چطوری انتخابات برگزار می‌شود؟

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

برگزاری انتخابات یکی از کارهایی است که معمولا در هر کشوری با مقدمات و موخرات و نشانه هایی انجام می شود، بخاطر همین است که وقتی در کشوری انتخابات برگزار می شود، خیلی هم لازم نیست در جریان باشید، همین که نشانه های خاصی را ببینید، معلوم می شود که انتخابات برگزار شده یا دارد می شود. به بعضی از کشورها اشاره می کنیم:

آمریکا: بیشترین مصرف رنگ قرمز و آبی دیده می شود. تعدادی دموکرات برای جمعیت سخنرانی می کنند و سعی می کنند ثابت کنند خیلی هم آدمهای روشنفکر و باهوشی نیستند، تعدادی جمهوریخواه هم برای مردم سخنرانی می کنند تا نشان بدهند که چندان هم آدمهای احمقی نیستند. تمام سوابق کاندیداها از زمانی که سرجای شان جیش می کردند تا خلاف های رانندگی شان رو می شود و سه ماه تمام کشور پر از کاغذهای رنگی و پرچم آمریکا می شود. اختلاف رای دو کاندیدا که یکی ۴۲ درصد و دیگری ۴۳ درصد است در طول سه ماه به ۵۲ درصد و ۴۸ درصد می رسد و رئیس جمهور بعدی تعیین می شود و کاندیدای رقیب به او تبریک می گوید، همه می روند خانه شان.

کره شمالی: برخلاف انتظار مردم، رهبری که ۲۳ سال رئیس جمهور و رهبر و رئیس حزب و رئیس مجلس و وزیر کلیه وزارتخانه ها بوده، می میرد. تا قبل از مرگش هیچ کس فکر نمی کند که رهبر کشور ممکن است بمیرد. بعد از مرگ او یک ماه عزای عمومی اعلام می شد. بیست میلیون عکس جدید از رئیس جمهور و رهبر و چیزهای دیگر جدید منتشر می شد و یک روز بعد از اینکه مردم تصویر رهبری جدید را دیدند، متوجه می شوند که روزقبل ۹/۹۹ درصدشان به او رای دادند، همه مردم مجبور می شدند مدل موهای شان را شبیه رئیس جمهور جدید اصلاح کنند.

عراق امروز: یک بمب در دیاله منفجر می شود، سه عملیات انتحاری در موصل و بصره انجام می شود، ۷۶ نفر کشته و زخمی می شوند، در طول یک روز ۲۴ عملیات تروریستی توسط گروههای مورد حمایت عربستان انجام می شود، مردم عراق سینه خیز و زیر انفجار خودشان را به صندوق ها می رسانند و رای می دهند، دبیرکل سازمان ملل برگزاری انتخابات را گامی به سوی دموکراسی در عراق می خواند.

مصر سابق: انتخابات آغاز می شد و حسنی مبارک و سه رقیبش در انتخابات ثبت نام می کردند. سه رقیب انتخاباتی شش ماه قبل از رای گیری دستگیر می شدند. حسنی مبارک با ۹۸ درصد آرا پیروز می شد. دو درصد دیگر دستگیر و زندانی می شدند.

سوریه: پدرش می مرد، پسرش رئیس جمهور می شد، و مردم منتظر مردنش می ماندند تا پسرش رئیس جمهور بعدی بشود.

زیمبابوه: انتخاب میان رابرت موگابه و رقیبش برگزار می شد، هر روز ده نفر از طرفداران رقیب موگابه توسط افراد نامعلومی کشته می شدند. موگابه برای هفتمین بار رئیس جمهور می شد، وی به تخلف انتخاباتی متهم می شد و به کار خودش ادامه می داد.

سودان: عمرالبشیر و پانزده رقیب وی آماده رقابت انتخاباتی می شدند، پانزده رقیب انتخاباتی در مراسم شام دوستانه عمرالبشیر توسط وی خورده می شدند، و خود وی با ۵/۹۴ درصد پیروز می شد و بیست و هفتمین سال ریاست جمهوری اش را جشن می گرفت. عمرالبشیر گفته بود: “اغلب رقبای من آدمهای خوشمزه ای بودند.”

فرانسه: انتخابات میان تعدادی سوسیالیست بی عرضه خوشنام و تعدادی لیبرال با عرضه بدنام و با حضور گسترده حزب نژادپرست جبهه ملی برگزار می شود. همه به هم فحش می دهند. سوسیالیست ها برای رای آوردن به آمریکایی ها فحش می دهند، جبهه ملی برای رای آوردن به همه خارجی ها فحش می دهد، لیبرال ها هم چون کسی را برای فحش دادن ندارند ملقب به سگ زنجیری آمریکا می شوند. بالاخره فرانسوی ها موفق می شوند از میان پنج کاندیدا احمق ترین و بی برنامه ترین شان را انتخاب کنند، اما در هر حال دیگر به سارکوزی رای نمی دهند.

روسیه: با پخش تصاویر مشت زنی، کاراته، کشتی و اسکی پوتین انتخابات آغاز می شود، ولادیمیر پوتین در انتخابات یا از ضمیر “من” استفاده می کند، یا از ضمیر “او” در حالت اول پوتین رئیس جمهور همه کاره و “او” نخست وزیر می شود، در حالت دوم، پوتین نخست وزیر همه کاره و “او” رئیس جمهور می شود. در طول انتخابات تعدادی از روزنامه نگاران و منتقدان پوتین تصادفا از بالکن هتل یا پشت بام خانه به خیابان سقوط می کنند، یا در اثر افراط در مصرف ودکا، گلوله می خورند و معلوم نمی شود چه مرگ شان شده است.

