مارک فیتزپاتریک
تردیدی نیست که تلاش های بین المللی در جهت افزایش فشار بر ایران با انتشار ارزیابی ماه دسامبر سازمان ملی اطلاعات آمریکا (نای) مبنی بر توقف فعالیت تسلیحات اتمی ایران در سال 2003 دشوارتر گردیده است. جای تأسف است که گزارش نای به گونه ای مطرح شد که بجای معطوف کردن تیترهای خبری به سایر بخش های این گزارش که تأیید می کردند چرا جهان باید نگران تلاش های ایران برای دستیابی به قابلیت تسلیحات اتمی باشد، به این بخش معطوف شد.
به رغم زیان هایی که ارزیابی نای برای استراتژی دیپلماتیک آمریکا داشته است، دلایل خوش بینانه ای نیز نسبت به تأثیر بلندمدت این گزارش وجود دارند. اکنون فرصت حرکت در مسیری که در میان نتایج احتمالی به جنگ ختم نمی گردد، بیشتر است. اشاره ارزیابی نای به منطقی بودن تصمیم گیرندگان ایرانی یک نشانه امیدواری است. اگرچه هیچ نشانه ای مبنی بر چشم پوشی سران ایران از گزینه تسلیحات اتمی وجود ندارد، اما عناصر مهم رهبری نظام تمایل خود را برای توقف ادامه فعالیت برخی از ابعاد برنامه هسته ای نشان داده اند. آنها باید قانع شوند که رویکرد مبتنی بر هزینه و فایده را تجزیه و تحلیل منطقی کنند تا بتوانند برای توقف برنامه غنی سازی دلیل داشته باشند.
با کنار رفتن گزینه نظامی، آمریکا و کشورهای غربی باید به منظور تقویت سایر ابزارهای خود دست به تلاشی مشترک بزنند. این اقدام در وهله اول به معنای افزایش فشارهای اقتصادی است که می تواند در قالب تحریم های همه جانبه مانند بکارگیری اهرم های مالی، سیاسی و فنی از طریق سازمان ملل و اتحادیه اروپا محقق گردد. در عین حال آمریکا باید از مشاوره شمار روزافزون سیاست گذاران از جمله تحلیلگر محافظه کار رابرت کاگن بهره گیرد و از طرح ابتکاری مذاکره مستقیم با تهران استفاده کند. ایران تنها در برابر فشارها تسلیم نخواهد نشد و صرفا ً از طریق سیاست نزدیکی آمریکا متقاعد خواهد گردید که مشوق های ارائه شده واقعی هستند.
افزایش فشارها بدون تهدید نظامی آمریکا که قویترین محرک برای همراهی برخی کشورها در امر تحریم ایران بود، دشوارتر خواهد شد. اگرچه این کشورها اصولا ً با تحریم ایران مخالف بودند، اما معتقد بودند که از طریق تحریم های اقتصادی می توانند از تمایل آمریکا نسبت به مداخله قدرت نظامی برای حل این مشکل جلوگیری کنند. اما پیوستن به تحریم ها به این خاطر که این گزینه بر گزینه جنگ ارجحیت دارد، هیچگاه توجیه قابل قبولی نبود. منطق واقعی فشارهای اقتصادی این است که ایران را از دستیابی به قابلیت اتمی، که اساسا ً در ساخت تسلیحات کاربرد دارد و می تواند باعث تکثیر و گسترش سلاح های هسته ای در سراسر منطقه شود، باز دارد.
به احتمال زیاد ارزیابی نای با کنار گذاشتن گزینه جنگ از دستور کار می تواند شرایط پذیرش تحریم ها را برای کشورهایی مانند چین آسان تر کند. اکنون چین می تواند دربارۀ منافع ملی خود در پیوستن به فشارهای گروهی، که می توانند ایران را از ملحق شدن به کلوپ هسته ای بازدارند، بهتر تصمیم گیری کند. گزارش نای در داخل ایران نیز بازتاب های پیش بینی نشده و امیدوارکننده ای داشته است. از یک سو، این گزارش دلیل تازه ای برای بلوف زدن به احمدی نژاد داده است، و از سوی دیگر، درک نکات تبلیغاتی این گزارش مبنی بر اینکه ایران واقعا ً برنامه تسلیحاتی در اختیار دارد که هیچگاه به وجود آن اعتراف نکرده است، برای احمدی نژاد مشکل بنظر می رسد. این موضوع دلیل دیگری برای آژانس بین المللی انرژی اتمی است که پرونده هسته ای ایران را مختومه اعلام نکند.
علاوه بر این، از بین رفتن تهدید جنگ، توانایی احمدی نژاد را برای جلب حمایت مردمی از سیاست های افراط گرایانه خود کاهش داده است. شکاف های درون رژیم در نبود قدرت انسجام دهندۀ تهدید نظامی خارجی روز به روز عمیق تر می شوند و در آستانه انتخابات ماه مارس مجلس، سیاست های اقتصادی احمدی نژاد به شدت با انتقادهای روزافزون روبرو شده اند. مهم تر از همه اینکه شکاف علنی میان احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای ابعاد جدیدی به خود گرفته است.
تشدید این قبیل اختلافات داخلی مدت هاست که یکی از اهداف سیاست آمریکا بوده است. با این وجود، برنامه های نسنجیده ای مانند واگذاری بودجه آمریکا برای ارتقاء اصلاحات، تنها دریافت کنندگان کمک های مالی آمریکا را بدنام و بی آبرو خواهد کرد. بنابراین، بسیار بهتر است که اجازه دهیم اختلافات داخلی ایران خود به معرض ظهور برسند، امری که می تواند یکی از مهم ترین دستاوردهای گزارش نای باشد.
منبع: دیلی استار، 1 فوریه