نزدیکان آیت الله شیرازی می گویند ماموران امنیتی روز چهارشنبه در مقابل بیت این مرجع تقلید شیعه در قم تجمع و با دادن شعارهایی چون “بیت مرجع فتنه گر تخریب باید گردد و مرجع انگلیسی ننگت باد” اقدام به تخریب بخش هایی از دیوار بیت او کرده اند. مسئول دفتر آیت الله شیرازی از اول ماه محرم بازداشت شده و پسر این مرجع تقلید نیز از سوی نیروهای امنیتی احضار شده است. اما علت این رفتارها چیست؟ آیت الله شیرازی حاضر به مصاحبه نیست، اعضای بیت او هم می گویند که به دلایل امنیتی نمی توانند مصاحبه کنند، اما یکی از نزدیکان و نماینده آیت الله شیرازی در مصاحبه با روز می گوید که او منتقد مذهبی جمهوری اسلامی است و این برخوردها هم به همین مساله برمیگردد.
آیت الله سیدصادق شیرازی، یکی از مراجع تقلید قم است که از سوی رسانه های امنیتی و حکومتی به عنوان “مرجعی خودخوانده” و “انگلیسی” معرفی می شود. اقدامات او و اطرافیانش در طی سالهای اخیر هم بحث برانگیز بوده؛ جشن هایی چون عمرکشون، قمه زنی در ماه محرم و اعلام هفته برائت در مقابل هفته وحدت، از جمله این اقدامات است که اتهام سنت ستیزی و تفرقه افکنی بین شیعه و سنی را متوجه او کرده. سجاد نیک آئین، نماینده او اما این اتهامات را رد می کند و حربه های جمهوری اسلامی می خواند.
اخباری در خصوص احضار و بازداشت نزدیکان آیت الله شیرازی منتشر شده، ممکن است بگویید مشکل جمهوری اسلامی با آیت الله شیرازی و دلیل این احضارها و بازداشت ها چیست؟
مساله جمهوری اسلامی با آیت الله شیرازی مربوط به دیروز و امروز نیست ، از اول انقلاب بوده. بیت آقای شیرازی و برادرشان محمد شیرازی که تقریبا ۱۰ سال پیش مرحوم شد و از منتقدین جمهوری اسلامی بود. بعد از ایشان سیدصادق شیرازی که الان قم هستند منتقد جمهوری اسلامی هستند، منتهی منتقد مذهبی جمهوری اسلامی. ایشان سالانه یک سخنرانی دارد؛ دو سه روز مانده به ماه محرم در جمع مقلدین اش که در این سخنرانی درباره راهکارهای فعالیت ها و کارهای مورد نظر در ماه محرم صحبت هایی می کند. در همین سخنرانی ها معمول ایشان این بوده که نقدی را نسبت به جمهوری اسلامی مطرح می کند. حالا در زمینه های مختلف، آزادی های اجتماعی یا مناسک مذهبی مربوط به ماه محرم و..
از چند سال پیش هم ایشان چند شبکه ماهواره ای به زبان های مختلف فارسی و عربی راه اندازی کرده که در این شبکه ها برای ماه محرم ـ به دلیل اینکه ایشان در طیف مرجع تقلید سنتی دسته بندی می شود ـ برنامه های مختلفی را می گذارند که در راستای سیاست های تبلیغی نظام نیست. یعنی به هیچ وجه اسم آقای خامنه ای و دفاعی و اسمی از انقلاب آورده نمی شود. مساله فلسطین جایگاهی در این سیاست های تبلیغاتی ندارد؛یکسری تبلیغات مذهبی سنتی است که فقط و فقط مربوط به خود محرم و عاشورا است. نظام از این دو مطلب، یکی نقد ایشان در سخنرانی ها از جمهوری اسلامی و اینکه تریبون های تبلیغاتی که به هیچ وجه پیرو سیاست های نظام نیستند دل خوشی ندارد. هر سال آستانه ماه محرم که می شود این احضارها و بازداشت ها شروع می شود و تا اربعین هم ادامه دارد. سال گذشته هم همین موقع ها تعدادی را به دادگاه ویژه روحانیت احضار کردند. امسال مشخصا خواسته شان این بود که در سخنرانی سالانه به هیچ وجه نه انتقاد ضمنی و نه انتقاد صریح از جمهوری اسلامی و مسولان ارشد نظام نشود و به هیچ وجه شبکه های ماهواره ای نزدیک به ایشان حق ندارند از مراسم های مذهبی و سخنرانی ایشان پخش زنده داشته باشند. فرزندشان را احضار کرده و مشخصا این را خواستند و بعد هم آقای نعمت الهی، مسئول دفتر ایشان را دستگیر کردندکه مدیر شبکه مرجعیت هم است.
