نحوه جاسوسی در ایران

نویسنده

‏ جرج مالبرونو

از زمانی که بحث سلاح های کشتارجمعی در عراق مطرح شد، دولتمردان امریکایی تمامی تصمیم گیری ها و تلاش های خود را ‏بر پایه اطلاعات جمع آوری شده توسط نیروهای انسانی بنا نهادند.‏

در گزارشی که سال گذشته توسط سازمان های اطلاعاتی امریکا منتشر شد آمده بود که ایران به عنوان یک تهدید قریب الوقوع ‏شناخته نمی شود و تهران برنامه هسته ای نظامی خود را از سال 2003 به حالت تعلیق درآورده است. ایالات متحده خاطرنشان می ‏سازد که برای رسیدن به این نتایج تعجب آور درخصوص ایران، از شیوه های جدید جمع آوری اطلاعات استفاده کرده است. به ‏راستی این شیوه ها کدام اند؟

شیوه های جمع آوری اطلاعات‏

قسمت اعظم اطلاعات امریکا در مورد ایران ازطریق تصاویر الکترونیکی و توسط ماهواره هایی به دست آمده که در آسمان این ‏این کشور قرار دارند؛ تصاویری از قبیل ایجاد تغییرات در سیستم امنیتی مراکز هسته ای و تشخیص فعالیت های زیرزمینی. یکی ‏از مسؤولان وزارت دفاع فرانسه با اشاره به همکاری نزدیک بین اسراییل و ایالات متحده در برابر تهدید ایران می گوید: “قسمت ‏اعظم این اطلاعات به مقامات اسراییلی منتقل شده، زیرا ماهواره های آنها درحال حاضر روی سوریه و لبنان متمرکز شده اند.“‏

زمانی که ایالات متحده در دوران صدام حسین در عراق شکست خورد [در آن زمان سازمان سیا از اطلاعات و منابع انسانی بسیار ‏کمی برخوردار بود]، سازمان های اطلاعاتی امریکا بر جمع آوری اطلاعات ازطریق نیروی انسانی [مستقیم یا غیرمستقیم] تکیه ‏کردند و اکنون حضور 140 هزار نفر در کنار ایران جمع آوری اطلاعات را تقویت کرده است. یکی از مسؤولان سازمان سیا در ‏این باره می گوید: “ما تحلیل های بسیاری انجام دادیم و اطلاعات قابل قبولی جمع آوری کردیم. منبع ما اطلاعات بجا و صحیحی ‏بود که در اختیار عموم قرار دارد.” آیا این نتایج ماحصل یک سیاست جدید است یا از طریق یک عملیات کماندویی اسراییلی به ‏دست آمده؟ ‏

مرگ اردشیر حسن پور، دانشمند برجسته هسته ای ایران، بی شک به دلیل یک مسمومیت در ایران بوده است [18 ژانویه 2007]. ‏پس از آن، علیرضا عسگری، مسؤول سابق سپاه پاسداران که وظیفه وی حمایت از مراکز هسته ای بود، از سمت خود کناره گیری ‏کرد و در تاریخ 7 فوریه 2007 ازطریق ترکیه عازم ایالات متحده شد. دو ماه و نیم بعد از آن [30 آوریل 2007]، نوبت به حسین ‏موسویان رسید: مذاکره کننده هسته ای ایران که به جرم انتقال اطلاعات محرمانه به مقامات بریتانیایی در تهران دستگیر شد و البته ‏چندین “حادثه” دیگر که در مورد هلیکوپترهای حامل سربازان سپاه روی داد. این حوادث بیشتر به دنبال وارد شدن نام سپاه ‏پاسداران به لیست سازمان های تروریستی بود.‏

حضور عوامل در محل

سازمان مجاهدین از مدت ها پیش به عنوان مهم ترین شبکه جاسوسی در ایران شناخته می شد. در واقع اعضای این سازمان بودند ‏که در 14 اوت 2002 خبر از وجود تأسیسات هسته ای نطنز و پروژه ساخت رآکتور آب سنگین اراک را دادند. ولی امروز توان ‏عملیاتی آنها که ظاهراً عوامل نفوذی دولت تهران را در خود جای داده اند بسیار ضعیف به نظر می رسد. ‏

می ماند کردهای شمال عراق، که متحد واشنگتن هستند. یکی از رهبران کرد که نخواست نامش فاش شود به فیگارو اظهار داشت: ‏‏”مقامات امریکایی به ما فشار می آورند تا در ایران اقدام به ایجاد بی ثباتی و اغتشاش کنیم، ولی ما تاکنون از این کار سر باز زده ‏ایم.” در این “لانه جاسوسی”، سازمان موساد اسراییل که از مدت ها قبل با نیروهای مسعود بارزانی، رهبر حزب دموکرات ‏کردستان عراق، همکاری داشته، می تواند برای نیل به اهداف خود به آسانی نیروهایی را از آن سوی مرز جذب کند. در میان ‏عملیات کماندویی این سازمان می توان به ترور “مغزهای متفکر” برنامه هسته ای ایران اشاره کرد؛ به طوری که موساد به شکلی ‏خستگی ناپذیر درپی حذف این مهره هاست.‏

یکی از رؤسای سابق یک سازمان ضد جاسوسی در اروپا می گوید: “سازمان های بریتانیایی به نوبه خود در شمال ایران مستقر ‏شده اند.” ازطرف دیگر، استقرار نیروهای لندن در جنوب عراق به آنها امکان نفوذ به استان خوزستان و احتمالاً تأسیسات بوشهر ‏را می دهد. به علاوه، این استانی است که اکثریت آن را “عرب”ها تشکیل می دهند و طی سال های اخیر به طور مرتب صحنه ‏درگیری بوده است.‏

تمهیدات دولت تهران‏

دولت تهران نیروی شبه نظامی بسیج و سپاه پاسداران را موظف کرده تا مردم را تحت نظارت داشته باشند. البته فلسفه تأسیس این ‏دو سازمان برای ایفای چنین وظیفه ای نبوده و به علاوه عملکرد آنها در نظر دولت نیز کافی نبوده است. تهران از سال 2005 اقدام ‏به ایجاد یک نیروی اطلاعاتی جدید موسوم به “عقاب 2” کرد که وظیفه آن انحصاراً حمایت از تأسیسات هسته ای ایران در برابر ‏تهدیدهای خارجی است. تأسیس آن پس از دستگیری چندین عامل که برای جاسوسی و جمع آوری اطلاعات از دو مرکز هسته ای ‏آمده بودند صورت گرفت. این در حالی بود که این دو مرکز توسط آژانس اتمی کشف نشده بودند: مرکز پرشین، در جنوب شرقی ‏تهران و لویزان در شمال شرقی.‏

نیروی عقاب 2 از چند نفر تشکیل شده است؟ آیا آنها در کشورهای دیگری که دوست ایران محسوب می شوند آموزش دیده اند؟ ‏ارائه پاسخ صحیح در این باره مشکل است. برعکس، کارشناسان اطلاعاتی از یک نظر هم عقیده اند: نفوذ به ایران کار بسیار ‏سختی است. یک متخصص امور ضد جاسوسی در این خصوص می گوید: “به طور سنتی، سازمان های خارجی رابط های بسیار ‏کمی در سطوح بالا در ایران دارند.” ‏

و این مسأله ای است که همچنان باور گزارش اطلاعاتی امریکا درخصوص ایران را حتی پس از گذشت یک سال مشکل می سازد.‏

منبع: فیگارو، 20 اکتبر‏

مترجم: علی جواهری