یازدهم آذرماه و در آستانه روز دانشجو جمعی حدود سیصد نفراز دانشجویان و فعالان جنبش دانشجویی چپ گرای دانشگاههای تهران در حالی روز دانشجو را پاس داشتند که بسیاری از دوستان همفکر آنان در دانشگاههای مازندران و سایر شهرها، بازداشت و یا به وزارت اطلاعات احضار شده بودند.
دانشجویان چپ گرای ایرانی که درمقابل دانشکده فنی دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، شعارهای مختلفی را درباره لزوم شکل گیری تشکلهای مستقل مدنی، آزادی دانشجویان زندانی و زندانیان سیاسی، وآزادی بیان و….. سردادند. آنان با در دست گرفتن پلاکاردهای سرخ رنگی با شعارهایی مبنی بر “نه به جنگ!” و یا ”دانشگاه پادگان نیست”، روز دانشجو و یاد و خاطره 3 آذر اهورایی را گرامی داشتند.
دانشجویان شعار آزادی، عدالت و برابری سر دادند، با برخورد نیروهای حراست و برخی نیروهای امنیتی مواجه و برخی از آنان بازداشت شده و راهی زندان شدند. بی خبری از وضعیت خانوادهها و مهمتر از همه بی خبری از وضعیت سعید حبیبی که هنوز دستگیری و زندانی بودن وی از سوی مقامات تایید نشده است، سطح نگرانیها را افزایش داده و همشاگردیهای ایشان را به سوی راه اندازی کمپین برای آزادی بازداشت شدگان ترغیب کردهاست. آنچه درپی می آید متن گفت و گو با پروانه “وحید منش” یکی از دست اندکاران کمپین و کسانی که نگران گم شدن سعید حبیبی در شهر هستند. شاید این کمپین راهی باشد تا همشاگردیها به کلاسهای درس باز گردند…
شما به همراه دوستان خود اقدام به راه اندازی کمپین برای حمایت و پیگیری اخبار دانشجویانی که به مناسبت روز دانشجو دستگیر شدهاند، کردهاید. ضرورت تشکیل چنین کمپینی چیست؟ آیا سطح اطلاع رسانی درباره این دانشجویان چپگرا را، کافی نمی دانید؟
همانگونه که می دانید، تعداد بسیاری از دانشجویان چپ گرا در روزهای قبل از 16 آذر بازداشت شدهاند، اما متاسفانه حمایتهای کافی از این دانشجویان نشد و رسانهها نیز اخبار مربوط به آنان را منتشر نکردند و توجه چندانی به این دانشجویان نشد. باید بگویم که افراد دستگیر شده، از سرشاخههای جریان دانشجویان چپ محسوب میشوند و اطلاع رسانی درباره آنان بسیار ضعیف است. البته باید تاکید کرد که اعضای دفتر تحکیم وحدت و برخی از گروه های دانشجویی دیگر به ما برای حمایت از دوستان خود کمک کردند. اما اکثریت جامعه و به ویژه رسانهها آنطور که باید، اخبار مربوط به این افراد را پوشش ندادند. دلیل اصلی تشکیل کمپین حمایت از دانشجویان چپ گرای بازداشت شده را می توان این گونه عنوان کرد که هیچ خبری از آنان نیست و خانوادههای این دانشجویان هنوز نتوانستهاند در این مدت فرزندان خود را ملاقات کنند و ما قصد داریم با فشار بر حاکمیت، در گام نخست زمینه ملاقات خانوادهها با دانشجویان را فراهم کنیم.
با توجه به اینکه برخی از گروههای دانشجویی تاکنون حمایت خود را از این دانشجویان چپگرا اعلام کردهاند و همچنین برخی از وبلاگ نویسان این موضوع را در دستور کار خود قرار دادهاند، برنامه شما برای کمپین چیست؟
ما اول از هر چیزی میخواهیم راجع به دوستانمان اطلاع رسانی کنیم. چرا که با وجود گذشت یک ماه از بازداشت آنان، اطلاع رسانی ضعیف بودهاست وهنوز طیف وسیعی از جامعه و حتی قشر دانشجو هم، از بازداشت آنان خبر ندارند. ما می خواهیم حمایت افکار عمومی را جلب کنیم و این موضوع میتواند فشاری بر حاکمیت محسوب شود. از سوی دیگر از سازمانهای بینالمللی و همچنین فعالین حقوق بشر کمک بگیریم تا حداقل، فشار بر دانشجویان در زندان کاهش پیدا کند، اما برنامههایی نظیر میتینگ و تجمع را دنبال نمیکنیم و عمدتا از راههای مسالمت آمیز قصد اطلاع رسانی داریم. از سوی دیگر یکی از اهداف ما جریان سازی برای جلب حمایت اقشار مختلف مردم از دانشجویان زندانیاست. بازداشتها باید پررنگ تر جلوه داده شود تا بتوانیم گروهها، فعالین سیاسی و فعالین حقوق بشری را نسبت به این موضوع حساس کنیم.
