سارا سماواتی
سایت نوروز وابسته به حزب مشارکت دیروز از قول یکی از اعضای هیئت نظارت بر مطبوعات اعلام کرد “هیأت نظارت بر مطبوعات مستقر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اقدامی جدید، کار بررسی افراد شاغل در تحریریه نشریات را در دستور کار خود قرار داده است”. به عبارت دیگر قرار است هم بر مطبوعات نظارت شود هم بر روزنامه نگاران.در مورد این مسئله با عیسی سحرخیزگفت و گو کرده ایم. وی اجرایی شدن این طرح را در راستای عملی کردن تهدیداتی می داند که پیش از این پشت پرده انجام می شد.گفت و گو در پی می آید.
با توجه به اینکه گفته شده هیئت نظارت بر مطبوعات از این به بعد به بررسی وضعیت افراد شاغل در مطبوعات نیز خواهد پرداخت، و در صورت صحت این خبر، شما فکر می کنید زمینه اجرایی شدن آن فراهم باشد؟ چگونه می توان کارنامه امور همه افراد شاغل درمطبوعات را زیر نظر داشت؟
ما اگر نگاهی به گذشته داشته باشیم و روش و رویه ای را که تاکنون به آن عمل شده دنبال کنیم، می توانیم بفهمیم که چگونه می خواهند این مسیر را رسمیت ببخشند. به این معنا که ما پیش از این مواردی داشتیم که در دادگاهها حکمی را صادر و روزنامه نگاری را از فعالیت قلمی منع می کردند. کاری که به طور مثال در ارتباط با آقای زید آبادی انجام شد و حکم دادند که او حق کار روزنامه نگاری ندارد؛ بعد هم او را بازداشت و زندانی کردند. آن موقع اعتراضاتی صورت گرفت و اصولی از قانون اساسی مطرح شد مبنی بر اینکه نمی توان فردی را از داشتن شغل و حرفه تخصصی اش منع کرد. به همین دلیل دادگاه هم حکم را تغییر داد و زید آبادی را صرفاً از انجام مصاحبه منع کرد که تاکنون نیز ادامه دارد. ولی بعداً این مسئله هم توسط محاکم و قضات دیگر به گونه ای تعدیل شد. از جمله در مورد خود من در ارتباط با مجله آفتاب و روزنامه اخبار اقتصادی اینگونه عمل شد که مسئولیت مطبوعاتی را برای من ممنوع کرده اند، اما شغل روزنامه نگاری و کلاً فعالیت مطبوعاتی را قدغن نکرده اند که اگر بکنند، خلاف قانون اساسی است.
پس به یک معنا چنین روندی بوده است؟
چنین مواردی در گذشته البته به شکل غیر رسمی بوده و به آن عمل می شده است. از سوی محاکم دادگستری و شخص آقای مرتضوی و مسئولین ارشاد. یعنی ما به طور غیر رسمی شاهد بوده ایم که آقای مرتضوی در جایگاه قاضی و بعد در جایگاه دادستان، با مدیران مسئول روزنامه ها، یا دست اندر کاران مطبوعات تماس می گرفت و تأکید می کرد که مثلاً افرادی حق کار در آن نشریه را ندارند. یا تعیین می کرد که فلانی حق کار در حوزه سیاست داخلی را ندارد، اما می تواند در سیاست خارجی مطلب بنویسد!اما این بحث ها هرگز قانون نشد. در پشت پرده و به صورت تهدید عمل می کردند و اینکه مثلاً اگر این مورد را رعایت نکنید ما روزنامه را می بندیم. در مواردی هم که مدیر مسئول و یا سرددبیر تن نمی دادند، ما شاهد بودیم که تهدیدها عملی می شد.یا مثلاً می گفتند این افراد نباید اسامی شان به عنوان سرمقاله نویس بیاید. در صفحه اول نباید باشد، در صفحات داخلی بنویسند. همچنین در دوره جدید که فضای فعالیت قوه قضائیه محدودتر شد و وظایفش به وزارت ارشاد و هیئت نظارت بر مطبوعات محول شد، ما باز شاهد این مسئله بودیم که به صورت گروکشی، صحبت هایی با مدیران مسئول مطبوعات میشود مبنی بر اینکه اگر چنین و چنان نکنید، تعطیل و توقیف می کنیم. تهدیداتی که در مواردی مثل روزنامه جمهوریت و آریا عملی شد. اما این سیاست هیچگاه رسمی نشده بود. این شایعات به معنای این است که می خواهند به این موارد رسمیت ببخشند و لابد به موادی از قانون مطبوعات هم مستندش کنند.
ولی شما گفتید که با قانون اساسی و قانون مطبوعات مغایرت دارد؟
بله! می دانید قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل بیست و دوم، تأکید می کند حیثیت جان مال و شغل افراد از تعرض مصون است. یا در اصل بیست و هشتم تأکید می کند هر کس می تواند شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند، و حتا تأکید بیشتر دارد که دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی برای احراز مشاغل ایجاد نماید، این تصمیم در واقع مغایر با این دو اصل قانون اساسی است.همینطور این تصمیم مغایر اصل بیست و یکم اعلامیه جهانی حقوق بشر و به ویژه ماده بیست و سوم همین اعلامیه است که تأکید می کند هر شخص حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه برگزیند، برای کار خواستار شرایطی منصفانه و آزادانه باشد و توسط قانون حمایت شود.
اگر به قانون مطبوعات هم رجوع شود، در آنجا هم در شرایطی که در باره مدیر مسئول می گذارد، مشخص است که چه اشخاصی حق کار در فعالیت مطبوعاتی را ندارند که عمدتاً به وابستگان رژیم پهلوی برمی گردد. یا به گروههای ضدانقلاب و محارب اشاره می کند و محکومین دادگاهها که حکم محکومیت شان صادر شده است. به این ترتیب خط مشی ای که هیئت نظارت، به نظر من زیر فشار باند کیهان، در حال اعمالش است و احتمالا آقای صفارهرندی دارد آن را پیگیری می کند، همه این مواد بین المللی و داخلی را نقض می کند. به عبارت دیگر ما داریم به سمت و سویی حرکت می کنیم که فعالیت مطبوعاتی و روزنامه نگاری از آنچه تا کنون بوده ـ به نوعی امکان فعالیت را محدود کرده، به تار و مار کردن روزنامه نگاران در داخل یا جلای وطن آنان منجر شده، یا سانسور و خودسانسوری را حاکم و تیراژ را پایین آورده ـ باز هم سخت تر شود، و دیگر در ایران چیزی به عنوان مطبوعات مستقل یا روزنامه نگار آزاد و مستقل باقی نماند.