منتقد مذهبی یعنی چی؟
جمهوری اسلامی، همانطور که خود همین ترکیب گویاست، مدعی است هرآنچه می کند و هرآنچه رخ می دهد و هرآنچه از قانون و بخشنامه و آئین نامه در جمهوری اسلامی به تصویب می رسد مطابق اسلام است. یعنی حرفی که جمهوری اسلامی می زند این است که قرائت ما، قرائت رسمی جاری و دقیقا تشیع ناب و اسلام ناب است. هم آقای خمینی می گفتند هم آقای خامنه ای می گویند که اینکه ما می گوییم یگانه قرائت از تشیع است و شیوه درستی است و هر قرائت غیر از این، شیوه نادرست است. آقای شیرازی و مرجعیت مذهبی و سنتی شیعه که از اول انقلاب هم بودند مرحوم آیت الله کاظم شریعتمداری، سیدحسن قمی و شبیری خاقانی تیپ هایی بودند و دسته ای از روحانیت که می گفتند نه، آنچه در نظام جمهوری اسلامی می گذرد مطابق اسلام نیست، اسلام این نیست. شما می توانید مدعی شوید هر نظامی هستید، بگویید حکومت ولایت فقیه هستیم و.. ولی نمی توانید هرآنچه را انجام می دهید بگویید اسلام. در اسلام مصادره اموال نداریم. مثلا یکی از فتاوی مشهور آقای شیرازی که سال گذشته بی بی سی هم کار کرد این بود که اموال زندانی سیاسی را نمی توان تحت عنوان دادگاه انقلاب و دادگاه شرع مصادره کرد. ما اصلا در اسلام زندانی سیاسی نداریم و نمی توان تحت عنوان نقد کسی را زندانی کرد. اینها اسلامی نیست و این رفتارها، رفتارهای مذهبی نیست. یکسری از نقدها هم درون مذهبی است مثلا آقای خامنه ای می آید بخشنامه می کند که فلان آئین عزاداری ممنوع و غیر شرعی است. آقای شیرازی می گوید این یک حکم حکومتی است، نگویید حکم مذهبی یا اسلامی است، اینها اصلا ربطی به مذهب ندارد. نگویید که مذهبیون موظف هستند از این اطاعت کنند. جنبه شرعی و جنبه فتوا ندهید، اینها غیر شرعی است. یا همین برخوردهایی که با دگراندیشان می شود فرض بفرمایید حلقه عرفان را می گیرند یا با اهل سنت برخورد می کنند، آقای شیرازی می گوید که در حکومت امیرالمومنین با مخالف و کسی هم که تغییر مذهب و دین می داد، اینطور برخورد نمی کردند. یا مثلا در بحث اجرای حدود، ایشان معتقدست این حدودی که الان اجرا می شود غیر شرعی است. در تشیع در عصری که امام معصوم حاضر نیست نمی توان دست کسی را به عنوان دزد قطع کرد، نمی توان کسی را سنگسار کرد. اینها مستلزم این است که بقیه احکام اسلام هم اجرا شود آن هم به دست امام معصومی که خطا نمی کند و عادل است. بنابراین اجرای این احکام الان غیرشرعی و غیرمذهبی است.
اشاره کردید به برخوردهایی که با اهل سنت می شود. یکی از اتهاماتی که متوجه آقای شیرازی می شود این است که او اصلا وحدت بین تشیع و تسنن را قبول ندارد و فعالیت هایش در راستای سنت ستیزی است…
این یکی از حربه هایی است که جمهوری اسلامی اخیرا به آن دست زده. من دو نکته عرض می کنم: به تعبیر طلبه های حوزه یک جواب نقدی است اینکه جمهوری اسلامی آخرین جایی است و آخرین کسی است که می تواند مدعی شود که دیگری سنت ستیزی می کند، چرا که تریبون های رسمی نظام، بیشترین ستیز و بیشترین جنگ را با اهل سنت دارند. شما ملاحظه کنید اظهارات آقای مصباح یزدی، که از لحاظ تئوریک و نظری نزدیک تر از او به نظام نیست و هیچ ربطی هم به آقای شیرازی ندارد و ۱۸۰ درجه هم با او اختلاف دارد. مصباح یزدی یک سال و نیم قبل عثمان، سومین خلیفه مسلمانان را که اهل سنت احترام زیادی برای او قائل هستند به فساد و باندبازی متهم می کند. بعد در واکنش به همین وقتی مرزبان های ایرانی را جندالله می گیرد بیانیه ای که می دهند می گویند در واکنش به توهین های مصباح یزدی به خلیفه اهل سنت اینکار را انجام دادیم. نه اسم آقای شیرازی است نه نقش و اظهارنظری از ایشان. مطلب دیگر، شما سوریه را ببینید اسم چه کسی است، به عنوان کسی که دارد سنی می کشد. در سوریه مگر غیر از ایران و حزب الله هستند که دارند سنی می کشند. در عراق غیر از قاسم سلیمانی، مگر کی سنی می کشد؟ گروههای شبه نظامی وابسته به جمهوری اسلامی هستند. در خود جمهوری اسلامی مگر آقای شیرازی حکومت می کند که از رسیدن یک سنی به پست وزارت و ریاست جمهوری و کارگزاری در صدا و سیما ممانعت می کند؟ مگر آقای شیرازی اداره حکومت را برعهده دارد؟ این یک ادعای باطلی است که جمهوری اسلامی دارد خودش را سینه چاک وحدت نشان می دهد در حالی که بیشترین تضییع حقوق اهل سنت را می کند.
