به گفته یک کارشناس ایرانی-آمریکایی، اگر مسأله رویارویی با ایالات متحده جدی شود، دولتمردان ایرانی “رو بازی نخواهند کرد”. آنها تکنیک هایی به کار خواهند گرفت تا بتوانند در تنگه هرمز ایجاد ناامنی کنند و آن را به یک منطقه “خالی از شناور دریایی” تبدیل سازند.
آنهایی که تهدیدهای جمهوری اسلامی برای مسدود کردن تنگه هرمز را صرفاً بلوف می دانند، بر دو نکته مسلم تکیه می کنند: اقتصاد این کشور بسیار وابسته به عبور و مرور نفتکش ها از این تنگه است و اگر زمانی قصد ماجراجویی در این زمینه را داشته باشد، همه را علیه خود تحریک خواهد کرد. ولی از نظر تهران، این استدلالات چندان قابل قبول نیست. آنچه برای جمهوری اسلامی مهم می نماید، مسأله مبادلات مشترک میان دولت هاست. جمهوری اسلامی معتقد است که حقوق بین المللی قادر نیست از منافع این کشور حمایت کند و به دلیل قدرت محفوظ مانده کشورهای غربی در سازمان های بین المللی در حمایت از سیاست خارجی شان، همه چیز درهر صورت علیه ایران پیش می رود.
حکومت تهران به خوبی می داند که هرگونه حمله یا مسدود کردن تنگه ای با این درجه از اهمیت باعث انجام اقدامات تلافی جویانه گسترده ای ازسوی جامعه بین المللی، و در رأس آن ایالات متحده، خواهد شد. حکومت تهران به خوبی می داند که چنین اقدامی باعث خواهد شد تا به طور کامل ازسوی دیگر اعضای سازمان اوپک منزوی گردد و همچنین می تواند منجر به وقوع یک جنگ ائتلافی علیه آن شود.
پس آیا ایران زمانی که می گوید از موضوع دسترسی به نفت به عنوان یک حربه استفاده می کند، واقعاً بلوف می زند؟ در صورت وقوع رویارویی میان ایران و آمریکا، سران جمهوری اسلامی به واقع تنگه هرمز را نخواهند بست. بلکه شرایط نا امنی ایجاد خواهند کرد تا این منطقه به مانند کرانه های شاخ آفریقا، محل نامناسبی برای عبور و مرور شناورهای دریایی باشد. ایران به جای پیروی از حالت مصر در دوره جمال عبدالناصر که در زمان بحران کانال سوئز اتفاق افتاد [سال ۱۹۵۶]، می تواند تاکتیک های پیچیده ای در زمینه خرابکاری و راهزنی به کار بندد و هر لحظه ارتکاب آن را تکذیب کند.
خصومت فزاینده میان ایران و غرب، به ویژه در صورت وقوع یک جنگ آشکار، باعث پیروزی یکی از آنها نخواهد شد. ایران علی رغم مزایایی که ممکن است از استراتژی مسدود کردن کامل تنگه هرمز عایدش شود، ولی بی شک انزوای بیشتری را تجربه خواهد کرد و این مسأله در دراز مدت باعث ازبین رفتن پتانسیل های این کشور خواهد شد. مطمئناً این رویکرد در راستای بهتر کردن روابط با همسایگان و بقیه کشورهای جامعه بین المللی نیز نخواهد بود.
اگر کشمکش ها همچنان ادامه یابد و ثبات تنگه هرمز نیز زیر سؤال رود، نتیجه آن می تواند برای واشنگتن بسیار منفی باشد. ایالات متحده باید افراد بیشتری را برای آزادسازی تنگه هرمز به کار گیرد و هزینه هنگفت این عملیات را تقبل کند. بدین ترتیب ایالات متحده به نگهبان تنگه هرمز تبدیل خواهد شد. خطرات این نقش جدید بسیار قابل توجه است، زیرا ممکن است هر یک از دو طرف، حتی به صورت ناخواسته، با انجام یک اقدام مستعد شرایط را برای وقوع جنگ هموار سازند.
برای منطقه ای مانند خلیج فارس که سال هاست قربانی جنگ و بی ثباتی سیاسی است، افزایش خصومت ها نتایج فاجعه باری خواهد داشت. در کشورهایی که حکومت های خودکامه آنها درحال فروپاشی اند، اسلامگرائی به وجود آمده پس از کشمکش های آشکار میان ایران و آمریکا، عناصری را به وجود می آورد که به شدت علیه منافع آمریکا در منطقه عمل می کنند. در کشورهایی مانند ایران، لبنان، قطر، کویت، امارات متحده، و پاکستان که تا حدودی دارای سنت اصلاح طلبانه هستند، شخصیت های سیاسی موافق با عادی سازی روابط میان جهان اسلام و غرب، تا مدتی از صحنه دور نگه داشته می شوند. با توجه به بی ثباتی فعلی در اروپا و شرایط نامعلوم جهان صنعتی، وقوع جنگ میان ایران و ایالات متحده جهان را با یک رکود اقتصادی بسیار شدید مواجه می سازد.
منبع: کوریه انترناسیونال، ۹ ژانویه