کره شمالی، تصویر آینده ایران است؟

نویسنده

» تحلیل فرزنابی از آینده

فکر یک ایران هسته ای و اصولا جلوگیری از هسته ای شدن ایران، تحلیلگران مسائل امنیتی را به شدت نگران می کند.

کسانی که طرفدار حمله ای پیشگیرانه علیه ایران هستند، درست نمی دانند چگونه باید هواپیماها و موشک های آمریکا را درست به سوی اهداف هسته ای زیر زمینی ایران نشانه بروند بدون اینکه هیچ خطایی در هدف گرفتن یک یا دو کلاهک هسته ای از آنها سر بزند.

هیچ کس نمی توان پیش بینی درستی از عواملی چون قیمت های جهانی نفت، تروریسم بین المللی و وضعیت سیاسی شکننده خلیج فارس ارائه دهد، جز اینکه همه آنها به وخامت خواهد گرائید.

در مقابل این گروه، کسانی که خواهان کنترل یک ایران هسته ای هستند، درست نمی دانند چگونه می توانند رژیم دینی ایران را تحت کنترل درآورند یا اینکه مثلا اسرائیل یا رژیم های عرب سنی منطقه در برابر همسایه قدرتمند هسته ای خود چه واکنشی نشان خواهند داد.

بحران فعلی در روابط با کره شمالی، شمه ای از آنچه باید و نباید از یک ایران هسته ای انتظار داشت نشان می دهد. محمود احمدی نژاد در این حالت صاحب همان مقامی می شود که کیم یونگ ایل دارد؛ چیزی که از طریق وضعیت فرهنگی یا اقتصادی کشور خود نمی تواند کسب کند.

باید چنین فرض کنیم که رژیم دینی ایران هم مانند خاندان کیم طی هفت دهه اخیر در کره شمالی، هر از گاهی سر به بیابان می زند و همسایگان خود را تهدید می کند و گاه این تهدید تا آمریکا یا حداقل اروپا هم پیشروی می کند.

ایران، در هنگامی که به برکت درآمدهای نفتی مسلح یه سلاح های متعارف بود نیز چنین نقشی را ایفا می کرد.

ایران زمانی که دیگر هسته ای شده باشد، تهدید هایش علیه اسرائیل و یا حمله یه پایگاه های آمریکا در خلیج فارس، چندان مضحک به نظر نخواهد رسید؛ درست مانند تهدیدهایی که کیم در شرایط امروز انجام می دهد.

کره شمالی درک کرده است که دیوانگی های هسته ای می تواند یا کمک های خارجی را جلب کند و یا توجه جهانی را به دنبال داشته باشد. کره شمالی در واقع آن همسایه فقیری است که دائم به اطراف خود نگاه می کند و در هر حرکت می داند که همسایگان از تهدید های او ترس دارند در حالیکه او هیچ چیز برای از دست دادن ندارد.

ایران هم می تواند الگوی کیم را نسخه برداری کند و تهدید به پاک کردن اسرائیل از روی نقشه جهان کند. منظور لزوما حمله هسته ای به اسرائیل نیست (چیزی که سبب که نابودی فرهنگی ایرانی برای یک قرن خواهد شد) بلکه ایجاد جو نگرانی و تنش برای دولت اسرائیل است تا اقتصاد آن را تضعیف کند و مهاجرت از آن کشور را تشویق کند.

کره شمالی استاد قدیمی چنین روش هایی است. زمانی بود که پیونگ یانگ دو قدرت بزرگ آسیا، یعنی ژاپن و کره جنوبی را به مرز فلج شدن نزدیک کرد. آیا کشوری که تویوتا و سامسونگ را به جهان دادند می توانند روی چتر حمایتی آمریکا حساب کنند؟ آیا خود آنها هم باید هسته ای شوند؟ آیا رهبری کره شمالی را می تواند دائم با کمک های خارجی راضی نگاه داشت ای وضعیت جدی تری از این اقدامات است؟

ایران با سایر دولت های سرکش هسته ای تفاوت خواهد داشت. غرب اغلب نگران پاکستان هسته ای است زیرا بخش هایی از سرزمین آن بدون حاکمیت است و توسط مسلمانان رادیکال اداره می شود. دولت آن تا حدی با غرب دوستی می کند که آمریکا به آن کشور کمک می کند.

ولی هند، که قدرت هسته ای بزرگ تری به شمار می آید در واقع پاکستان هسته ای را کنترل می کند. پاکستان، علی رغم حکومت های قبیله ای که دارد، همواره این تصور را دارد که قدرت هسته ای هند از این کشور قوی تر است.

ایران ولی چنین دشمن میلیاردی مانند هند ندارد؛ بلکه فقط با اسرائیل هفت میلیونی روبروست. در نتیجه در این منطقه نیروی خنثی کننده ای وجود ندارد.

ایران از سوی دیگر کشور رهبری مانند چین را بالای سر خود ندارد. بیجینگ در مواقع لزوم به هر حال افسار کره شمالی را خواهد کشید.

چین در عین حال کره شمالی را به عنوان نیرویی در برابر کره جنوبی صد در صد غربی شده، می انگارد. به این ترتیب چین خواهان یک جنگ هسته ای در همسایگی خود نیست.

این بدان معنی است که توپ و تشر های کره شمالی اگر خیلی اوج بگیرد، به پایان خواهد رسید.

ولی یک ایران هسته ای نه یک دشمن یک میلیارد نفری نظیر هند را در کنار خود دارد و نه یک کشور رهبر یک میلیارد نفری مانند چین را که دیوانگی های گهگاهی آن را مهار کند. در عوض تهران آزاد است که هر چه می خواهد و هر چه دوست دارد بگوید. قدرت هسته ای آن هم دست در دست ثروت هنگفت نفتی آن، با رهبری اسلامی شیعه آن تشدید می شود.

اگر تا کنون کره شمالی خطر به شمار می آمد، اکنون ایران هسته ای، ثروتمند و غیر قابل کنترل، به کابوسی تبدیل می شود.

 

منبع: فرزنابی - 14 آوریل