نکته بعدی اینکه آقای شیرازی یک خط و یک حرف علیه اهل تسنن ندارد. برادر ایشان منادی همزیستی بین شیعه و سنی بود. ایشان یک طرحی داشت همان ۳۰ سال پیش به نام شورای فقها و می گفت به جای ولایت یک نفر، باید شورایی از فقها باشد. ایشان می گفت این شورا نباید فقط از بین علمای شیعه باشد و باید از علمای سنی هم باشد. آقای شیرازی سخنرانی دارد که وظیفه ما در جامعه اسلامی همزیستی با همه است؛ با بهایی ها، کلیمی ها و حتی کسانی که تغییر مذهب می دهند چه برسد به سنی ها. بله یک جایی نقد تاریخی است و کارشناسانی در شبکه های نزیک به ایشان فلان شخصیت رانقد تاریخی می کنند. نقد تاریخی است، نه توهین و هتاکی، مثل آقای مصباح یزدی که بگوید فاسد و باندباز بوده. بنابراین ایشان شخصا توهینی نکرده بلکه دعوت به وحدت کرده. بله یک عده ای منسوب به ایشان هستند، آقای خامنه ای هم یکسری منسوبین دارد که فساد مالی می کنند و همه می گویند که ربطی به ایشان ندارد و.. آقای شیرازی هم یکسری نزدیکانی دارد که در شبکه ای صحبت هایی راجع به اهل تسنن می کنند ولی ایشان نه تا حالا تایید و نه حمایت کرده. مثل بقیه مراجع که ممکن است نزدیکان شان کارهایی بکنند.
اما مساله جشن عمرکشان را چگونه می خواهید توضیح دهید؟ عمر یکی از خلیفه های مورد احترام اهل سنت است و آیت الله شیرازی چنین جشنی را برگزار می کند.
دو مطلب را جدا کنیم، یکی مساله نزدیکان ایشان است یکی شخص ایشان. ایشان هیچ کجا نه دعوتی به مراسمی به این نام عمرکشان داشتند نه از سوی بیت ایشان چنین چیزی برگزار شده. هیچ گاه تحت عنوان عمرکشان یا ترور خلیفه دوم یعنی عمر چنین مراسمی در بیت ایشان برگزار نشده. مطلب دوم، شبکه های وابسته به ایشان است. تریبون رسمی ایشان، دفترشان بارها رسما اعلام کرده که مواضع ما رسما و رسما از طریق شبکه مرجعیت اعلام می شود. این یک اختلاف سیاسی بین جمهوری اسلامی و ایشان است منتهی در پوشش مذهبی عنوان می شود از سوی حکومت. مساله عمرکشان حتی در بدترین حالت اگر از سوی ایشان باشد، که نیست و این ادعای جمهوری اسلامی است، اما الان آقای آسیدتقی قمی است که مراسمی به نام عمرکشان در بیت ایشان در قم برگزار می شود. در مشهد و اصفهان و کاشان روحانیانی هستند که چنین مراسمی برگزار می کنند درحالیکه از سوی آٍقای شیرازی چنین مراسم و جشنی برگزار نمی شود. جمهوری اسلامی چرا به آنها نمی پردازد؟ چون منتقد سیاسی نظام نیستند و اختلاف سیاسی با آنها ندارد اما به آقای شیرازی این اتهام را می بندد. چون یک عده ای که منسوب به ایشان هستند انجام داده اند. ایشان اگر معتقد به عمرکشان باشد چرا یک خط و یک جمله و دعوتی از ایشان برای چنین مراسمی نیست؟ در عراق که اینها آزاد هستند و آقای شیرازی هیچ ممنوعیتی ندارد و جمهوری اسلامی که آنجا وجود ندارد و آزاد هستند ولی دفتر ایشان در کربلا چنین مراسمی برگزار نمی کند. اگر معتقد باشد باید در جایی که آزاد است انجام دهد.
