از زمان بر ملا شدن تأسیسات هسته ای نطنز تا امروز، که مرکز غنی سازی قم زیر نظر بازرسانNIEA قرار گرفته، سیر مذاکرات ایران با کشورهای سه گانۀ اتحادیه اروپا و بعد از آن 1+5 از فراز و نشیب های زیادی برخوردار بوده است. دور جدید گفتگوها در اول اکتبر در ژنو، توانست تا حدودی موجبات خوشبینی مردم صلح دوست جهان را به همراه داشته باشد. اما دریغ و درد که عدم پایبندی به عرف دیپلماسی موجود در جهان و بدقولی های مکرر از سوی دولت ایران، این کور سوی امید را به خاموشی می کشاند. برای درک بهتر سیر این نشست آخر و حوادث متعاقب آن و نقش مخرب ایران، ناچار از بازبینی ماجراهای دور آخر این گفتگو ها هستیم.
قبل از شروع دور جدید نشست با 1+5، احمدی نژاد در مصاحبۀ مطبوعاتی، در پاسخ خبرنگار فرانسوی می گوید: “از نظر ما چیزی به عنوان پرونده هسته ای وجود ندارد و پرونده دشمنی دو، سه کشور با ملت ایران وجود دارد. آنها در واقع با استقلال و پیشرفت کشور ما مخالف هستند. آنها حتی با پرتاب ماهواره و پیشرفت های تکنولوژی ما مخالفت کردند. البته مخالفت آنها برای ما ارزشی ندارد.” (کیهان سه شنبه 17 شهریور1388) در همان روزها بنا بر گزارش دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، سعید جلیلی در تماس تلفنی با خاویر سولانا با اشاره به ارائه بستۀ به روز شدۀ پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران، آن را بستر مناسبی برای گفت وگوها با هدف تحقق صلح، عدالت و پیشرفت می خواند. (کیهان سه شنبه 24 شهریور 1388 ) منوچهر متکی چند روز قبل از شروع مذاکرات به اوکادا وزیر امور خارجۀ ژاپن می گوید:” برنامه هسته ای ایران کاملا صلح آمیز است و نیازی به مذاکره ندارد.” (پنجشنبه 2 مهر 1388 ) اما هیچ یک از آقایان اعلام نمی کنند، پس قرار است برای چه به ژنو بروند و بر سر چه چیزی قرار است مذاکره کنند.
در همین ایام رسانه ها فاش کردند که تاسیسات غنی سازی جدیدی در نزدیکی قم در دست ساخت و بهره برداری است که موجبات خشم کشورهای غربی را فراهم کرد. به نحوی که اوباما را وادار به واکنشی تند ساخت. اوباما گفت که اقدامات دولت ایران، موجب محروم شدن مردم این کشور از فرصت هایی می شود که استحقاق آن را دارند و این اقدامات ثبات و امنیت منطقه و جهان را به خطر می اندازد او هم چنین افزود: “اکنون زمان آن رسیده که ایران فورا با عمل کردن به الزامات بین المللی در جهت بازگرداندن اعتماد جامعۀ جهانی اقدام کند” (بی بی سی 3 مهر1388) همراه با او سارکوزی اقدامات ایران را موجبی دانست که “جامعۀ جهانی را به ورطه ای خطرناک می کشاند”. (بی بی سی 3 مهر1388) در پی او، براون مدعی شد که “سطح فریبکاری دولت ایران و گستردگی آنچه ما گمان می کنیم نقض تعهدات بین المللی باشد به حدی است که تمام جهان را در بهت و خشم فرو برده است”. (بی بی سی 3 مهر1388) در پاسخ به این سخنان نمایندگان مجلس در قطعنامه ای شدید الحن به جهان هشدارهایی جدی دادند که در حقیقت مکمل نامۀ تبریک صالحی جهت راه اندازی تاسیسات قم بود.
