همزمان با انتشار گزارش هائی درباره افزایش تجاوز جنسی و ازار زنان، آمارهایی نیز درباره بهره کشی از کودکان به عنوان نیروی کار، عامل ارضاء جنسی و … منتشر شده بود و به تازگی نیز رفتار بی سابقه یک مجری تلویزیونی با یک کودک بی سرپرست در برنامه “ماه عسل” که به مناسبت ماه رمضان پخش می شود، خشم نهادهای حامی حقوق کودک را بر انگیخته است.
راه اندازی گشت های ارشاد، پرونده سازی به بهانه بدحجابی، بازداشت های خودسرانه، توقیف اموال و خودروها و … تنها بخشی از برنامه سازمان یافته نقض حقوق زنان توسط حکومت ایران است که بر اساس گزارش ها، تمامی زنان در تمامی سنین تجربه حداقل یکبار قربانی شدن در این پروژه ها را داشته اند.
ایران جزو تنها ۵ کشور جهان در کنار سومالی و سودان است که به متن الحاقی کنوانسیون حمایت از حقوق زنان و کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض بر علیه زنان نپیوسته است. طرح پیوستن ایران به این پروتکل در سال های ۸۲ و ۸۳ در مجلس ایران به طور جدی مطرح شد اما محافظه کاران به همراه برخی از مراجع تقلید از جمله آیت الله مکارم شیرازی مانع پیوستن ایران به این کنوانسیون شدند.
در سال های بعد، دولت احمدی نژاد قوانین متعددی را در جهت محدود کردن حقوق زنان به بهانه دفاع از حریم خانواده به تصویب رساند و پس از کودتای سال ۸۸ نیز تمامی سازمان های غیر دولتی حامی حقوق زنان تعطیل و فعالان آنها یا مجبور به فرار شدند و یا به زندان افتادند.
افزایش خشونت بر علیه زنان در حالی به شکل یک گزارش منتشر شده که وضعیت حقوق کودکان نیز در ایران وخیم به نظر می رسد. میزان ½ ملیون کودک کار در سر چهار راه ها، افزایش کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به دلیل بحران کم سابقه اقتصادی و … نشانه های این وضیعت وخیم است.
به تازگی یک برنامه تلویزیونی در ایران به نام “ماه عسل” نیز در پخش زنده، یک کودک بی سرپرست را بدون اعلام رضایت او و زوج میهمان، به فرزندی یک زن و مرد در آورد که با خشم نهادهای حامی کودک مواجه شد. اقدامی که حکایت از عمق فاجعه ای پنهان برعلیه کودکان در ایران دارد.
به دنبال اعتراض های متعدد به پخش این برنامه، نویسندگانی هم در مقالات خود رییس صدا و سیما را مخاطب قرار داده اند از جمله حمید جعفری در روزنامه بهار با این تذکر که چرا کسی از آقای ضرغامی حساب نمیخواهد؟ اصلا گیریم کسی نمیخواهد بپرسد چه اتفاقی در صداوسیما میافتد یا اصلا برای کسی هم جذاب نیست که ضرغامی در کارنامهاش در این سالها چند نمره مردودی دارد، همه اینها به کنار اما این تاراج اخلاق از کجا و چه زمانی در صداوسیما باب شد.
نویسنده مقاله روزنامه بهار تشریح کرده که : مجری با شلوار قرمز نشسته است زن و مردی گریان نشستهاند، مجری سوگنامه میخواند و زنوشوهری که دلشان بچه میخواهد، ضجه میزنند بعد ناگهان کودکی وارد صحنه میشود، مجری از طفل معصوم میپرسد آرزویت چیست؟ کودک میگوید پدرومادرم را پیدا کنم. بعد مجری در حکم یک بردهفروش برای اینکه سوز ماجرا را بیشتر کند و نام برنامهاش را از عسل به زهرمار تبدیل کند در عملی غیرانسانی رو به زن و مرد گریان میکند و با بغضی پر از تظاهر و تزویر و ریا میگوید این کودک هدیه ما به شماست.
در انتهای مقاله آمده ما نمیدانیم کارگردان این سیرک چه کسی بوده است؟ اما خوب میدانیم براساس کنوانسیون جهانی حقوق کودک این اتفاق در هر جای دیگر دنیا قابل پیگیری است. ما خوب میدانیم دنیا آنقدر کوچک است که روزی آن کودک پدر و مادرش را پیدا میکند اما اگر نکرد باز هم یک آرزو دارد! وقتی این معامله به سبک قرون وسطایی شکل گرفت صورت و چهره بهتزده و چشمان پر از سوال این کودک از ذهن مخاطبان پاک نمیشود. جهل همیشه در ندانستن نیست بلکه وانمود کردن به دانستن است.
ایران به کنوانسیون جهانی حمایت از حقوق کودکان پیوسته است اما عملکرد ضعیف دولت در همه بخش ها و نیز پروژه احمدی نژاد در ویران کردن نظام آماری در ایران، میزان دقیق قربانیان نقض حقوق کودکان را نا مشخص کرده است.