فیلیپ ژلی
آیا بوش پس از گزارش اطلاعاتی امریکا هنوز نسبت به ایران سیاست خاصی را دنبال می کند؟
آخرین گزارش سازمان های اطلاعاتی امریکا درخصوص برنامه هسته ای ایران [ارزیابی اطلاعات ملی] که در ماه دسامبر به صورت عمومی اعلام گردید، در صحنه سیاسی این کشور ایجاد بی ثباتی کرده است. “بازها”، خشمناک از متن این گزارش، نسبت به نتیجه گیری های انجام شده در آن، به ویژه تعلیق برنامه هسته ای نظامی از جانب تهران، مظنون اند. دولت بوش همچنان بر انجام فریبکاری از سوی حکومت اسلامی و ادامه فعالیت های غنی سازی اورانیوم اصرار می ورزد و امید دارد که بتواند با سیاست اعمال تحریم خود یک انسجام بین المللی را در برابر این حکومت حفظ نماید.
در اردوگاه کسانی که عقیده ای به سیاست های دولت ندارند، می توان به سه شخصیت “ضد بوش” که نقش تعیین کننده ای در تنظیم این گزارش داشته اند اشاره کرد: تام فینگر، رییس سابق دفتر اطلاعات و تحقیقات وزارت امور خارجه، فان وان دیپن، مسؤول سازمان اطلاعات ملی در امور سلاح های کشتارجمعی، و کنت بریل، سفیر سابق امریکا در آژانس اتمی.
از دید نومحافظه کارانی همچون نورمن پودهورتز، هدف این گزارش که به تأیید 16 سازمان اطلاعاتی امریکایی رسیده، “تضعیف موضع جرج بوش است”. مایکل لیدین، از اعضای مؤسسه اینترپرایز امریکا، به عنوان یکی از مراکز مطالعاتی و سیاسی ”نوکان”ها، معتقد است که “این گزارش کاملاً غیرحرفه ای تنظیم شده”. جان بولتون، نماینده سابق امریکا در سازمان ملل و طرفدار شیوه های خشونت آمیز، به شدت این گزارش را مورد انتقاد قرار داده: “تمایز بین برنامه صلح آمیز و نظامی کاملاً ناپخته و تصنعی انجام شده و سازمان ارزیابی اطلاعات ملی بیش از هر چیز بر محاسبات سیاسی تکیه کرده است.”
او می افزاید: “در این گزارش به هیچ وجه به خطرات اطلاع رسانی اشتباه توجهی نشده و عوامل اطلاعاتی صرفاً قصد دارند در این اطلاعات مبالغه و آن را بیش از ارزش واقعی اش برآورد کنند.” از نظر او، این “آتش افروزی” را باید نادیده گرفت.
این گزارش که از سوی سرویس های مخفی وابسته به دولت تنظیم شده، امکان هرگونه مداخله نظامی احتمالی را برای کاخ سفید از بین برده است. ازسوی دیگر، جرج بوش وانمود می کند که شرایط برای یک “دیپلماسی کارآمد” هموار شده و احتمال متوسل شدن به یک گزینه خشونت بار تا پایان دوره ریاست جمهوری او، مگر در صورت تحریک شدید از سوی مقامات جمهوری اسلامی، بسیار کاهش یافته. او قصد دارد جامعه بین الملل را به تشدید تحریم ها علیه ایران متقاعد سازد و این گونه وانمود کند که “ایران خطرناک است و در صورت تسلط بر فرآیند غنی سازی اورانیوم خطرناک تر نیز خواهد شد.”
رابرت گیتس، وزیر دفاع او که تاکنون نسبت به فرضیه حمله هوایی علیه ایران بسیار میانه رو ظاهر می شد و آن را یک “فاجعه” می دانست، اکنون لحن تندی، حتی نسبت به برنامه صلح آمیز اتمی، اتخاذ کرده. او اخیراً در بحرین اعلام کرد: “مسابقه اتمی حکومت آیت الله ها یک موضوع بسیار نگران کننده برای تمامی دولت های جهان است. ایالات متحده و جامعه بین الملل باید فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک خود را ادامه دهند و آنها را تشدید کنند.“
زد و بند در مقیاس وسیع
درحال حاضر، مذاکرات پیرامون تصویب قطعنامه جدید سازمان ملل با سازش ناپذیری مسکو و پکن روبرو شده. تحلیلگران معتقدند که نمی توان کلیه رویکردها را صرفاً با تشدید تحریم ها تعریف کرد. و این درحالی است که در دست بوش تنها یک برگ برنده باقی مانده است: پیشنهاد گفتمانی بدون پیش شرط پشت درهای بسته یا در ملاء عام. واشنگتن از قبل وعده داده که در صورت تعلیق فعالیت های غنی سازی از سوی ایران با این کشور به مذاکره خواهد نشست، ولی به گفته یک دیپلمات، “امکان موفقیت در این گزینه نیز بسیار ناچیز است”.
در عوض، فلینت و هیلاری لوروت، از اعضای سابق شورای امنیت ملی، پیشنهاد “انجام یک زد و بند در مقیاس وسیع” را می دهند: “ایالات متحده باید گزینه تغییر رفتار ایران- و نه تغییر حکومت- را انتخاب کند و ضمانت های امنیتی ارائه دهد. تهران نیز به نوبه خود باید نسبت به خواسته های بین المللی در زمینه عدم گسترش اتمی سر تسلیم فرود آورد و در منطقه خاورمیانه، ازجمله عراق، لبنان و فلسطین ایجاد ثبات کند.“
ناظرانی که نسبت به رویکردهای امریکا در منطقه بدبین هستند اظهار می دارند که این دو کشور [ایالات متحده و ایران] به دلیل حضور نظامی امریکا در عراق و کشورهای حوزه خلیج فارس به دو رقیب استراتژیک تبدیل شده اند. ولی بسیاری از ناظران نیز براین عقیده اند که دلایلی محکم برای سازش و توافق وجود دارد.
روزنامه وال استریت در یکی از مقالات خود خاطرنشان می کند: “در سال 1962، 25 روز قبل از بحران موشکی کوبا، در یکی از اسناد ارزیابی اطلاعات ملی آمده بود که چنین اقدامی با رویکردهای اتحاد جماهیر شوروی سازگاری ندارد.” به گفته رابرت بائر، یکی از اعضای سابق سازمان سیا، گزارش جدید درخصوص ایران، علیرغم تشویش هایی که به وجود آورده، به این معنی است که جرج بوش از این پس حمله را “یک پل دست نیافتنی” می داند. حتی “بازهای” امریکایی نیز متوجه شده اند که سستی و رخوت ایالات متحده به خوبی راه را برای رسیدن به سناریوهای وحشتناک هموار می سازد: یک ایران مجهز به بمب اتمی.
این مسأله در مصاحبه با جان بولتون که در این رابطه اظهار تأسف می کند نیز به خوبی مشهود است: “سیاست خارجی ما اکنون به شدت درحال سقوط آزاد است.“
منبع: فیگارو، 14 دسامبر
مترجم: علی جواهری