پابلو کیه زا
تصمیم اسرائیل مبنی بر حمله به ایران و پایان بخشیدن به برنامه اتمی این کشور از مبارزات برای ثبات سیاسی- نظامی بیت المقدس هم فراتر رفته است. در این روزها اختلافی در میان بوروکراسی نظامی اسرائیل بوجود آمده است که ممکن است منجر به حمله یک جانبه این کشور به ایران شود.
آنچه تا کنون می دانیم: قرار است بزودی فرمانده نیروی هوایی اسرائیل، کسی که دو دوره مبارزه موفقیت آمیز داشته است، به کار خود پایان بدهد. از یک سو، ژنرال امیر اشل، فرمانده مورد حمایت وزارت دفاع، کاندیدای این مقام است و از سوی دیگر، ژنرال یوحنا لاکر، که مورد حمایت نتانیاهو است. درمیان این دو، نه فقط قدرت هدایت پیشرفته ترین نیروی هوایی خاورمیانه، بلکه آینده منطقه هم قرار دارد. حمله اف 16 های اسرائیل برای متوقف کردن سانتریفوی های حکومت آیت الله ها، وجه دیگر اهمیت بخشیدن به این انتصاب است.
نتانیاهو درواقع می خواهد مطمئن شود که یک تندرو، یک آدم قابل اعتماد مثل لاکر (مشاور نظامی اش) که مانند خودش موضعگیری تندتری در قبال ایران دارد، فرمانده نیروی هوایی خواهد شد. در مقابل این انتخاب یکی از مهم ترین فرماندهان نیروی هوایی اسرائیل، ژنرال گانتز قرار دارد که حمله نظامی را بعنوان آخرین گزینه می داند و با توجه به مشکلات بزرگی که جنگ با ایران، بر سر راه وزارت دفاع اسرائیل قرار می دهد، با آن مخالف است.
در یک سوی دیگر هم موساد ایستاده است که بخشی از روسایش ترجیح می دهند به سوء قصد های هدفمند یا خرابکاری در تاسیسات نظامی ایران ادامه بدهد. کاری که تا کنون مختص اسرائیل بوده است. در این صورت اظهارات رئیس سابق موساد، میر داگان، که در این هفته منتشر شد، مشخص تر می شود. وی در این اظهارات جانب احتیاط و پرهیز از عملیات نظامی برای حل بحران را گرفته بود.
اظهارات داگان در کنار خواسته گروه های معتدل نشان می دهد که حمله به ایران با چه دشواری هایی همراه است. داگان هم مسلما کبوتر صلح نیست: او دوست صمیمی شارون است که تا سال 2011 کشتار هدفمند دانشمندان ایرانی را هدایت کرده است و در سال های 80 میلادی اعضای سازمان آزادیبخش فلسطین را کشته است. داگان بیشتر طرفدار استراتژی پنج حلقه راهبردی است که خرابکاری و تامین مالی گروه هایی که برای تغییر حکومت در ایران تلاش می کنند، نیز جزو آن است.
در مورد فرمانده نیروی هوایی اسرائیل، این ایهود باراک، وزیر دفاع است که باید تصمیم بگیرد که در مصاحبه ای گفته بود که زمان بسرعت سپری می شود و اسرائیل برای اقدام، حتی یک ماه هم وقت ندارد. در اینجا باید این سووال را پرسید که آیا اسرائیل وقت برای اقدام نظامی علیه ایران دارد؟ آیا اسرائیل می تواند چنان ضربه ای به ایران بزند که برنامه های اتمی این کشور را به تعویق بیاندازد؟
این یک مبحث تازه نیست: از سال 2003 روزنامه نگاران و کارشناسان سعی دارند به این سووال مهم پاسخ دهند. در هر حال، هرگز کسی تا این حد در مورد اینکه زمان دارد به پایان می رسد و ایران به “مرحله مصونیت” رسیده، حرف نزده بودند. “مرحله مصونیت” زمانی است که ایران دانش و موارد لازم برای تولید سلاح اتمی را بدست آورده باشد که در آن صورت حمله به این کشور بی فایده خواهد بود. اتحادیه اروپا به تازگی دور تازه ای از تحریم ها را علیه ایران تصویب کرده است و کاندیداهای جمهوریخواهان برای تصدی ریاست جمهوری در آمریکا، هرگز تا این حد در مورد ایران سختگیرانه برخورد نکرده بودند. آنها اوباما را محکوم می کنند که با ایران به اندازه کافی جدی برخورد نکرده است. این خبر در همه کشور های غربی آگاه هستند که اسرائیل بزودی به ایران حمله خواهد کرد.
اگر تصور کنیم که دولت اوباما از اولین روزهایی که بر سر کار آمد همواره قصد داشت با ایران گفتگو کند، این آگاهی که همه جا انتشار یافته است، تنها پیروزی اسرائیل در این بازی طولانی است. تنها از زمانی که در سال 2011 پانه تا وزیر دفاع آمریکا شد، آمریکا هر گونه تردیدی را کنار گذاشت. تا اینکه کشتن دانشمندان ایرانی و خرابکاری در تاسیسات اتمی ایران، هر روز می رفت که یک پیروزی محسوب شود. موساد فقط موفق شد که برنامه اتمی ایران را به عقب بیاندازد: از سال 2003 به بعد، ویروس های کامپوتری، کشتن مرموز دانشمندان ایران و خرابکاری های آشکار، باعث ترس ایران شد اما نتوانست یک راه حل محسوب شود.