شما سعید حبیبی را به عنوان نماد کمپین معرفی کردهاید در صورتی که افراد دیگری هم از دانشجویان چپگرا در روز دانشجو دستگیر شدهاند. چه مساله ویژهای درباره سعید حبیبی وجود دارد که شما نام وی را برای این کمپین انتخاب کردهاید؟
دلایل مختلفی در این باره وجود دارد. سعید را می توان سرشاخه جریان دانشجویی چپ دانست و به همین دلیل فکر می کنیم که فشارها بر وی بیش از سایرین باشد. از سوی دیگر چندی پیش شایعهای مبنی بر خودکشی سعید در زندان، در رسانهها منتشر شد که نگرانی ما را دوچندان کرد. هفته پیش بود که وکیل آقای باقی از طرف ایشان خبر داد که یک دانشجوی 30 الی 35 ساله در زندان خودکشی کرده و سعید تنها کسی از دانشجویان است که بین 30 الی 35 سال سن دارد. به همین دلیل شایعاتی حول اسم سعید حبیبی شکل گرفت. در آن زمان ما منتظر تلفن سعید بودیم تا این شایعه تکذیب شود اما وی تلفن نزد و این امرنگرانی ما را دو چندان کردهاست. چرا که سایر دانشجویان توانستهاند با خانوادههای خویش تماس بگیرند اما از سعید هیچ خبری نیست و هنوز هم این شایعهها و نگرانیها به قوت خود باقی است. همچنین هنگامی که پدر سعید حبیبی به دادگاه و زندان مراجعه کرده بود به وی گفتند که شخصی به نام سعید را نمی شناسند در حالی که منزل سعید در روزی که وی بازداشت شد، توسط نیروهای وزارت اطلاعات مورد تفتیش قرار گرفت اما اکنون می گویند که شخصی با نام سعید را نمی شناسند. سعید با وجود اینکه فارغ التحصیل شده بود و در مقطع کارشناسی ارشد هم از دانشگاه اخراج شده بود، فعالیتهای بسیار گستردهای داشت و در گزارشی که از سوی وزارت اطلاعات منتشر شد، آمده بود: “برخی افراد خود را وارد دانشجویان کرده بودند”، و تمامی این موارد باعث شد تا نگرانیها در مورد وضعیت او بیشتر باشد چرا که از نظر سنی و موقعیت با سایرین فرق می کند.
ما شاهد آن بودهایم که خبر بازداشت و دستگیری بسیاری از فعالین سیاسی و دانشجویی که اندیشههای چپ نداشتند، در اکثر رسانههای داخلی منتشر میشود و همچنین فعالین حقوق بشری در ایران و خارج از ایران و یا سازمانهای بینالمللی نیز همواره حمایت خود را از زندانیان اعلام میکنند، اما در خصوص دانشجویان چپ گرا چنین چیزی را مشاهده نکردیم یا حداقل در سطح بسیار کمی شاهد پیگیری اخبار آنان از سوی رسانههای داخلی و یا فعالین حقوق بشر ایرانی بودیم. آیا به نظر شما هم، این وجه تمایز وجود دارد؟
این تمایز قطعا وجود دارد. اگر دقت کنیم متوجه میشویم که در هفتههای اول بازداشت آنان، هیچ یک از روزنامهها چیزی ننوشتند و پس از آن هم به صورت بسیار محدود یک یا دو خبر را راجع به آنان منتشر ساختند. جریاناتی مانند حزب مشارکت و سایر اصلاح طلبان نیز اصلا تمایلی برای حمایت از دانشجویان و جریانات چپگرا نشان ندادند و آنان هم نتوانستند دانشجویان را به عنوان یک شهروند که دارای بسیاری از حقوق است، بپذیرند. در صورتی که اگر کسی به حقوق بشر و آزادی اعتقاد دارد، نباید تمایزی بین چپ، راست یا اصلاح طلب و غیره بگذارد و همه را باید زندانی سیاسی قلمداد کند. به نظر من درحق این بچهها اجحاف بزرگی صورت گرفتهاست.
گام بعدی شما برای پیگیری وضعیت این دانشجویان چیست؟ آیا تاکنون از سازمانهای بینالمللی کمک خواستهاید؟
بسیاری از سازمانهایی که گرایش چپ دارند حمایت خود را از دوستان ما اعلام کردهاند اما سازمانهای بینالمللی هنوز واکنشی نشان ندادهاند. ما قصد داریم با ارسال نامهای به سازمان ملل، آنان را از وضعیت دانشجویان با خبر کنیم.
برخی از جریانات دانشجویی با وجود اختلاف دیدگاه و اختلاف نظر عمیق با دانشجویان چپگرا، با انتشار بیانیهها و یا با انجام سخنرانی و یا حتی مصاحبه، از چپها حمایت کردهاند. نظر شما به عنوان یکی از افرادی که کمپین را تشکیل دادهاید، چیست؟
دفتر تحکیم وحدت تاکنون بسیار خوب عمل و به ما کمک کردهاست. اعضای دفتر تحکیم وحدت در این ماجرا تمام اختلافات عقیدتی خود را با ما کنار گذاشتند و از سعید حبیبی که زمانی از اعضای پیشین این تشکل بود، با وجود اختلافات عمیق حمایت کردند.
اگر همه کمک کنند و از امکانات خود برای اطلاع رسانی استفاده کنیم به نتیجه خواهیم رسید. به نظرم این کمپین لازم است و باید جو عمومی را برای دانشجویان به گونهای ایجاد کنیم که صحبت آنان در میان همه فعالین و گروههای سیاسی و حقوق بشر خواه، باشد تا حداقل فشار بر بچهها کاهش پیدا کند و خانوادهها هم بتوانند فرزندان خود را ملاقات کنند.
منبع: شهرگان