می گویید منسوب به او با نزدیکان او انجام می دهند و او قبول ندارد. مساله به این مهمی که توهین به اعتقادات بخش عظیمی از مسلمانان است توسط نزدیکان او انجام می شود و او سکوت می کند؟
کسانی هم که انجام دادند ادعا نکردند که آقای شیرازی گفته. تحلیل بیت آقای شیرازی این است که اگر در اینجا بیانیه صادر کند و بگوید به ما ربطی ندارد یا برای قمه زنی روز عاشورا بیانیه بدهد و بگوید به ما ربطی ندارد و.. یعنی اگر تن بدهد و یک به یک تکذیب بکند فلان مطلب و فلان موضع را، یکی دو تا نیست یکی دو مناسبت هم نیست. در طول سال کلی مطلب و مراسم است که ایشان باید بیاید هی تکذیب کند. هیچ عرفی نمی پذیرد. کسانی هم که انجام داده اند هم نگفته اند از سوی آقای شیرازی است. یک عده آدم مذهبی از قدیم معمول بوده، خیلی مراسم است که انجام می دهند و به فتوای مرجعی هم عمل نمی کنند. پارسال در خمینی شهر، نماینده ولی فقیه حاضر شد و آقایان را جمع کرد و گفت آقای خامنه ای فتوای شرعی داده که قمه نزنید و حرام است بر شما. خود مسئول آنجا گفته بود ما در طول سال از آقای خامنه ای تقلید می کنیم این یک مورد نمی کنیم. یعنی ببینید بعضی کارها که مذهبی ها انجام می دهند دست مرجع تقلید نیست که بگوییم ایشان اگر تکذیب کند همه چیز حل می شود.
شما گفتید که این بحث اختلاف افکنی بین شیعه و سنی ربطی به آقای شیرازی ندارد. در حالی که او هفته وحدت را هفته برائت نامگذاری کرده.
بله این مشکل جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی برای اغراض سیاسی اش می آید هفته وحدت اعلام می کند. این که سنت اسلامی نیست که، سنتی است که جمهوری اسلامی گذاشته. ایشان نگفته که جشن بگیرید گفته این هفته ای است که امامان شیعه دستور داده اند هفته برائت از دشمنان اهل بیت است. در حقیقت بدون تعرض به هیچ شخصیتی هفته برائت اعلام کرد. یکی از مشکلات جمهوری اسلامی با ایشان همین است که ایشان مرجعی است که آلترناتیو درست می کند در برابر کارهایی که جمهوری اسلامی با غرض و مرض سیاسی برایش طرح ریخته. هفته وحدت بدعت است و نوآوری که جمهوری اسلامی و آقای خمینی انجام داد با اهداف خاصی. ایشان در برابرش هفته برائت را قرار داد. ضمن اینکه مال سال قبل هم نیست مال دو سال قبل است. سال قبل اصلا به این قضیه نپرداخت اما بعد از اینکه به هرحال بهانه دست جمهوری اسلامی شد و مشکل ساز شد دیگر نپرداختند و حتی نمی بینید سال گذشته شبکه های نزدیک به ایشان هم هفته برائت گرفته باشند. همان دو سال قبل هم که این مراسم برگزار شد دوسه روز بود. بعد از اینکه یک عده ای نقد و نامه نگاری کردند، از جمله خود بنده که نامه نوشتم این سوتفاهم خواهد شد و بهانه دست جمهوری اسلامی خواهد داد و برای اهل سنت سوتفاهم خواهد شد و توهین به خود تلقی خواهند کرد، جمع شد. سال گذشته را نگاه کنید نه برگزار شد نه هیچ کدام از شبکه ها به آن پرداختند. ضمن اینکه همان سال هم شبکه مرجعیت که تریبون رسمی ایشان است دعوت به هفته برائت نکرد، یکی از شبکه های نزدیک به ایشان دعوت کرد ولی به هرحال بگوییم موضع ایشان اینقدر هم که جمهوری اسلامی پررنگ می کند نیست.
هفته برائت یعنی چی؟ هفته وحدت تعریفی دارد تحت عنوان هفته وحدت بین مسلمین و تسنن و تشیع. هفته برائت یعنی چی؟ برائت از چی؟
این برمیگردد به هویت شیعه و مرجع تقلید سنتی. این به نظر من بخش قابل انتقاد مرجع تقلید سنتی است. من نمی خواهم همه مواضع ایشان را توجیه کنم و اتفاقا یکی از مواضع قابل نقد همین است. اما این مساله شیعه و سنی نه با گذاشتن هفته وحدت حل است و نه با گذاشتن هفته برائت قابل یکسره شدن. در هر دو وجه اش مذموم است و این را به ایشان هم اعلام کرده ایم. عرض کردم در همان سالی هم که برگزار شد تقریبا کنسل شد منتهی بحث این است که جمهوری اسلامی این را به عنوان پوششی برای تسویه حساب سیاسی استفاده می کند. نقد نیست، اگر مساله ای بود و هدف اصلاح بود که جمع شد اصلا چرا هنوز به عنوان حربه فشار استفاده می شود؟ هفته برائت هم در قاموس مذهبی سنتی که قابل نقد هم است عرض کردم هفته ای است که در آن شما اعلام برائت می کنید از دشمنان تشیع و دشمنان اهل بیت. به اعتقاد ایشان این مراسم بیاد جایگزین هفته وحدت می شد. مثل هر مراسم دیگری که پیروان هر مذهبی می توانند وضع کنند. شما فرض کنید عده ای تصمیم گرفتند وسط سال آیینی مذهبی انجام دهند آیا حکومت باید برخورد امنیتی کند؟ نه، هرکسی آزاد است، ایشان هم به عنوان مرجع تقلید نظرش این بود. با اینکه من به این نقد دارم اما چه اشکالی دارد؟ یک عده ای تصمیم گرفته اند آیین خاصی برگزار کنند مگر حکومت موظف است با اینها برخورد کند؟