تا به این جای کار، از این سخنان، چندان فضای مفاهمه ای احساس نمی شد. اما طبیعی بود که با توجه به جوی که بر داخل کشور و جهان حاکم بود ایران بر سیر مذاکرات مسلط نخواهد شد. بنا براین باید به نوعی دست ها را بالا می برد. به همین دلیل در آستانۀ مذاکرات، پس از 28 سال، احمدی نژاد اولین رئیس جمهور ایران شد که با لحنی دوستانه تقاضا کرد تا سطح گفتگوها در نشست 1+5 تا حد سران افزایش یابد. (بی بی سی 8 مهر1388) در همین جا او گفت که ایران آماده مذاکراتی “طولانی”، “هدفمند” و “سازنده” است. در هشتم مهر ماه، وی در جمع خبرنگاران گفته بود که: “ یکی از موضوعاتی که در این ملاقات مطرح خواهد شد، خرید سوخت هسته ای برای رآکتور تهران است و ما حتی آمادگی داریم که مواد 5⁄3 درصد را بدهیم و آنها آن را تا 75⁄19 یا 20 درصد غنی کنند و به ما تحویل دهند”. ( بی بی سی 2 آبان 1388) پس از 29 سال مقامات عالی رتبۀ ایران و آمریکا، در حاشیه مذاکرات وین، با یک دیگر مذاکره کردند. جلیلی ابراز امیدواری کرد که مذاکرات، نظر به سازنده بودن آن، ظرف ماه آینده تکرار شود. کلینتون در مورد این مذاکرات گفت: “من فکر می کنم روز سازنده ای بود اما هنوز قطعا روشن نیست. ما منتظر می مانیم و نقطه نظراتمان را همچنان مطرح می کنیم تا ببینیم ایران چه تصمیمی می گیرد.” (بی بی سی 9 مهر1388) باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا گفتگوهای ژنو را “شروعی سازنده” خواند اما تاکید کرد باید با “اقدامات عملی سازنده” ایران دنبال شود. (بی بی سی 9 مهر 1388) در همان زمان سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه نسبت به توافق های بدست آمده از مذاکرات اخیر گروه 1+5 با ایران “خوشبینی محتاطانه”ای ابراز کرد. (بی بی سی 10 مهر1388) این در حالی بود که یک هفته قبل از آن روسیه اعلام کرده بود که دومین مرکز غنی سازی اورانیم در ایران ناقض قطعنامه های شورای امنیت است. (بی بی سی 3 مهر 1388)
در پی این خبرهای خوش، شاهد بودیم که البرادعی به ایران آمد و سری اول بازرسان انرژی اتمی هم فرصت یافتند که برای نخستین بار از این تأسیسات بازدید کنند. آن قدر این فضا تلطیف شد که روزنامۀ جنگجوی کیهان هم به استقبال مذاکرات رفت: “به رغم جوسازی گسترده رسانه ها و محافل غربی در آستانه مذاکرات ژنو میان ایران و نمایندگان گروه 1+5، این مذاکرات روز پنجشنبه در فضایی آرام و همراه با موفقیت برای جمهوری اسلامی ایران برگزار شد. ” (شنبه 11 مهر 1388) در پی نشست ژنو خبرگزاری ها به نقل از ابوالفضل ظهره وند، از دستیاران سعید جلیلی نماینده ارشد ایران در مذاکرات اتمی، گزارش کردند که براساس پیشنهاد فعلی تنها غنی سازی بالای پنج درصد در خارج از کشور انجام خواهد شد. هم چنین خبرگزاری رسمی ایرنا، از قول او گفت: “اهمیتش این است که ایران تکنیک ها و فناوری غنی سازی را حفظ خواهد کرد… و ما مراکز و تاسیسات تحقیقاتی خود را حفظ خواهیم کرد.” او در ضمن به این نکته هم اشاره کرده بود که: “ممکن است که در شرایط خاص به اورانیوم با غلظت بالای 63 درصد نیاز داشته باشیم که تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی خریداری خواهیم کرد یا در واقع خود آن را غنی خواهیم کرد.” (بی بی سی 27 مهر 1388) علی شیرزادیان سخنگوی سازمان انرژی اتمی هم در گفتگو با خبرگزاری دانشجویان ایران تائید کرد که “ایران پیشنهادی را به آژانس بین المللی انرژی ارائه داده تا در ازای تحویل اورانیوم با غلظت 5/3درصد تولید داخلی، این آژانس سوخت با غلظت 20 درصد در اختیار ایران بگذارد”.( بی بی سی 18 مهر 1388) قرار شد نحوۀ این تبادلات در کنفرانس وین بررسی شود. اما این سخنان و وعده ها در کنفرانس وین دچار دگردیسی شد.
