بی نزاکتی صورت گرفته در برنامه اخیر فتیله در صدا و سیما منجر به شکل گیری بحرانی در کشور شد. این بی تدبیری و استفاده نابجا از برخی مطالب هجو آمیز به حق باعث رنجش خاطر ایرانیان ترک زبان شد و اعتراضاتی مسالمت آمیز را سازمان دادند. مطالب سخیف مطرح شده برای هر گویشی بود مناسب نبود و مسئله اختصاص به ترک ها و آذری ها ندارد و اساسا چنین حرف هایی در یک برنامه مربوط به کودکان تناسب نداشت و عملی کاملا نسنجیده و غلط بود. اما شعله ور شدن اعتراضات فقط ناشی از این کج سلیقگی نبود که به نظر می رسد تعمدی پیرامون آن وجود نداشته است. وجود بحران در ساماندهی روابط مرکز- پیرامون و بی توجهی به مطالبات هویت طلبانه هم میهنان ترک باعث شده است تا این دمل چرکین در فرصت های این چنینی باز شده و بغض های فروخورده بترکد. این موضوع نهفته در بطن اعتراضات نباید مغفول واقع شود. موضوع تدریس زبان های محلی و قومی و آزادی فعالیت های فرهنگی و ادبی پیرامون بسط هویت طلبی ترک باید مورد توجه قرار بگیرد تا فضای بی اعتمادی در مناطق ترک نشین و کلیه ترک های ایرانی به مرور بر طرف شود. در چنین فضایی حساسیت ها حالت واقع بینانه ومنطقی پیدا می کند. گذشتن از ریشه مشکل و بسنده کردن به کار های روبنایی این درد را درمان نمی کند و باز در فرصت های مشابه این خشم و دلخوری بروز پیدا می کند و بیشتر به روابط دوستانه بین اقوام ایرانی و همبستگی ملی آسیب می زند.
در این راستا باید توجه داشت که خطا در هر سطحی ممکن است از سازمان و نهاد های دولتی سر بزند. مهم نحوه برخورد با خطا و اشتباه است. وقتی مسئولان صداو سیما بار ها معذرت خواهی کرده اند و حتی برنامه را به تعلیق در آورده اند و مقامات استانی و کشوری نیز با تقبیح اتفاق نامناسب رخ داده با عذ رخواهی به دلجویی از هموطنان ترک پرداخته اند، دیگر انتظار می رود دامنه اعتراضات متناسب با خطای رخ داده باشد. بزرگواری و سعه صدر ایرانیان ترک نیز بیش از آن است که خویشتن داری شان را از دست بدهند. البته این سخن به معنای توجیه خطا نیست و حتما صدا و سیما باید بیش از پیش به این حساسیت ها توجه داشته باشد. هموطنان ترک در حفظ و تداوم کشور و ملت ایران نقش بزرگی داشته اند و اساسا موجودیت متمایز ایران بعد از اسلام مدیون تلاش های و مجاهدت های آنان است. در عین حال باید تحمل ها نیز افزایش یابد. در حوزه طنز ناگزیر گویش های زبانی، هویت ها، اصناف و قومیت ها موضوع کار قرار می گیرند و در این خصوص باید با مدارا برخورد کرد. البته لازمه کار رعایت قواعد و اصول طنز و تمایز قائل شدن بین هجو و طنز است. در برنامه های سینمایی و تلویزیونی بخش های مختلف جامعه ایران هدفگذاری می شوند. این طبیعت طنز و اساسا کار نمایشی است. بخشی از واکنش ها ناشکیبایی را نشان می دهد. بار ها در مقاطع مختلف شامل حساسیت هایی از سوی بخش های مختلف بوده ایم که به ماهیت فیلم و هنر های نمایشی توجه لازم را نداشته اند. البته حساسیت ها نیز متفاوت است. به عنوان مثال در عمده برنامه های تلویزیونی شخصیت های بد به گونه ای تصویر سازی می شوند که با کاراکتر متعارف از پایتخت نشین ها و فارس ها تطبیق دارد ولی این رویکرد باعث تنش نشده است.یا شاهد هستیم تیپ های ارائه شده از هموطنان شیرازی و خوزستانی و مازندرانی چندان واکنش ایجاد نکرده است.
از این رو در کنار ضرورت توجه نهاد های عمومی و سراسری به حساسیت های قومیت های مختلف، به صورت موازی ضرورت دارد تا فرهنگ سازی برای افزایش تحمل نیز انجام شود تا برای ابعاد مختلف مشکل چاره اندیشی شود.
علاوه بر موارد پیش گفته انتظار می رود احترام متقابل نیز در کانون عنایت قرار بگیرد تا با حرمت گذاشتن اعضاء مختلف جامعه ایرانی به ملاحظات یکدیگر شاهد تداوم زیست متنوع و در هم پیوسته ساکنان سرزمین کنونی ایران باشیم. تیپ سازی های مثبت از اقوام ایرانی و استفاده بیشتر از ظرفیت تنوع هویتی، زبانی و مذهبی در برنامه های صدا و سیما نیز قابلیت بالایی در افزایش رواداری دارد. احترام به همدیگر، سرمایه تاریخی ارزشمندی است که ایران را در ادوار مختلف تاریخی با همه اقوام و زبان ها و ادیان و مذاهب مختلف، استوار حفظ کرده است.
در این میان سوء استفاده های سیاسی نیز از سوی دو جریان انجام شد که تاثیرات مخربی برای منافع ملی ایران و مصالح مناطق قومیت نشین دارد. نخست جریان اقتدار گرا در حکومت کوشید تا با موج سواری از این ماجرا فرصتی برای یارگیری بسازد و در شرایطی که موقعیتش در موازنه قوای حکومت در دوره پسا توافق را در خطر می بیند، از این نمد کلاهی برای خود بسازد. بی نیاز از توضیح است که تنگ نظری و نگاه های پلیسی این جریان یکی از منشا های اصلی مشکلات هموطنان ترک هویت خواه و زندگی توام با عزت و برادرانه همه اعضاء خانواده بزرگ ملت ایران است. البته ترک های ایرانی به اندازه کافی هوشیار هستند که متوجه برخورد ابزاری و اغراض سیاسی این جریان نشوند.
اما جریان دوم گروه های تجزیه طلب هستند که با بزرگ نمایی می کوشند تا راهبرد سیاسی خود را جلو برده و از عواطف و احساسات به غلیان آمده هموطنان ترک بهره برداری کنند.
پاد زهر این برخورد های نامیمون و مضر تلاش دولت روحانی برای تحقق وعده هایش در خصوص اقوام ایرانی است. همچنین نیرو های مرکز گرا باید توجه بیشتری به مطالبات قومیتی نشان بدهند و همت مضاعفی برای حل مشکلات مربوطه به خرج بدهند.
گسل های قومیتی و تشدید شکاف ها تهدید جدی برای همبستگی جامعه ایران است و بحران امنیتی بالقوه ای را در لایه های زیرین جامعه شکل داده است. نادیده گرفتن این معضل و پاک کردن صورت مسئله نه تنها راهگشا نیست بلکه ابعاد مشکل را غامض و پیچیده تر می سازد. از این رو ضرورت دارد تا گفتگو بین نیرو های مرکزی و قومیتی جدی تر از گذشته در گرفته و دو طرف درک بهتر و مناسب تری از دغدغه های یکدیگر پیدا کنند. در چنین فضایی پیدا کردن راه حل و مهار بحران دشوار نخواهد بود.