این آیین مذهبی خاص که می گویید باز برمیگردد به خلفای مسلمین که اهل تسنن به آنها اعتقاد دارند و اینجاست که او متهم می شود به اینکه دارد اختلاف می اندازد بین تسنن و تشیع؟
خب عرض کردم که شبکۀ مذهبی که این این هفته را برگزار کرده بود، آن را لغو کرد. بعد هم برائت همه اش این نیست. از اصول دین مورد اختراع آقای شیرازی که نیست. حتی آقای خامنه ای هم منکر وجود برائت در مذهب تشیع نیست. بعد هم آقای شیرازی نگفته که بروید از فلانی انتقاد کنید. انتقاد از نحوه عملکرد سیاسی حکومت های بعد از پیامبر بوده، این هم می تواند قالب توهین نداشته باشد کمااینکه خیلی ها نقد می کنند اما توهینی نیست. ایشان هم نگفته بروید به این خلفا یا به اهل تسنن ناسزا بگویید. ضرورتا برائت به معنی توهین و تشدید اختلافات نیست. ایشان می گوید برخورد با اهل تسنن و حقوق شهروندی شان سرجای خود، به اشخاص توهین نکنید ولی عملکرد سیاسی شان را که می توان نقد کرد. نمی توانیم جلو نقد تاریخی را به بهانه اینکه باعث اختلاف می شود بگیریم. در امریکا و اروپا اصلا در حوزه اختیارات دولت ها نیست که بگویند فلان کلیسا فلان حرف را بزند یا نزند. چندین و چند مذهبی که در درون مسیحیت و یهودیت هستند این، آن یکی را تکفیر می کند و آن، این یکی را و هیچ مشکلی هم پیش نمی آید. دولت امریکا هم نمی گوید فلان کلیسا حق ندارد فلان حرف را بزند چون باعث اختلاف می شود، دولت فرانسه هم نمی گوید شما حق ندارید فلان حرف را بزنید چون باعث اختلاف می شوید. حتی اگر باعث اختلاف هم شود. همین جاست که آقای شیرازی به عنوان یک منتقد مذهبی با جمهوری اسلامی مشکل پیدا می کند. با ماهیت حکومت اسلامی ایشان مشکل دارد. حکومتی که یک قرائت خاصی را دیکته می کند و به بقیه هم می گوید همین است که من می گویم. در کشورهای دموکراتیک دنیا مگر می گویند فلان دوره تاریخی مسیحیت را نقد نکنید چون باعث می شود کاتولیک ها یا پروتستان ها یا دیگر گروههای مسیحی رنجیده خاطر شوند؟! حکومت هیچ یک از گروههای مذهبی را نمایندگی نمی کند و در یک فاصله یکسان از همه ایستاده. برای همین است که اینها می گویند خط آقای شیرازی دنبال درست کردن اسلام لیبرال است و می خواهد پای حکومت را از حوزه عقاید بیرون بکشد.
درباره رفتارهایی چون قمه زنی یا قلاده سگ به گردن انداختن و مداحی کردن از سوی نزدیکان و مداحان منتسب به آقای شیرازی چه فکری می کنید؟
کدام مداح منتسب؟
سیدعلی مومنی.
ایشان حتی منتسب هم نیست به آقای شیرازی.
عکس های شان منتشر شده با آقای شیرازی.
بله،ایشان با همه عکس دارند با آقای وحید هم عکس دارند با آقای هنرور شجاعی وحتی پیمان عارف هم عکس دارند. ولی عکس داشتن که دلیل نمی شود. ایشان هیچ ربطی به آقای شیرازی ندارد.
یعنی قلاده سگ به گردن انداختن از سوی آقای شیرازی پذیرفته نیست؟
نمیدانم استفتا دارند یا نه ولی هیچ جایی نه دستور داده ،نه مجوز چنین چیزی را داده.
درباره قمه زنی چطور؟
قمه زنی از دو دیدگاه مورد بررسی است. یکی دیدگاه آقای شیرازی و حرفی که جمهوری اسلامی می زند. مگر آقای شیرازی تنها مرجعی است که می گوید قمه بزنید. اگر این مشکل برای جمهوری اسلامی است پس مشکل اش با یک طیفی از مراجع شیعه است و آقای شیرازی به تنهایی این طیف را نمایندگی نمی کند. آقای وحید در وب سایت اش قمه زنی را جایز می داند. این مساله قدیمی است. شیخ انصاری و نائینی هم مجاز می دانند. مساله امروز و دیروز هم نیست مساله قدیمی است. آقای صافی گلپایگانی که مسولان ارشد سپاه هم دیدن او می آیند مجاز می داند. فقط آقای شیرازی نیست که. اینها طوری می گویند انگار پدیده ای است که آقای شیرازی اختراع کرده. در نجف که پایتخت تشیع و آقای سیستانی است دسته های قمه زنی هرسال بیرون می آیند یکجا ببینید آقای سیستانی گفته باشد. خب آقای سیستانی یا قبول دارد یا ندارد. چیزی هم نیست که ایشان نداند. در مهم ترین شهرهای شیعه قمه زنی می شود و هیچ کسی هم اعتراض نمی کند. اگر جمهوری اسلامی مشکل دارد پس بگوید آقای سیستانی. اختلاف سیاسی را در این پوشش مطرح می کنند. اگر قرار است مست بگیرند پس در شهر هرانکه هست گیرند و..
