ماموران امنیتی یکه تاز زندان ها

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» نامه زندانیان سیاسی بند 350 زندان اوین به مراجع

تعدادی از زندانیان سیاسی بند 350 زندان اوین، با انتشار نامه ای خطاب به مراجع تقلید، قوه قضائیه را متهم به عدم استقلال از نهادهای امنیتی کردند و مواردی از شکنجه ها، بازجویی ها، صحنه سازی برای دادگاههای نمایشی و فشارهای وارده بر خانواده های زندانیان را فاش ساختند.

این نامه بعد از آن منتشر شده است که عیسی سحرخیز، روزنامه نگار سرشناس ایرانی به نمایندگی از زندانیان سیاسی و مطبوعاتی بند 350 اوین، در نامه ای از دبیر کل سازمان ملل خواست در سفر به ایران با زندانیان به طور خصوصی ملاقات کند.

طی ده ماه گذشته و بعد از کودتای انتخاباتی 22 خرداد و بازداشت فله ای فعالان سیاسی، مطبوعاتی، دانشجویی، مدنی و مردم معترض به کودتای انتخاباتی، گزارش های بسیاری درباره شکنجه های روحی و جسمی زندانیان، تهدید و آزار خانواده های آنان و چگونگی اخذ اعترافات اجباری و دادگاههای نمایشی منتشر شده است. برخی از فعالانی هم که با قرار وثیقه از زندان آزاد شده اند گوشه هایی ازوضعیت حاکم در زندان را بیان کرده اند اما نامه ای که روز گذشته منتشر شد از آنجا اهمیت می یابد که این بار زندانیان، از داخل زندان اوین به  افشای این شکنجه ها و فشارها پرداخته اند.

در این نامه که روز گذشته در سایت های خبری منتشر شدو نسخه ای از آن هم به روز رسید، مراجعی چون صانعی، بیات، دستغیب، سبحانی، موسوی اردبیلی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و شبیری زنجانی مورد خطاب قرار گرفته اند.

 

قضات تحت فرمان نهادهای امنیتی

زندانیان سیاسی بند 350 زندان اوین در این نامه خبر داده اند که در مدت بازداشت و زندان، بازجویان مکرراً به زندانیان چشم و بعضاً دست و پای بسته، گفته اند که قاضی ها هیچ کاره اند تاکید کرده اند. بسیاری از متهمین حتی پیشاپیش و توسط بازجوها از میزان محکومیتشان مطلع شده اند و در دادگاه ها دقیقا همان احکام صادر شده است.

این زندانیان سیاسی نوشته اند: “قضات دادگاه ها بدون توجه به ادلۀ متهمان، کیفر خواست را مبنا قرار داده و بر اساس آن به جای آنکه در جایگاه قاضی بنشینند از موضع مد نظرِ دادستان به محاکمه می پردازند. این امر موجب گشته است در قریب به اتفاق پرونده های رسیدگی شده، نتیجۀ بی قضاوت همان باشد که در کیفر خواست و یا گزارش وزارت اطلاعات یا سپاه پاسداران درج و تقاضا شده است.”

به نوشته  زندانیان سیاسی بند 350 زندان اوین، “این عدم استقلال و تاثیرپذیری در دادگاه های بدوی به حدی است که برخی از قضات به صراحت به متهمان و یا وکیلانشان گفته اند که به جهت فشارهای نهادهای امنیتی مجبورند اشد مجازات را در نظر بگیرند و وعده داده اند که در محاکم تجدید نظر این احکام حتما خواهد شکست که این خود اقراری است صریح از طرف قضات بر عدم رعایت عدالت و اصول اسلام.”

در این نامه عدم آزادی برخی از بازداشت شدگان که قرار وثیقه برای آنها صادر و وثیقه آنها هم تودیع شده و  به تعویق افتادن صدور حکم برخی از بازداشت شدگان که محاکمه آنها پایان گرفته است، ناشی از عدم استقلال قضات عنوان و تصریح شده است که “صحبت از بی طرفی قضات مضحک است؛ چرا که قضات در بیشتر مواقع به عنوان نماینده نهادهای امنیتی ایفای نقش کرده اند و در دادگاه ها نه تنها بی طرف نبوده اند بلکه با تهدید و توهین در صحن دادگاه حتی شکل ظاهری یک دادگاه اسلامی را نیز رعایت” نکرده اند.

