زردی تو مال خودت

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

چهارشنبه سوری هم گذشت و ملت همه خیابانهای شهر را پر سروصدا و آتش کردند. اما آیا همیشه چهارشنبه سوری با همین شکل برگزار می شد؟ بیایید ببینیم هر سال مردم و دولت برای برگزاری چهارشنبه سوری از چه چیزهایی استفاده می کردند؟

1340: بته، کبریت، نفت، سبزی پلو با ماهی، لباس نو، شیرینی، کاسه و قاشق

1350: بته، کبریت، نفت، سبزی پلو با ماهی، لباس نو، ترقه، وسایل آتش بازی، آمبولانس، کاسه و قاشق

1360: جعبه میوه، بته، نفت، کبریت، کتابهای مارکس و لنین، رمان های چپ، ماشین پلیس، ترقه، فشفشه، آمبولانس، سبزی پلو با ماهی، کاسه و قاشق.

1370: بته، جعبه میوه، کارتون خالی، فندک،نفت، بنزین، ترقه، فشفشه، گاز، آمبولانس، نیروی ضربت، پلیس منکرات، شلوار خمره ای، موی مش کرده، بغلی عرق سگی، زیتون، پیتزا، ماست و خیار

1380: جعبه چوبی، کمد شکسته، فندک، روزنامه زنجیره ای، بنزین هواپیما، بنزین، نفت، ترقه، فشفشه، گاز، بمب، نارنجک، گاز اشک آور، باتوم، نیروی ضد شورش، عینک دودی، بی سیم، موبایل، مینی بوس، دستبند، دماغ عمل کرده، موی مش، سی دی پلیر، وسایل آتش بازی، موی های لایت، آرایش خلیجی، موهای سیخ سیخی پسرها، موبایل، سیم ظرفشویی، کن ویسکی و جین و ودکا، ساندویچ کالباس

1389: کارتن خالی، روزنامه کیهان، فندک،جعبه چوبی، کمد شکسته، عکس احمدی نژاد، نفت، بنزین هواپیما، اورانیوم غنی نشده، بنزین سهمیه ای، ترقه، فشفشه، سطل زباله شهرداری، دوربین کنترل از راه دور، گاز، بمب، نارنجک، شوکر، گاز اشک آور، گاز خردل، باتوم، زنجیر، لباس شخصی، کلت، موشک زمین به زمین، نیروی ضدشورش، بی سیم، موبایل، اتوبوس، دستبند، چشم بند، پابند، ماسک، دوربین عکاسی، موتور هوندا 125، موی مش، دستبند سبز، موی سیخ سیخی پسرها، آرایش خلیجی، ساندیس، پم پم، سیم ظرفشویی، خورش قیمه، چفیه، عرق سگی برای برادران نیروی انتظامی. آمبولانس، پینت بال، تفنگ وینچستر.

1390: جعبه خالی، نفت، فندک، همبرگر، چیزبرگر، لباس نو، وسایل آتش بازی در محل حفاظت شده، پلیس شهری، پسرهای تمیز، دخترهای عزیز.

 

سقوط مستکبرین یا مستضعفین؟

یافتم یافتم. واقعا یافتم. البته انتظار نداشته باشید مثل ارشمیدس با باسن لخت بپرم وسط کوچه و خیابان که فقط ثابت کنم آنچه تا حالا حدس می زدم، عملا درست از آب در آمد و فقط من نمی دانستم طرف مربوطه چطوری توانست این همه حرفهای جالب را یکجا بزند. بگذارید اول یک مثال بزنم، موقعی که زندانی بودیم، یک پیرمردی کلاهبردار هم در زندان ما بود، زنش هر هفته که می آمد ملاقات به او می گفت سفره ابوالفضل انداختم که آزاد بشوی. ولی آزاد نمی شد، یک روز این رفیق ما به زنش گفت “ببین! تو مطمئنی دعا که می کنی آدرس را درست می دهی؟ چون هر وقت تو دعا می کنی زندانی های بند دو را آزاد می کنند، من بند 4 هستم، اگر خواستی آدرس درست بدهی، بگو اون محمد که بند 4 هست، وگرنه خداوند هر چه محمد در بند 2 است آزاد می کند، و من هنوز زندانی ام.”

شش سال قبل محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق ایران، که الآن کم کم دارد محو می شود، گفت اسرائیل را محو خواهیم کرد. ما هرچه به نقشه نگاه کردیم و میخ شدیم ببینیم این اسرائیل چطوری محو می شود، فایده نداشت. هر روز پررنگ تر شد. البته حدس من این است که احمدی نژاد یا آن مرتاض هندی مشاور رحیم مشائی که دعا کرده که اسرائیل از روی نقشه جهان محو شود، احتمالا آدرس اشتباهی داده و به جای اینکه حکومت اسرائیل سقوط کند، حکومت مصر سقوط کرد. آن هم حکومت مصر که احمدی نژاد این همه اصرار داشت یک روزه برایش در تهران سفارت افتتاح کند. به نظرم خداوند دعای محمود را مستجاب کرد، ولی آدرس اشتباهی بود. پنج سال قبل احمدی نژاد گفت که “ تا چند سال دیگر آمریکا نابود می شود” بعد هم برای کمک گرفتن رفت سراغ قذافی و از او خواست که با همدیگر کمک کنند که آمریکا نابود شود، فعلا خود قذافی نابود شده و چیزی از لیبی باقی نمانده و آمریکا سرومر و گنده سرجایش نشسته.

سه سال قبل احمدی نژاد گفت بزودی غرب نابود می شود. احتمالا منظورش همان اروپا و استرالیا و همین کشورها بود، ولی فکر کنم مترجم اشتباهی ترجمه کرده و خداوند فکر کرد باید مغرب از بین برود، بعد هم یک اشتباه دیگر توسط مرتاض هندی یا خداوند رخ داد به جای اینکه اروپا از بین برود، حکومت تونس که دوست احمدی نژاد بود از بین رفت. یک سال قبل بعد از اینکه دو سه تظاهرات در پاریس و لندن اتفاق افتاد، همه مسوولان مملکت پیش بینی کردند که بزودی انقلابی بزرگ در فرانسه و انگلیس و آلمان رخ می دهد، شوخی شوخی انقلاب در بحرین و عربستان و جاهای دیگر شروع شد. امروز هم احمدی نژاد گفته است که “سقوط مستکبرین حتمی است.” حدس می زنم تا سه چهار ماه دیگر هر چه مستضعف در دنیاست سقوط کند، یک دفعه دیدی افغانستان و پاکستان و سوریه و همین جمهوری اسلامی همه شان سقوط کردند رفت. من اگر جای رحیم مشائی بودم برای این کارهای دیپلماتیک یک مرتاض دیگر استخدام می کردم. چون این مرتاض جغرافیایش خوب نیست، اشتباهی به خدا آدرس می دهد، خدا هم به جای اینکه مستکبران را از بین ببرد، مستضعفان را نابود می کند.