فقط مساله آقای خامنه ای و جمهوری اسلامی نیست. قمه زنی در جامعه و..
می رسم به این، فشارهای امنیتی جمهوری اسلامی را عرض میکردم. اما برسیم به بحث موجه بودن و نبودن این عمل. ممکن است بگویید در عصر فعلی از جهت قانون مدنی این مساله سلامت روانی جامعه را برهم می ریزد. اما شرعی اش نکنید، نگویید شرع مجاز نمی داند. شرع همین است که هست. ما بپسندیم یا نپسندیم چیزی نمی شود در شرع برای ممنوعیت این مساله پیدا کرد. بگویید قانون مدنی. قانون سکولار و هرقانونی اما جنبه شرعی ندهید که اگر باب این را باز کردید باب خیلی چیزهای دیگر هم باز می شود. همین شرع می تواند دادگاههای شرعی تشکیل دهد، می تواند دادگاههای انقلاب تشکیل دهد، می تواند بگوید در عصر فعلی محاریه فقط شمشیر گرفتن نیست و کسی در روزنامه مقاله بنویسد هم می شود محاربه و پس ما به عنوان برداشت نوین از شرع آن نویسنده را می گیریم و اعدام می کنیم. همان حرفی که آقای خمینی می زند. شمااگر بخواهید دیوار سنت را با این عنوان بشکنید از توی آن اعدام زندانی سیاسی هم در می آید و.. آقای شیرازی می گوید سقف ما همین سنتی است که هست با همه خوبی ها وبدی هایش. ما مثل یک جزیره آرام هستیم در گوشه ای از این اقیانوس متلاطم زندگی می کنیم. ما نه می خواهیم حکومت کنیم نه ادعای حکومت داریم. ما حکومت را شان امام معصوم می دانیم. نه حکومت اسلامی و نه جمهوری اسلامی و هیچ نوع حکومت دینداری را نمی خواهیم. این یک خوبی هایی دارد و یک بدی هایی هم دارد. بدی اش برای خودمان است. من عذر میخواهم از این تعبیر فرض کنید من بخواهم یک نوع رابطه جنسی داشته باشم این حوزه شخصی من است. حالا من می خواهم قمه بزنم به ملا عام کاری ندارم هیج قانونی خودآزاری را که ممنوع نکرده اینکه کسی خودش را آزار می دهد نرفته دیگری را آزار دهد. حوزه آزادی تن خودش است حقوق طبیعی یکی از مواردش همین است که انسان مالک تن خودش است. می گوید من قمه می زنم می خواهم خودم را آزار دهم من که نرفته ام کسی دیگر را آزار دهم، نرفته ام که با ماشین کسی را زیر بگیرم و..
وقتی می آیند در خیابان یا ملا عام چنین کاری می کنند فقط بحث آزار خودشان نیست بحث آزار دیگران است.
ملا عام قابل بحث است. آئین قمه زنی که در ملا عام انجام نمی شود. آقای خامنه ای گفته شرعا حرام است. از ایشان استفتا کرده اند. توی خانه که ملا عام و دیگر آزاری نیست اما ایشان گفته آن هم حرام است. ملا عام هم همین الان در امریکا در کالیفرنیا یک عده پاکستانی با مجوز خود دولت قمه می زنند و زنجیر ،هرکسی که داوطلب و است می خواهد انجام دهد یا ببیند می آید آنجا. قمه زن که نمی گوید بیایید وسط خیابان ببینید. یک عده ای دور هم می خواهند جمع شوند نهایت امر هم این است که اینها از نظر شما، خودآزاری کنند بالاتر از این نیست که.
خب این مثل اعدام در ملا عام است که حکومت انجام میدهد و هرکسی دوست دارد می رود تماشا و دوست ندارد نمی رود و..
