از فصل مروارید و امیر بانو

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

» مانلی/ شعر ایران: ۵ شعر

دو مجموعه شعر “فصل مروارید” و “امیر بانو” از هوشنگ اسدی در دست انتشار است. 5 شعرعاشقانه از این دو دفتر برگزیده شده است

1

گیسوان تو از

لبخندت

بر سینه ات می ریزد

آن دو کبوتر بیقرار را

با بوسه آب می دهی

 

دریاست

دریا

 و فصل چیدن مروارید

 

 

2

به گیسوانت

حسادت می کنم

که از بلندای شانه می وزند

و در تنگنای سینه فرو می افتند

بیا و نام آندوپرنده بیقرار را به من بگو

شانه هایت

در بیقراری آ ینه

تاب می خورند

دستی

دستی

دستی

باید بر زیبائی شانه ها

تکیه کند

ودر گوشت

آرزوی بوسه ای را

به زمزمه بگوید

 

3

 

نگاه از ماه می دزد

 لبخند از آب

 گیسو از باد

و

پرنده های بیقرار سینه اش را از من

خسیس ترین !

باز کن پنجره را

ترانه شبانه چشمانت را می خواهم

و

 عکسی تمام از تو …..

 

 

4

باز عاشقت شدم

دوباره 

هزار باره 

آفتاب از نگاهت 

روئید 

و فواره عشق از لبخندت طغیان کرد 

دریاچه بنام تو شد 

ودریا 

و پرچم های همه ملل بنام تو سرود خواندند

 

یادت باشد 

زیر آن صندلی چوبی شکسته 

در میدان ملل

دوباره 

هزار باره 

عاشقت شدم

   

 

5

شاهوار زنی

شاهوار

زنی

 با بوی سیب

ودستانی که

شکوفه های گیلاس

را گوشوار

خانه سفید

 می کند

و دوان دوان

 به مدرسه فصل

 می رود

 درمقدمش

سنگ ها

 سبزه

چوب ها

درخت

بندهای فلزی

طناب تاب

وترامواها

کاروان شادی

می شوند

در شهر سرد

که سال را در زمستان

دوره می کند

شاهوار زنی

بابوی سیب

می دود

وبهار می شود