فیلم روز♦ سینمای ایران

نویسنده
کامبیز رحیمی

فیلم پاداش سکوت ساخته مازیار میری د رتهران بر پرده سینما ها است. هنر روز این فیلم را مورد نقد و بررسی قرار داده است.

padash1.jpg

پراکنده و ناشناس

کارگردان : مازیار میری- نویسنده فیلمنامه:فرهاد توحیدی براساس داستان من قاتل پسرتان هستم نوشته احمد دهقان- مدیر فیلمبرداری: بهرام بدخشانی - تهیه کننده:محسن علی اکبری-بازیگران:پرویز پرستویی، جعفر والی، پریوش نظریه، آتیلا پسیانی، مهتاب کرامتی و رضا کیانیان

خلاصه داستان: اکبر که از رزمندگان دوران جنگ بوده و امروز بلیط اتوبوس می فروشد، در تلویزیون تصویری از دوران جنگ را می بیند و یکی از همرزمانش را که یحیی نام داشته است. تلویزیون یحیی را شهید خطاب می کند و اکبر می داند که داستان چیز دیگری است. او سراغ پدر یحیی می رود تا به او بگوید یحیی شهید نشده است. یحیی شب عملیات تیر می خورد و چون تحمل درد را ندارد و فریادش ممکن است سپاه ایران را لو بدهد به دستور فرمانده به دست اکبر کشته می شود. حال اکبر با ید در سفری این را به پدر یحیی که پسرش را شهید می پندارد ثابت کند.

پاداش سکوت سومین فیلم مازیار میری پس از ساختن فیلم های قطعه نا تمام و به آهستگی به شمار می آید. میری اگرچه می کوشد فیلم به فیلم زبان خود را پخته تر کند، اما در پاداش سکوت از دو فیلم قبلی خود عقب تر می ماند. او در این فیلم سراغ شخصیت هایی رفته که شناخت چندانی از آنها ندارد و همین مسئله سبب شده زبان مورد نظر وی در برخی صحنه ها به تکامل نرسد.

میری در دو فیلم قبلی اش هم نشان داده بود که به تم جست و جو علاقمند است و در این فیلم هم از این تم سود می جوید. در فیلم اول او با محققی همسفر شد که قصد بازشناسی آواهای ایرانی را داشت و در فیلم دوم با سرگشتگی های مردی که در مورد همسرش دچار سوء ظن شده بود. در فیلم پاداش سکوت ما با یک فیلم کاملا ایستگاهی مواجه هستیم. فیلمی که در آن دو شخصیت فیلم در راستای دست یابی به حقیقت سفری را آغاز می کنند. آنها به سراغ شخصیت هایی می روند که شاید نشانی از مرگ یحیی داشته و بتوانند ادعاهای اکبر را در مورد قتل او ثابت کنند. میری در کنار داستان اصلی که توحیدی بر اساس قصه ای3 صفحه ای از احمد دهقان نوشته سعی دارد نا منسبات اجتماعی را نیز در مورد جنگ و نگاهی که امروز به این پدیده می شود را هم نقد کند، اما در این راه موفقیتی حاصل نمی کند.

padash2.jpg

داستان دهقان پس از چاپ مناقشات فراوانی را پدید آورد و اگر نویسنده داستان از ادبیاتی های دوران دفاع مقدس نبود به طور حتم این داستان می توانست برایش دردسر آفرین شود. بحث بسیار بالا گرفت تا اینکه سید مهدی شجاعی در مدح داستان مطلبی را در روزنامه جام جم نوشت وقضیه فروکش کرد. این را در مطلب آوردم که بگویم در اصطلاح فیلمنامه نویسان دو خطی فیلمنامه آنقدر جذاب است که بتواند هر بیننده ای را روی صندلی میخکوب کند. اما میری تا ان اندازه به حاشیه می رود که داستان اصلی در برخی فصول به کلی فراموش می شود. به طور مثال می توان به سکانسی اشاره داشت که اکبر و پدر یحیی به دفتر مجله یکی از دوستان قدیم می روند و می فهمند که امروز همسر همرزم قدیمی اکبر نشریه را به شکل یک هفته نامه زرد اداره می کند. بحث هایی که بین این شخصیت ها در می گیرد در کنار بازی بسیار بد مهتاب کرامتی فیلم را کاملا از ریتم اولیه خارج می کند. یا برعکس زمانیکه اکبر سرغ همرزم دیگرش که امروز تاجر شده و فرهاد اصلانی به خوبی نقش او را بازی می کند به طور کلی توجه مخاطب را از داستان منحرف می نماید.

در این قسمت تا آنجا بازی اصلانی قابل توجه است که ما پرستویی را نیز فراموش می کنیم. این عدم هماهنگی میان سکانس ها بزرگترین لطمه را به پیکره فیلم وارد کرده و میری در جایگاه یک کارگردان نتوانسته هماهنگی مناسبی را میان فصل های فیلم پدید آورد. در اصول روایتی یک فیلم ایستگاهی در هر یک از ایستگاه هایی که تماشاگر متوقف می شود، می بایست فیلمنامه نویس و کارگردان اطلاعات تازه ای را در اختیار او قرار دهند و به طبع بنا بر اصول درام داستانک هایی نیزمورد نیاز است تا فیلم شاخ و برگ پیدا کند، اما زمانیکه داستانک ها از داستان اصلی پررنگ تر شود کار روایت فیلم تمام است.

پرویز پرستویی هم تقریبا همانند دیگر فیلم هایی که بازی کرده نقش آفرینی می کند و نمی تواند رد پای جدیدی از خود به یادگار گذارد. جعفر والی هم که پس از مدت ها دوری از سینما با این فیلم مجددا به عرصه سینما بازگشته نمی تواند هم پای دیگر بازیگران باشد و میری هم تلاش چندانی برای هماهنگی او از خود نششان نمی دهد.

اما با تمام این اوصاف فیلم پاداش سکوت در این زمانه فیلم مهمی است. اینکه ماسراغ ابعادی از جنگ برویم که تا کنون ناگفته مانده و این ناگفته ها از زبان فیلمسازی چون میری که 36 سال بیشتر سن ندارد بیان شود می تواند راه را بر دیگران برای تولید چنین آثاری پدید آورد.

علاوه بر این فیلمسازی متفاوت درزمینه جنگ از انحصار فیلمسازان آشنای این عرصه خارج می شود و این هم اتفاقی فرخنده است.

تنها یک نکته می ماند و آن هم فصل انتهایی فیلم است که در واقع آن چیزی است که در گذشته بوده و ما واقعیت را در انتهای فیلم می بینیم. در این بخش میری از تکنیک فیلمبرداری زیر آب سود جسته است و کلید فیلم زیر آب حل می شود و تلاش میری و بدخشانی در این زمینه قابل توجه است.