نه ببینید در بحث اعدام در ملا عام، مسأله حقوق دیگری است. در قمه زنی حقوق دیگری نیست. اینجا می گویند هرکسی می خواهد ببیند. حتی در اعدام هم باید نقد فرهنگی جامعه را بکنیم، جامعه ما جامعه عقب مانده ای است که مردم می روند تماشا می کنند. تازه آن حقوق دیگری است. آنجا جان کسی دیگر در میان است، در اینجا اما می گوید نهایتا از نظر شما من خودم را آزار می دهم هرکسی می خواهد بیاید. همین امریکا مرکز اسلامی هست، من اسم و شماره مسئولش را هم می دهم با حضور پلیس و با مجوز هم انجام می شود. هیچ تضییع حقوق دیگری هم نیست. کسی که می خواهد تماشا کند برایش این صحنه دلخراش است، تکان دهنده است و آزارش می دهد این قابل بحث است. بله بگویید در ملا عام انجام نشود اما نگویید شرعا حرام است کسی که در خانه اش انجام می دهد نگویید حرام است و بگیرید و با او برخورد امنیتی کنید. عرض میکنم در جزئیات اجرا می شود بحث کرد که مثلا در ملا عام نشود. ولی کسی هم که در ملا عام می زند هیچ کسی را اجبار نکرده که بیاید نگاه کنید. در اعدام مشکل کسی است که می رود اعدام می کند حکومت هم بخشی از مشکل است می خواهد کسی را اعدام کند می گوید بیایید نگاه کنید. در قمه زنی هیچ کسی دعوت نمی کند. در کربلا قمه زنی می شود. مقایسه دیگری انجام دهیم. همجنسگراها می آیند رژه انجام دهند با آن وضعیت لباس و.. آیا من مسلمان یا یک عده مسلمان می توانیم بیاییم بگوییم اینها آرامش روانی ما را سلب می کنند و یا اخلاق بچه های ما را فاسد می کنند و نباید رژه بروند؟ شمای روشنفکر چنین حقی برای ما قائل می شوید که مذهبی ها بگویند این رژه سلامت اخلاقی بچه های ما را به هم می ریزد و نباید بکنند؟ همین جامعه روشنفکری ما به بحث مذهبی که می رسد دقیقا نوع برخوردش ۱۸۰ درجه عوض می شود. کسی که قمه برمیدارد و می زند توی سر خودش هیچ تعرضی به هیچ حق عمومی نیست شما دایره این حق را چنان بزرگ می کنید که رژه همجنسگراها می افتد داخل همین مقوله.
کسانی که قمه زنی می کنند خیلی وقت ها تحت تاثیر آموزه های مذهبی و تبلیغاتی انجام می دهند. یعنی کسی که شما می گویید میخواهد خود را آزاردهد تحت تاثیر فرد یا جریانی دست به چنین خودآزاری ای می زند.
همین را باز روی همجنسگراها می توان باز کرد و گفت اینها برنامه و تبلیغات دارند و فرد همجسنگرا می شود. ما که نمی توانیم آزادی دیگران را محدود کنیم که..
البته کسی همجنسگرا نمی شود. این یک مقوله..
من هم می توانم بگویم که کسی قمه زن نمی شود. هر دو یک کیس است. این را دائما می برم روی همجنسگرایی چون دقیقا حوزه فردی است. چطور می پذیریم در حوزه فردی یک نفر شریک جنسی اش را تعیین کند اما نمی پذیریم یک خراشی به سرش وارد کند؟ چرا استاندارد دوگانه دارد اتفاق می افتد؟
شما قیاس تان مع الفارق است. در همجنسگرایی کسی انتخاب نمی کند که همجنسگرا باشد ولی در خودآزاری شخص خود انتخاب می کند که خود را آزار دهد و قمه بزند بر سر خودش.
چرا خودش انتخاب نمی کند؟ یک عده ای هستند تا دیروز بای سکشوال بودند امروز همو سکشوال هستند. طرف دوجنسگرا بوده الان شده همجنسگرا. به اختیار خودش بوده. هر ریشه ای که دارد. ریشه علمی پشت اش نیست که خودش انتخاب نمی کند. بعضی می گویند خودش انتخاب میکند. بعضی می گویند فطری نیست و اکتسابی است. و چیزی نیست که ذاتا طرف به دنیا بیاید.
البته از نظر علمی برخلاف گفته شماست.
نه بعضی می گویند بیماری است بعضی می گویند نیست. البته خود همجنسگراها که نمی پذیرند مقوله بیماری را. بعضی می گویند، تحت تاثیر تربیت خانواده و محیط انتخاب می کند. کسی هم که انتخاب میکند قمه بزند نمی توانیم بگوییم تحت تاثیر دیگران قمه زده.