در تاریخ 27 مهر بار دیگر، این بار در وین، نمایندگان ایران، آمریکا، روسیه و فرانسه به دور میز مذاکره نشستند تا در مورد چگونگی تبادل اورانیوم غنی شدۀ ایران با اورانیوم با غنای بالاتر جهت تأمین سوخت “نیروگاه اهدایی آیزنهاور” به گفتگو بپردازند. حالا زمان آن رسیده بود تا دولت ایران به تعهداتی که در ژنو سپرده بود جامۀ عمل بپوشاند. روز اول، مذاکرات را البرادعی سازنده خواند. اما در روز دوم نوبت خلف وعدۀ ایران رسید. ایران به حضور فرانسه در مذاکرات معترض بود. در حالی که هفته قبل از آغاز مذاکرات شیرزادیان مدیر کل روابط عمومی سازمان انرژی اتمی از حضور فرانسه خبر داده بود ( کیهان 20 مهر 1388) منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران صبح سه شنبه در یک نشست خبری گفت که کشورش نیازی نمی بیند که فرانسه در مذاکرات وین حضور داشته باشد. او گفت: “نام فرانسه در میان دو کشوری که آژانس به ما گفته بود برای تهیه سوخت مورد نیاز رآکتور تهران آمادگی دارند وجود نداشت”.
هفتم آبان ایران پاسخ خود را به آژانس داد. همان روز هم احمدی نژاد حرف های دلگرم کننده ای در مشهد به زبان رانده بود: ”ما از تبادل سوخت، همکاری های فنی و ساخت نیروگاه و رآکتور استقبال می کنیم و آماده همکاری هستیم”.
سلطانیه هم گفته بود که اختلاف بر سر تکنیک ها است. اما نشانه های دیگری در دست بود که خلاف مسیر آغاز خوش مذاکرات دور جدید بود. به نظر می آمد که این پاسخ حاوی عهد شکنی بعدی ایران باشد. دلایل آن روشن است. دوم آبان 1388 هنوز پاسخی از ایران در مورد گفتگو های وین منتشر نشده بود که لاریجانی در یک موضع گیری سخت به البرادعی تاخت و او را فریب کار لقب داد. (بی بی سی 2 آبان 1388) رهبران جناح راست نظیر باهنر و بروجردی به مخالفت آشکار با این طرح پرداختند و خروج سوخت از ایران را خلاف مصالح ملی ارزیابی کردند. باهنر ادعا کرد که این نرمش های دولت، خلاف منویات رهبر است و باید در آنها بازنگری شود. از این مواضع بوی خوبی نمی آمد.
البرادعی برای جلوگیری از شکست مذاکرات، با توجه به پاسخ ایران، غربی ها را وادار کرد تا بپذیرند که ترکیه واسطۀ این معامله شود. اردوغان و داووداوغلو به سرعت به ایران آمدند تا آمادگی کشور مطبوع خود را اعلام کنند. اما ظاهرا ورق برگشته بود. لحن طرف های درگیر به سرعت تغییر کرد و ادبیات گذشته از هر دو سو رواج یافت. لاریجانی دستان اوباما را خون آلود توصیف کرد( کیهان 3 آبان 1388) و جلیلی اختلافات ایران و آمریکا را بنیانی ارزیابی کرد( کیهان 5 آبان 1388). در آستانۀ 13 آبان هم رهبر اعلام کرد: “لبخند تاکتیکی آمریکا فقط کودکان را فریب می دهد” و از مسئولین کشور خواست تا فریب این لبخند ها را نخورند( کیهان 13 آبان 1388 ) چند روز بعد رئیس جمهور آب پاکی را روی دست همه ریخت و در مصاحبه با تی آر تی ترکیه گفت: “ما برای رآکتور خود به اورانیوم با درجه خلوص 20 درصد نیاز داریم. ما به آژانس بین المللی انرژی اتمی اعلام کرده ایم که قصد خرید سوخت هسته ای را داریم” (کیهان 17 آبان 1388) وی در ادامه افزوده بود که: “آژانس به ما گفت که چند کشور برای فروش سوخت به ما آماده هستند و ما با آنان برای خرید، مذاکره می کنیم.” (کیهان 17 آبان 1388) در همین حال بروجردی هم به کمک رئیس دولت آمد و در گفت وگو با ایسنا درباره طرح برخی بحث ها مبنی بر این که ایران حاضر شده است سوخت 5⁄3 درصد را برای دریافت سوخت 20 درصد، مورد نیاز رآکتور تهران، به صورت تدریجی به آژانس تحویل دهد، اظهار کرد: “بنا نیست از سوخت 1200کیلویی تولید شده چیزی به طرف مقابل برای دریافت سوخت 20 درصد داده شود و این کار چه به صورت مقطعی و چه به صورت دفعی انجام نمی گیرد و منتفی است.” (کیهان 17 آبان 1388)
