزارش های آژانس می شد کاملا متفاوت می شد واعتماد متقابل پیدا می شد ومساله حل می شد. ‏چرا که همزمان می بینید همکاری های ایالات متحده وهندوستان برسرمساله هسته ایی وجود دارد. آنچه مسلم است ‏این که نه البرادعی ونه آمریکا که ایران به دنبال برنامه هسته ایی معطوف به تهیه سلاح اتمی است. نگرانی جای ‏دیگری است. اگر ایران بتواند برسراین سه روند به نتیجه برسد به نظر می رسد بتواند قادر باشد مساله هسته ای ‏خودش را با غرب حل کند اگرچه دراین پروسه ممکن است که تعلیق غنی سازی اورانیوم را درمدت انجام مذاکره ‏با طرف غربی بپذیرد. این به نظر می رسد که راهی برای حل مساله هسته ای است.‏

‎ ‎وضعیت کنونی را با وضعیت پس ازانتشار گزارش سازمان های اطلاعاتی آمریکا درحال نزدیک شده ‏است؟‎ ‎

نه. به نظرم ازنظر فنی زبان گزارش ها به منطق ایران نزدیک می شود. یادمان نرود درگزارش سازمان های ‏اطلاعاتی آمریکا وگزارش البرادعی ایران از بسیاری ازاتهام ها تبرئه شده و ازهمکاری ایران با آژانس صحبت ‏شده است. ولی بلافاصله چون مسائل سیاسی هنوز حل نشده موضوع را به نیت ها وانگیزه های ایران ارجاع می ‏دهند که مساله را نگران کننده می کند وهرچه آقای احمدی نژاد هم بربوق ضد اسراییلی درایران میدمد فشار غرب ‏برروی ایران افزایش پیدا میکند. شما فقط سیاست ایالات متحده را درمورد ایران نگاه نکنید. سیاست آنها را در ‏رابطه با سوریه هم ببینید. سوریه را مشروط می کند به کاهش فشارها درلبنان و فراهم کردن شرایط برای ‏انتخابات ریاست جمهوری لبنان وهیچ کدامشان در مورد بلندی های جولان بحث نمی کنند و برسر مسائلی بحث ‏می کنند مثل ریاست جمهوری لبنان که موضوعی سیاسی است. مشروط سازی بسیاری از روابط خاورمیانه در ‏سیاست های منطقه ای آمریکا درراس دستور کار آمریکا قرارگرفته است که آن را دنبال می کند وبا همه کشورها ‏هم همین رفتار را دارد. البته کشورهای هوادار آمریکا از همه این فشارها درامان هستند و بلکه مورد حمایت ‏ایالات متحده آمریکا قراردارند. ‏