الان وضعیت آقای شیرازی به چه شکلی است؟ به صورت آزادانه فعالیت دارد و فقط همین احضارها و بازداشت های گاه به گاه اطرافیان او است یا خود او هم محدودیت هایی دارد؟
دلیل فشارها بیشتر بخاطر همین فشارهایی است که روی برنامه های تلویزیونی که ایشان داشت وارد شد. امسال اول محرم نیروهای خودجوش جمع شدند در مقابل بیت ایشان رساله ایشان را آتش زدند و شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه دادند. سال گذشته هم مراسم ۲۸ صفر ایشان را برهم ریختند. مراسم های ایشان عموما برگزار می شود منتهی با فشار و تهدید و.. مطلب دیگر تبلیغات است چند شب پیش شبکه ۳ سیما یک برنام مفصل به آقای شیرازی و فعالیت های ایشان اختصاص داده بود و انواع اتهامات را متوجه ایشان کرد. در برنامه ای ۴۰ دقیقه ای و آدرس میداد به نیروهای خودجوش که بیت ایشان در قم است بروید و همان بلایی که سر آقای منتظری آوردید سر ایشان هم بیاوید برای دفاع از ولایت و آقای خامنه ای. اطرافیان ایشان ممنوع الخروج هستند. فرزندشان دومین بار است احضار شده، وکلای ایشان را می برند دادگاه ویژه، مسئولان شبکه هایشان را بازداشت می کنند که آقای نعمت الهی آخرین نمونه است.
این توجیه خوبی است که شبکه مرجعیت نگفته و شبکه های نزدیک به او گفته؟ به هرحال شبکه های نزدیک به او زیر نظر او یا اطرافیان او فعالیت می کنند.
در سیستم مرجعیت وقتی می گوییم کسی نزدیک به کسی دیگر است به معنی مدیریت هرمی نیست. مثلا شبکه امام حسین نزدیک به آقای شیرازی یعنی یکسری از مقلدین آقای شیرازی یک شبکه مذهبی راه اندازی کردند. ارتباط این شبکه با آقای شیرازی دقیقا در همین حد است نه به معنی دیکته کردن اینکه این حرف را بزنید یا نزنید یا اینکار را بکنید یا نکنید. ایشان یک تریبون ویک دفتر رسمی دارد. بارها هم اعلام کرده مواضع رسمی اش توسط دفترش یا شبکه مرجعیت اعلام می شود. آقای وحید به خاطر شبکه ثامن که نزدیک به ایشان است یا آقای مکارم به خاطر شبکه ولایت که نزدیک به ایشان است بازخواست نمی شوند. این عرف پذیرفته شده ای است که مرجع تقلید دفترو سخنگو دارد و تا آن دفتر یا سخنگو موضعی نگیرد و حرفی نزند کسی بازخواست نمی کند. ایشان هم همین طور است. بقیه مراجع تقلید کمتر سخنرانی می کنند نسبت به ایشان. سخنرانی ها و دفترو شبکه مرجعیت است موضع رسمی ایشان.
منابع مالی و تامین مالی این شبکه ها از کجا است؟
مرجعیت آقای شیرازی فقط در ایران نیست. شاید آقای شیرازی در ایران کمتر شناخته می شود اما در چند منطقه نفت خیز، بخصوص در همسایگی ایران که شیعه های بسیار متمول و متمکنی دارد، آقای شیرازی مقلد دارد. از جمله در کویت. تقریبا بین شیعه های کویت، مهم ترین مقلدین، مقلدین آقای شیرازی هستند یعنی مقلدین آقای شیرازی در آنجا بعضاً حتی از آقای سیستانی و بقیه بیشتر است. در بحرین همین طور، در قطر همین طور، در منطقه شرقیه عربستان و در لبنان بخصوص همین طور و شیعیان امریکا و اروپا. در اروپا شیعیان متمول زیاد هستند و بیشترین اسپانسرهای مالی بخصوص این شبکه ها همین ها هستند. مطلب دیگر که باز اشتباه می شود و جمهوری اسلامی متعمد است در چنین تصویری، هرینه های این شبکه هاست که هزینه های میلیون دلاری اعلام می شود. در حالیکه چنین چیزی نیست بنده دست اندرکار برخی از این شبکه ها در اوایل تاسیس شان بودم کاملا در جریان جزئیات هزینه ها هستم مساله اصلا چنین نیست هزینه ایرتایم و ماهواره کمپانی است و این مهم ترین هزینه است. بقیه فقط و فقط هزینه ضبط سخنرانی است. برنامه سازی هزینه بری نیست که برنامه های این شبکه ها. یک سخنران مذهبی می آورند یک دوربین هم می آورند و فیلم می گیرند. اینکه هزینه ای ندارد. هزینه ایرتایم است نهایت هزینه که نسبت به مقلدین ایشان و سرمایه هایی که این مقلدین در کویت و بحرین و قطر دارند چیزی نیست. بخصوص که شبکه های تبلیغ مذهبی هستند. شیعه معتقد بازاری برای تبلیغ امام حسین و مذهب هزینه می کنند؛ مورد داشتیم طرف همه دارایی اش را بخشیده. این هزینه ای نیست که یک مرجع تقلید نتواند. آقای مکارم هم شبکه دارد، آقای سیستانی هم شبکه دارد که بهترین برنامه های مذهبی رای کودکان تولید میکند انیمیشن تولید میکند که بسیار هزینه دارد. خب اینها بازخواست نمی شوند اما آقای شیرازی بازخواست می شود. باز همان مساله سیاسی است که عرض کردم.