اما طرف مقابل هم چندان بی عمل باقی نماند. اگر اوباما در انجام بخش بزرگی از وعده هایش ناموفق بوده، در مورد ایجاد اجماع جهانی علیه دولت ایران موفقیت های بزرگی کسب کرده است. او توانسته مواصع روسیه را به خود نزدیک تر کند، تا موشک های 300-S را به ایران ندهد، تحویل نیروگاه بوشهر را باز هم به تعویق بی اندازد و در نهایت آنها را به تصمیمات سخت گیرانه تر علیه دولت ایران ترغیب کند. در سفر اخیر خود به چین هم موفق شد تا بر سر تنبیه احتمالی ایران این کشور را هم تا حدودی با خود همراه سازد. اوباما در ادامه سفر آسیایی خود، در کره جنوبی، روز پنجشنبه ۲۸ آبان (۱۹ نوامبر) گفت: “ایران چند هفته وقت داشته ولی هیچ نشانه ای از تمایل به ارائه پاسخ مثبت به پیشنهاد (تبادل سوخت) از خود نشان نداده است، بنابراین ما گفت و گو با شرکای بین المللی خود را در مورد اهمیت پیامدی که این رفتار باید داشته باشد آغاز کرده ایم”. (بی بی سی 28 آبان 1388) احمدی نژاد هم در پاسخی متقابل اوباما را به دغلکاری متهم کرد و مدعی شد که “پاسخ ایران به دغلکاران جهانی که ادعای دوستی دارند اما در خفا توطئه می کنند، قاطع و کوبنده خواهد بود”. (بی بی سی 28 آبان 1388) در 29 آبان 1+5 تشکیل جلسه داد تا ایران را از ادامۀ این بازی های خطرناک برحذر دارد. شاید نکات دیگری در این نشست مطرح شده بود و از چشم خبرگزاری ها دور مانده بود که داووداوغلو از آن خبر داشت. زیرا بلافاصله بعداز این نشست در یک دیدار غیر منتظره وزیر امور خارجه ترکیه را به تبریز کشاند تا هشدارهای لازم به ایران داده شود. سفری که از سوی منابع ترکیه در چهارچوب مسائل هسته ای ایران ارزیابی شد. شاید این آخرین هشدارها باشد.
اقای البرادعی اعلام کرده است که توپ در زمین ایران است. باید تأکید کرد که مدت هاست که توپ به زمین ایران رسیده است. اما کسی به روی خودش نمی آورد. از زمانی که دولت ایران با “استکبار پنچر” ماه عسل کوتاه خود را آغاز کرد، توپ را به زمین خود فراخواند. این سیاست های دور از عقل که از سوی ایران تعقیب می شود، ما را در مرکز سیبل نشانده است. اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد، که چندان هم بعید نیست، آماج تیرهای زهر آگینی خواهیم شد که التیام زخم های آن به این سادگی ها نخواهد بود. رأی گیری بر سر مسئلۀ حقوق بشر در سازمان ملل نشان داد که تعداد مخالفین ایران افزایش یافته است. این، یعنی همان اجماع بین المللی بر علیه دولت ایران، که هر روز مستحکم تر می شود. اگر آقای سلطانیه در مصاحبه با اشپیگل مدعی می شود جهت درمان بیماران سرطانی نیاز به اورانیوم با غنای بالا دارد، باید بداند که این سیاست های بازی با دنیا ممکن است ما را در صف نیازمندان به آسپرین و شیر خشک قرار دهد. هم چنان که عراق را قرار داد. امروز اگر سیاست های غلط این آقایان ما را از بازار جهانی گاز بیرون کرده، دیری نخواهد کشید که نام ما را از صف صادرکنندگان نفت هم حذف خواهد کرد. باید سهمیه بنزین این مردم به چقدر برسد تا آقایان رضایت دهند؟ در حالی که کشورهایی مثل قطر و ترکمنستان، منابع غنی گاز مشترک را در جنوب و شمال به تاراج می برند، دولت و مجلس، بر سر تقسیم منافع حاصل از حذف یارانه ها به جان هم افتاده اند. منابعی که می توانست اسباب کار و درآمد مناسب را برای این ملت فراهم کند تا دولت و مجلس این چنین به نزاع برنخیزند. اما همۀ آنها که موجب رونق بازارهای دو همسایۀ کوچک ما شده اند به دلیل عدم صداقت و لجاجت های دولت در فکر آن هستند که از چه راهی موانع بزرگتری برای ایران فراهم کنند.
لقبی که اخیرا به کشورهای غربی داد