 

تهدیدهای جنسی و فشار به خانواده ها

نویسندگان این نامه سپس با اشاره به عدم رعایت اخلاق در دستگاه قضایی، توضیح داده اند: “برخی از زندانیان که در اختیار نیروی انتظامی بوده اند با شنیدن رکیک ترین الفاظ که حتی در میان اراذل و اوباش نیز کمتر گفته می شود روبرو بوده اند و علاوه بر درگیریهای خیابانی که با فحاشی و باطوم و گاز اشک آور و سنگ و زنجیر به جان مردم افتاده اند، در حاشیۀ بازداشتهای فله ای و چند هزار نفریِ معترضین، چه در کهریزک و چه در آگاهی شاپور، یا در زیرزمین وزارت کشور، علاوه بر به کاربردن رکیک ترین الفاظ و فحاشی های ناموسی در جهت تخریب روحیۀ متهم، در بازجویی های فردی، بازجویان بر تمام مسائل خصوص و شخصی افراد مسلط بودند و در مراحل بازجویی کسانی که خود را کارشناس می خواندند با ورود به حوزه های شخصی افراد حتی به خصوصی ترین روابط خانوادگی متهم وارد می شدند و اینگونه او را تحت فشار گذاشته اند.”

بر اساس نوشته این زندانیان، “در بازداشتگاه امنیتی سپاه که به[ ۲ الف] معروف است شرایط بسیار سخت تری به لحاظ اخلاقی حاکم است از جمله به کار بردن الفاظ رکیک، توهینهای ناموسی، فحاشی های خانوادگی، تهدیدهای جنسی تا جایی که حتی چند نفر راکه در حال حاضر نیز در بند ۳۵۰ به سر می برند به آزار جنسی از طریق باطوم تهدید کرده و مجبور به در آوردن لباس و شلوار نموده اند.”

این زندانیان سیاسی سپس به تماس های مکرر و غیر متعارف با خانواده های برخی از متهمان اشاره کرده و در این زمینه به ذکر نمونه هایی پرداخته و توضیح داده اند: “در یکی از موارد ظرف ۲۰ روز بازجو با همسر یکی از متهمین، ۶ مرتبه تماس گرفته و ضمن پیشنهاد طلاق به همسر محترم آن متهم از وی خواسته برای پیگیری پروندۀ همسرش بطور منظم با وی تماس بگیرد. در موردی دیگر زمانی که یکی از متهمان که از داشتن پدر محروم است و در زندان انفرادی به سر می برده است، بازجو ظرف یک هفته، بیش از ۱۰ مرتبه با مادر وی تماس گرفته بوده است. این مزاحمت به حدی بوده که با آنکه مادر نگران فرزندش بوده است مجبور به جواب ندادن به تماسهای آن بازجو شده است. مورد دیگر در راستای به اصطلاح اعتراف گیری از یکی از متهمین که در اختیار سپاه پاسداران بوده آنست که تمام پرسنل یک شرکت از یک تا ده روز بازداشت بوده اند تا به دروغ به ارتباط غیر اخلاقی با وی اعتراف کنند تا آزاد شوند.  این در حالی که در عین حال با در اختیار گرفتن آلبوم های خانوادگی متهم و نشان دادن عکسهای خصوصی همسرش، همسر وی را به اتهامات اخلاقی متهم کرده اند و با تهدید به افشای آنها و اعترافات کذب همکارانش، مجبور به اعتراف و بیان نوشته های دیکته شدۀ بازجو در دادگاه های به اصطلاح علنی نموده اند.”

 

شکنجه های جسمی و روحی در بازجویی ها

در بخش دیگری از این نامه به تهدید بازداشت شدگان از سوی قضات در خصوص اخذ وکیل اشاره شده که قضات متهمان را تهدید کرده اند که اگر با وکیل وارد دادگاه شوند احکام سنگین تری علیه آنها صادر خواهد شد.

بازداشت شدگان بعد از کودتای انتخاباتی 22 خرداد، آنگاه به تشریح روند بازجویی های خود پرداخته و نوشته اند:” نیروی انتظامی و بسیج پس از بازجویی های اولیه افراد را تحویل سپاه پاسداران و یا وزارت اطلاعات می داده اند تا بازجویی ها که اغلب در مدت زمانی بسیار طولانی و بی وقفه، و در ساعات غیر متعارف صورت می گرفته ادامه پیدا کند.”

