به عنوان یک روزنامهنگار و در پاسخ به سوال “مهر” که چه ایرانی را آرزو دارید شاید آنچه میتوان آرزو کرد ایرانی است که مسوولان روزنامه یادداشتها را از سر به ته و برعکس با ذرهبین نخوانند و سر و ته و وسط یادداشتها را از ترس منطبق نشدن با معیارها حذف نکنند و نوشتهها را به مشتی کلمات بیربط و بی سر وته مبدل نسازند.
اما دیروز وقتی 26 هزار تومان برای خرید پنج دفتر مشق و چند تا مداد و خودکار و مدادتراش و یک قمقمه آب برای یک بچه کلاس دوم پرداخت کردم که قرار است از کیف مدرسه سال گذشته استفاده کند و همه این اجناس چینی بودند و حتی یک قلم جنس ایرانی در میان آنها نبود، عمیقاً از آیندهای که بهتدریج به استقبال ایران میآید یا دارد ایران را میبلعد خائف شدم و به این فکر افتادم تا 11 سال دیگر که دانشآموزان کلاس دوم امسال 20 ساله میشوند چه هزینه کلان و غیرقابل تصوری از سوی شهروندان ایرانی باید پرداخت شود، و تازه پاسخ این سوال مهر را یافتم که واقعا چه تصویری از آینده ایران میتوان داشت .
روز قبل از آن نیز وقتی برای خرید دو کیلو گوشت 40 هزار تومان پول از من طلب کردند، ابتدا مطمئن بودم که صندوقدار اشتباه میکند، اما وقتی در پاسخ من گفتند گوشت کیلویی 20 هزار تومان شده است، ابتدا رنگ صورتم از ترس گلگون شد و بعد خجالت کشیدم. چند لحظه بعد با محاسبه نقش یک 40 هزار تومانی در مجموع درآمد ماهیانهام منگ شدم و زمان و مکان را از دست دادم اما زود به خودم آمدم و به این نتیجه رسیدم که آینده هرچه باشد من دیگر توان خرید گوشت را در آن ندارم. از قبل شنیده بودم که بسیاری از مردم ایران برای نگه داشتن یکی دو کیلو گوشت در سبد ماهیانه خانوارشان به شدت در تقلا هستند اما وقتی پول را پرداخت کردم تقلا کردن خودم را نیز به وضوح شاهد شدم.
مثل همیشه دوست داشتم برای به تصویر کشیدن آینده ایران به موضوعاتی همچون کاهش نفوذ ایران در افغانستان بپردازم، از تهدید عربستان سعودی و خرید شش میلیارد دلار تسلیحات نظامی این کشور بنویسم، مدل ترکیه را به عنوان الگویی برای توسعه خاورمیانه یادآور شوم، بر ضرورت حمایت از طرفداران نفوذ ایران در عراق و رقابت با امریکاییها در این کشور اشاره کنم یا حتی گزارش تحقیق سازمان ملل در مورد قتل رفیق حریری را به نقد بکشم ، ولی اندکاندک به این استنتاج رسیدم که اگر قرار باشد بهزودی 500 یا 600 تومان برای خرید یک لیتر بنزین بپردازم و همه درآمد ماهیانهام را صرف تامین نیازهای کاملاً عادی زندگی کنم، از من ایرانی کارمند دانشگاهدیده چیزی باقی نخواهد ماند که به آینده بیندیشم و برای آن خیالپردازی کنم، چه برسد به پیگیری امال و علایق ملی و تخصصیام.
دیروز که طرح ابهام و سوالاتی پیرامون صحت و سقم واقعه 11 سپتامبر را در مجمع عمومی سازمان ملل شنیدم همانند بار گذشته که موضوع مشابهی مطرح شد، این سوال به ذهنم خطور کرد که گشودن پروندههای جدید در میان انبوه درگیریهایی که ما در جهان به آن مبتلا هستیم و در موارد بسیاری جهان با ما دارد و بر ما تحمیل میکند چه تاثیری بر زندگی و سفره و جیب شهروندان دارد، فقط به یک نتیجه رسیدم و آن اینکه تصویری که از آینده ایران داریم با خلق پروندهها و چالشهای جدید نه واضحتر میشود ونه منجر به آسودهتر و بی تنش تر زندگی کردن ایرانیان میشود.
در پاسخ به سوال مهر و تصویر آیندهای از ایران، به این نکته نیز میتوان اشاره داشت که چرا اساساً جهان دیپلماسی با دوپهلو سخن گفتن و صریح نگفتن و امتناع از شفاف گویی عجین است، اما دیپلماسی ایران چنین بیپروا به میدان میزند، یا درگیر حوزههایی میشود که حتی اروپاییها با همه امکاناتی که دارند از ورود به آن امتناع دارند و حتی حاضر نیستند یک سنت از درآمد خود را خرج آن کنند.
این روزها در شرایطی که برای خرید دو کیلو گوشت 40 هزار تومان و برای یک خرید ساده شب اول مهر 26 هزار تومان میپردازیم شاید میشد از کسان دیگری از جمله نخستوزیر عراق یا رئیسجمهور سوریه یا حتی از دوستان دورتر در امریکای لاتین مثلا از چاوز بخواهیم تا به موضوعاتی همچون صحنهسازی امریکاییها در حادثه 11 سپتامبر بپردازند. اگر به اهمیت موضوعاتی همچون انکار قتل عام یهودیان در 60 سال پیش و در آستانه جنگ جهانی دوم نیز واقعاً اعتقاد داریم یا صحت و سقم قضیه 11 سپتامبر در تغییر معادلات ما واقعاً موثر هستند چرا از متحدان منطقهای نمیخواهیم آن را پیگیری کنند. برخی از این متحدان از شرایط بینالمللی آرامتری برخوردارند و پیگیری برخی از این موضوعات حساس بینالمللی از سوی آنان هم کمهزینهتر است و هم تنش را از مجموعه سیاست خارجی ما دور میکند.
آرزوی ایرانی دارم که شهروندانش دغدغه و هراس از افزایش اجاره و قیمت گوشت و دفتر و بنزین نداشته باشند. امنیت و رفاه و وفاق ملی و آرامش یکی دو نسل از ایرانیان بیش از هر عامل دیگری به ایجاد ایرانی میانجامد که همه آرزوی آن را دارند وسال هاست خواب آن را میبینند. شاید هم سکوت پیرامون بلواهای بینالمللی اولین هزینهای است که باید بر خود هموار سازیم.
منبع: شرق