عربستان سعودی: در عربستان سعودی ۱۱۳ سال قبل یک انتخابات برگزار شده و ادامه دارد.

جمهوری آذربایجان: براساس قانون اساسی جمهوری آذربایجان هر پنج سال یک بار “الهام علی اف” به عنوان رئیس جمهور انتخاب می شود.

پاکستان: تعدادی از کاندیداها منفجر شده و انتخابات میان کاندیداهای منفجر نشده برگزار می شود.

ایران، برگزاری انتخابات در ایران طی چند مرحله انجام می گیرد:

مرحله اول: تعدادی از سران احزابی که حزب شان سالهاست غیرقانونی شده، دستگیر و زندانی می شوند، اغلب این افراد تازه شش ماه است از زندان آزاد شده اند.

مرحله دوم: تعدادی روزنامه نگار به این اتهام که چهار ماه دیگر ممکن است نظر بدهند، دستگیر می شوند.

مرحله سوم: رابطه با انگلیس و فرانسه قطع می شود و سفارت آنها در تهران تعطیل می شود و به جای آن سه سفارت برای ونزوئلا افتتاح می شود، برای اطمینان بیشتر تعدادی روزنامه نگار که حداقل یک بار به فرانسه یا انگلیس رفتند، یا اصلا به ونزوئلا نرفتند، دستگیر می شوند.

مرحله چهارم: تولید و واردات رنگ های سبز و بنفش تا اطلاع ثانوی ممنوع می شود و تعدادی خبرنگار که چشم شان سبز است دستگیر و زیر چشم شان بنفش می شود.

مرحله پنجم: واردات و تولید کاغذ ممنوع و تعدادی خبرنگار که توی خانه شان کاغذ سفید دارند دستگیر می شوند.

مرحله ششم: فیسبوک، توئیتر، تلگرام، تلفنگرام، گرامافون، دیکتافون، تانگو، لامبادا، باباکرم، وایبر، هر چیزی که بلرزد، توقیف و فیلتر و ممنوع می شود و تعدادی خبرنگار که در فیسبوک برای پسرعموشان در پاریس لایک زدند، دستگیر می شوند.

مرحله هفتم: تعدادی اراذل و اوباش دستگیر و خبرنگارانی که عکس های آنها را منتشر کرده اند، بازداشت شده و اراذل و اوباش یک روز بعد آزاد می شوند.

مرحله هشتم: دادگاه مجرمان فساد مالی برگزار و خبرنگارانی که خبر دادگاهها را منتشر کنند دستگیر می شوند.

مرحله نهم: ثبت نام کاندیداها انجام می گیرد و تائید صلاحیت می شوند و خبرنگارانی که اخبار انتخاباتی را منتشر کنند، دستگیر می شوند.

مرحله دهم: بقیه خبرنگارانی که تا به حال دستگیر نشدند، دستگیر و انتخابات برگزار می شود.

 

مشکل فیتیله ای ها

برنامه فیتیله را که نمی دانم می شود روی آن اسم کمدی گذاشت یا نه، دیدم. راستش را بخواهید تا به حال در مورد نود درصد برنامه ها یا نوشته هایی که به عنوان توهین به اقلیت های قومی مورد اعتراض قرار گرفته بودند، من اعتراض را وارد نمی دانستم. به نظرم حساسیت بیهوده و بی معنایی بود. ولی این برنامه توهین آمیز، تمسخر عمومی زبان و توهین مستقیم به مردم آذربایجان بود. حتی شوخی هم نبود. دقیقا توهین بود. به نظرم افرادی که به این برنامه اعتراض کردند حق داشتند. خوشبختانه صدا و سیما علیرغم سیاست های ضد ملی خودش در این مورد درست عمل کرد و برنامه را حذف کرد و آن را متوقف کرد. خود مدیران برنامه هم عذرخواهی کردند. متاسفانه این افراد اعم از نویسندگان و بازیگران و مدیران فتیله طنز و شوخی را نمی فهمند. این کار هیچ جای دفاعی ندارد. توهین مستقیم به عقل و شعور یک گروه بزرگ از مردم ایران است.

شوخی با هر گروهی از مردم می توان کرد، با گویش هم می توان شوخی کرد، کمااینکه در برنامه خوب خندوانه شوخی با گویش خوزستانی بسیار زیبا و جذاب است، یا در برنامه عروسکی کلاه قرمزی شوخی با گویش شیرازی آقوی همساده بسیار زیبا و لذتبخش است. اصلا اگر شخصیت ترک یا کرد یا لر، شخصیت مثبت کمدی و در وجه خوب شخصیتی باشد، نه تنها جوک گفتن مشکل ندارد، بسیار هم زیباست، ولی اینکه گروهی دقیقا برخورد تحقیر آمیز با اخلاق و شعور یک گروه از مردم داشته باشند، اصلا قابل دفاع نیست. فقط می توانم بگویم متاسفم. البته، ادامه این موضوع و کش دادنش بعد از تعطیل برنامه و عذرخواهی قطعا نتیجه منفی خواهد داد.