به گفته این زندانیان سیاسی، “بازجویی ها در نیروی انتظامی و بسیج، تماماً همراه با توهین و تحقیر و ضرب و شتم وحشتناک، بدون هدف مشخص بوده است و اکنون دهها نفر از کسانی که توسط این دو نهاد بازداشت شده اند در بند ۳۵۰ به سر می برند. در این روند بازجویی، افرادی چند روز متوالی را در اتاقهایی که به دلیل ازدحام به زحمت می توانستند حتی در آن بنشینند بدون آب و غذای کافی به سر برده اند.”

در این نامه به نقل از یکی از زندانیانی که اکنون در بند 350 زندان اوین به سر می برد آمده است: “متنی را جلوی من گذاشتند و گفتند بعد از اینکه متن را خواندی با زبان خودت بنویس. من خواندم اما چون سراسرش کذب بود حاضر به نوشتن نشدم. به من گفت تو آدم نمی شی و رفت بیرون و سه نفر وارد شدند و چند دقیقه به طور متناوب با باطوم و شوکر برقی من را مورد ضرب و شتم قرار دادند و وقتی بیرون رفتند بازجو دوباره داخل شد و با تمسخر گفت: چی شده؟ چرا گریه می کنی؟ کسی اذیتت کرد؟ و این کار ۴ بار تکرار شد تا من مجبور شدم و آن مطالب کذب را نوشتم و چند روز بعد در دادگاه آن متن را قرائت کردم.”

زندانیان سیاسی بند 350 زندان اوین تصریح کرده اند که “تمام کسانی که در بند ۲ الف زندان اوین که زیر نظر سازمان اطلاعات سپاه فعالیت میکند مورد بازجویی و تحقیقات قرار گرفته اند، به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. برخی نیز که در این بند بوده اند به ساختمانی در شمال تهران معروف به شرکت منتقل شده و ضمن بازجویی ها، با کابل و باطوم و شوکر برقی مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. حداقل دو نفر از زندانیان اعلام می کنند که به زور بازجویان، روزانه نزدیک به ۱۰ عد د قرص مصرف می کرده اند و این هر دو نفر در دادگاه های علنی حاضر بوده اند و بعد از اینکه به بند ۳۵۰ منتقل شدند مشکلات روحی و روانی شان به وضوح قابل مشاهده بوده و هست.”

براساس این نامه، “یکی از زندانیان روایت کرده است که وقتی در برابر نوشتن منویات بازجویان در بند ۲ الف مقاومت کردم مرا عریان کرده و صرفاً با یک لباس زیر در یک محل سر باز به میله ها بسته و با تهدیدات جنسی از قبیل آزار جنسی با باطوم و اعمالی از این دست مجبور به اعتراف به اعمال ناکرده کردند.”

بازداشت شدگان بعد از کودتای 22 خرداد نوشته اند که “حداقل ۵ نفر از کسانی که در بند ۲ الف مورد بازجویی قرار گرفته اند به زیر زمینی برده شده اند که در آن وسایل شکنجه از جمله وسایلِ ناخن کشی بوده است و با تهدید به استفاده از آن وسایل، بازجویی شده اند. در یک مورد نیز دستهای متهم را در درون این دستگاه قرار داده و او را وادار به اعترافات مورد نیاز کرده اند.”

به گفته این زندانیان، “در بند 209 زندان اوین که زیر نظر وزارت اطلاعات است از شکنجه های جسمی صحبتی در میان نیست، اما این نهاد وابستۀ به دولت احمدی نژاد با تسلطی که بر اطلاعات شخصی افراد داشته است بیشترین فشارها را بر خانواده، نزدیکان و روابط بین آنها داشته است و از طریق دخالت در حریم خصوصی، تهدید به افشای راست و در بسیاری از موارد دروغ این روابط، و دهها روش غیر اخلاقی دیگر، زندانیان را تحت فشار گذاشته اند تا به پروژه های از پیش طراحی شدۀ خود جامۀ عمل بپوشند.”

آنها در همین زمینه توضیح داده اند که “از بین زندانیان بند ۳۵۰ حداقل ۲۰ نفر در زمان بازداشتشان، با بازداشت همسر و فرزندان خود روبرو بوده اند. حداقل ۵ نفر از کسانی که در دادگاه های علنی حضور یافته اند و اعترافاتی را قرائت کرده اند همزمان همسر یا فرزندانشان نیز در زندان به سر می برده اند و از این طریق از سوی نهادهای امنیتی تهدید شده بودند که اگر متنها و نوشته های از قبل تمرین شده را در دادگاه اجرا نکنند برای همسر و فرزندانشان مشکل ایجاد خواهد شد.”

