داستان نهان رئیس جمهور تندرو

نویسنده

‏‏ ریچارد بیستون

محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، بلافاصله بعد از پیروزی عجیب اش در انتخابات، تهران را بi ‎منظور ‏آگاه کردن جهانیان، ترک کرد. رئیس جمهور مبارزه طلب ایران که در سپاه پاسداران تعلیم دیده و در دوران ‏جنگ خونین ایران و عراق آبدیده شده بود، درحالی که در جریان شصتمین نشست عمومی سران سازمان ملل ‏متحد در سال 2005، واقع در نیویورک، قلب تپنده “شیطان بزرگ”،شرکت کرده بود، اولین حضور جهانی خود ‏را بدون ترس، تجربه کرد.‏

احمدی نژاد، وقتی به ایران بازگشت، به رهبران مذهبی گزارش داد که زمانی که درباره انقلاب اسلامی ایران ‏صحبت می کرد، در هاله ای از نور الهی قرار گرفته بود که جلسه سران را تحت الشعاع خود قرار داده بود‎ ‎و ‏سران کشور ها نزدیک به نیم ساعت، مسحور وی شده بودند.‏

یکی از دوستانم که شاهد سخنرانی رئیس جمهور ایران بود، عقیده ای کاملا متفاوت داشت. او گفت:« احمدی نژاد ‏دیوانه است. امیدوارم همه ما را با خودش نابود نکند».‏

دو نقل قول متفاوت از یک واقعه نشان می دهد که چرا ایران و غرب بعد از گذشت سه دهه که انقلاب اسلامی ‏منجر به سقوط شاه شد، هنوز نتوانسته اند مشکلاتشان را حل کنند.‏

در غرب سکولار، درک این نکته که کشوری توسط حکومتی مذهبی و متعصب اداره بشود و اکثر اعضای دولت ‏آن روحانیون باشند ودستورات مذهبی فراتر ازقانون اساسی عمل کند، غیر ممکن است. ‏

کسری ناجی، روزنامه نگار ایرانی که تا به قدرت رسیدن احمدی نژاد در ایران زندگی کرده است، کتاب با ‏ارزشی تالیف کرده است که نشان می دهد رئیس جمهور فعلی ایران کیست و چگونه حکومت می کند. مسلما ‏احمدی نژاد شبیه به هیچ یک از رهبران مدرن نیست. او با شور و حرارات به بازگشت “امام غایب” ایمان دارد، ‏ریشه داشتن در قشر فرودست جامعه را بیش از حد به رخ می کشد، بخصوص با پوشیدن کاپشن کرم رنگ ارزان ‏قیمت معروفش که از بازار خریده است و این روزها در تهران مد شده است.‏

بی اعتنایی او به بعضی از کارهای حکومتی و بطور خاص اقتصاد، تکان دهنده است. او در دو سال اول ریاست ‏جمهوری اش، 40 میلیارد پوند از درآمد کشور را صرف پروژه هایی کرده است که صرفا برای جلب نظر مردم ‏بوده است. در نتیجه، در دومین کشور صادر کننده نفت جهان، بنزین سهمیه بندی شد و نرخ تورم به شدت بالا ‏رفت.‏

اما در پشت این دولت آشفته، مطمئنا یک پوپولیست ایستاده است. احمدی نژاد، نباز های یک ایرانی معمولی را ‏درک می کند و نیروهای قدرتمند کشورش را شکست داده است.‏

خانه معمولی که در آن زندگی می کند و نامه های بی هدف سر گشاده ای که به جورج بوش می نویسد، نکاتی ‏است که از چشم سیاستمدارانی که متحد شدن با روحانیون با نفوذ در شهر مقدس قم و نهاد هایی مثل سپاه پاسداران ‏را فراموش کرده اند، پنهان مانده است.‏

احمدی نژاد، فردی بی رحم است. او، دیپلمات ها و اساتید دانشگاه را به بهانه بازگرداندن ایران به ارزش های ‏اصیل انقلاب آیت الله خمینی، مورد انتقاد قرار داد و اخراج کرد.‏

او برخلاف اینکه در سیاست بین المللی یک آدم ناشی محسوب می شود، در بعضی از عرصه های جهانی با ‏فراست عمل کرد. او در ابتدا، از همکاری با سازمان ملل در مورد برنامه های اتمی ایران، خودداری کرد، ‏آمریکا را تهدید کرد، اظهار داشت که اسرائیل باید “محو” شود. او در همین زمینه، میزبان کنفرانسی برای انکار ‏هولوکاست شد.‏

از دیدگاه خودش، در این قمار برنده شد. برنامه های اتمی ایران پیش رفت. احمدی نژاد در خاورمیانه طرفدارانی ‏پیدا کرد. در عین حال، دشمنش، جورج بوش، بزودی از ریاست جمهوری کنار می رود.‏

چیزی که به کمک داستان احمدی نژاد می آید، نیاز مبرم غرب و بخصوص رئیس جمهور آینده آمریکا، برای ‏پایان دادن به چند دهه دشمنی و بی اعتمادی با ایران است.‏

سود بزرگ عادی سازی روابط ایران و آمریکا، عاید همه منطقه خواهد شد. به احتمال قوی، این علامتی است ‏برای پایان دوران شخصیت هایی مثل احمدی نژاد که از مناقشات، سود می برند.‏

منبع: تایمز آنلاین 18 ژانویه

‏ ‏

‏ ‏


‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 


‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