دقیقا به همین دلیل، نتانیاهو، تصمیم گرفت در سال 2011 استراتژی اش را تغییر بدهد، او بعد از ترور محمود المبحوح در دوبی، توسط موساد، رئیس موساد را تغییر داد و تمیر پاردو را که مدیر عملیات های این سازمان بود و رابطه تنگاتنگی با وزارت دفاع داشت، جایگزین وی کرد.
بنابر این اگر نتانیاهو بخواهد برنده بازی شود و لاکر را فرمانده نیروی هوایی اسرائیل کند، این حلقه بسته تر خواهد شد. با تکیه بر سایر جنگ طلبان در داخل حکومت، بطور مشخص موشه یعلون، معاون نخست وزیر و اویدگور لیبرمن، وزیر امور خارجه اسرائیل، دیگر تردیدی باقی نمی ماند که مقصود اسرائیل چیست.
وضعیت داخلی باید همین روزها مشخص شود. باید دید اسرائیل از لحاظ نظامی این توانایی را دارد که به تاسیسات اتمی ایران حمله کند، یا نه. در یک بازی جنگی که به تازگی در دانشگاه بار-ایلان در تل آویو منتشر شده است، وضعیت دشوار جنگی که اسرائیل با آن روبروست مطرح شده است.
ایران از حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات اتمی عراق در سال 1981، درس هایی آموخته است؛ این کشور مانند سوریه در سال 2007، حمله نظامی به اسرائیل را بی جواب نخواهد گذاشت. ایران می تواند با موشک جواب حمله اسرائیل را بدهد یا تنگه هرمز را ببندد یا به حماس و حزب الله دستور حمله به اسرائیل را بدهد. این دو فقط می توانند با راکت، شهر های اسرائیل را هدف قرار بدهند اما این توانایی را هم دارند که گروهی تروریست برای حمله به اهدافشان، به اسرائیل یا سرتاسر دنیا بفرستند. جنگ بین ایران و عراق منجر به کشته شدن 1.5 میلیون ایرانی شد و بیش از هزار میلیارد دلار ضرر اقتصادی به این کشور زد. عاقبت آیت الله ها قبول کردند تا به جنگ خاتمه بدهند و این زمانی بود که حیات حکومت به خطر افتاده بود. این نشان می دهد حکومت ایران تا چه اندازه حاضر است تخریب ها را تحمل کند، اما قدمی عقب نشینی نکند.
با توجه به این نکته که فاصله زیادی بین ایران و اسرائیل وجود دارد و گسترده بودن کشور، ایرانی ها تاسیسات اتمی خود را در سرتاسر کشور، پخش کرده اند و نیروی هوایی اسرائیل باید از همه منابع موجود برای حمله به ایران استفاده کند و دیگر توان دفاع هوایی از خود را نخواهد داشت. به همین دلیل ارتش اسرائیل قدرت پوشش چنین عملیات گسترده ای را ندارد. در این جا است که کارشناسان امور نظامی تردید دارند که این عملیات بدون حمایت آمریکا، پیروز شود.
اگر ناوگان ششم آمریکا از مدیترانه دفاع هوایی از اسرائیل را به عهده بگیرد و ناوگان پنجم که در خلیج فارس قرار دارد در صورت نیازآماده اقدام با توماهاک و موشک های کروز باشد، آنوقت وضعیت فرق می کند. در این صورت ناو های هواپیما بر، توان ماهواره ای بالا و دفاع قدرتمند موشکی آمریکا، می تواند این عملیات را به پیروزی برساند. عامل دیگری که وجود دارد، روابط دیپلماتیک پیچیده اسرائیل- آمریکا است که مسئله انتخابات پیش روی آمریکا هم به آن اضافه شده است.
این تردید نیز وجود دارد که آمریکا بخواهد برای سومین بار در ده سال گذشته به یکی از کشور های خاورمیانه حمله نظامی کند. تهدید نظامی آمریکا در مورد ایران تاکنون به شکل مستقیم نبوده و امری ضروری تلقی نشده است. هیچ کس باور نمی کند که ایران درصورت داشتن بمب اتمی بتواند آن را به سمت اسرائیل پرتاب کند، به این دلیل ساده که تخریب اسرائیل با سلاح اتمی، منجر به از بین رفتن فلسطینی ها هم نمی شود.
با این حال وجود چنین سلاح هایی توان دفاعی اسرائیل را زیر سووال می برد. اگر روزی سوریه بلندی های جولان را تصرف کند، با ایرانی که در صدد ایجاد چتر اتمی است، چه باید کرد؟ به همین دلیل اسرائیل یا باید تا ماه آینده اقدام کند یا هرگزموفق نخواهد شد و آمریکا هم با برتری مشخص نظامی که دارد می تواند خود را کنار بکشد.
با این وجود پیش بینی کار دشواری است. رونن برگمان، نویسنده مجله نیویورک تایمز، معتقد است که اسرائیل عاقبت حمله خواهد کرد. نتانیاهو بارها احمدی نژاد را با هیتلر مقایسه کرده است و همه می دانند که در مقابل هیتلر باید تا آخرین قطره خود جنگید. نخست وزیر اسرائیل در روز گرامیداشت هولوکاست، پیام مشخصی در سخنرانی اش داشت: “می خواهم یادآوری کنم که درس اصلی که از هولوکاست آموختیم این بود که زمانی که پای سرنوشت مان در میان است، باید فقط روی خودمان حساب کنیم.”
مریدیانی آنلاین، 28 ژانویه