 

صحنه سازی برای دادگاههای علنی

این زندانیان سیاسی  سپس خطاب به مراجع تقلید از روند برگزاری دادگاههای سخن گفته و به نقل از یکی از زندانیان نوشته اند: “یک روز با چشمان بسته ما را به محلی بیرون از زندان اوین بردند. جمعی حدود ۵۰ نفر بودیم. وقتی چشم مان را بازکردیم در سالن بزرگ دادگاه که قبلا از تلویزیون پخش شده بود بودیم. قاضی صلواتی و دادستان جعفری و چند نفر با لباس شخصی حضور داشتند. شخصی به نام فراهانی صحبت کرد. سپس من و نه نفر دیگر را از سالن بیرون بردند. یک به یک داخل یک اتاق رفتیم. نوشته هایی را به همراه سئوالاتی که می گفتند توسط قاضی پرسیده خواهد شد به ما دادند. آنها حتی در مورد چگونگی حرکت دستهایمان نیز به ما آموزش و تمرین می دادند.”

براساس این نامه از کسانی که در دادگاه های علنی حضور یافته اند، بخصوص آنان که در جلسات اول تا سوم حضور داشته اند خواسته اند تا سر و صورت خود را به صورتی خاص که مد نظر آنان بوده است اصلاح کنند تا از نظر ظاهر، شبیه اعضای فرقه ای خاص شوند. بطور مثال یکی از متهمان را که با فشار بسیار بر خانواده اش از وی خواسته بودند تا در دادگاه مطالبی را که از قبل نوشته شده بود بخواند و به ارتباط با مفافقین اعتراف کند را مجبور کرده بودند تا صورت خود را به شیوه ای خاص اصلاح کند و سبیل بگذارد.

این زندانیان سیاسی، “مضحک ترین و شرم آورترین” بخش این دادگاه های علنی، را استفاده از سه نفر از کسانی دانسته اند  که اساساً چندین ماه قبل از انتخابات بازداشت شده بودند ولی در اخبار به گونه ای القا شد که گویی این افراد در جریان انتخابات بازداشت شده اند و متاسفانه دو تن از همین افراد را پس از حوادث عاشورا و بر اساس همان اعترافات ساختگی و از قبل نوشته و تمرین شده به دار آویختند. این در حالی است که وزارت اطلاعات به آنها گفته بود در صورتی که در دادگاه علنی آن حرفها را بزنند به آنها کمک می شود تا از زندان آزاد شوند.

 

اطاله دادرسی

این زندانیان سیاسی، آنگاه به اطاله دادرسی اشاره کرده و توضیح داده اند: “در بند ۳۵۰ حداقل سه نفر هستند که بیش از دو سال است در بازداشت موقت به سر می برند و هنوز هیچ حکمی برایشان صادر نشده است. در بند ۲۰۹ که در اختیار وزارت اطلاعات است افرادی حضور دارند که بیش از ۲ و حتی تا ۷ سال است که در زندان انفرادی یا حداکثر اتاقهای دو نفره به سر می برند. در خصوص دیگرانی که وضعیتشان مشخص نیست نیز چند ماه بلا تکلیفی دیگر به یک روال طبیعی تبدیل شده است. به عنوان مثال در بند ۳۵۰ دهها نفر هستند که بیش از ۴ یا ۵ ماه است که در بلاتکلیفی به سر می برند. اما شرم آور آن است که برخی از وکلای متهمان - در حالی که چند ماه است دفاع آخر صورت گرفته - وقتی از قضات پرونده علت عدم صدور حکم را پرسیده اند شنیده اند که نهادهای امنیتی هنوز نظرشان را دربارۀ حکم پرونده اعلام نکرده اند و با این استدلال چندین ماه دیگر پرونده متوقف و متهم در زندان به سر می برد.”

بازداشت شدگان بعد از 22 خرداد سپس از مراجع تقلید خواسته اند: “با اعزام نمایندگان تان به بند ۳۵۰ و صحبت خصوصی با زندانیان، علی الخصوص کسانی که در دادگاه های علنی حضور یافته اند صحت و سقم این مطالب را مورد بررسی قرار دهید و یا حداقل، علی رغم فشارهای امنیتی، اگر این امکان را یافتید که درب بیوت محترم خود را به روی این متهمان و خانواده هایشان باز بگذارید تا با بیان دردهایشان ضمن تسلی یافتن، شما را نیز از بی عدالتی حاکم در فضای زندانها و بازداشتگاه ها مطلع سازند”.