تونی کارن
پرزیدنت باراک اوباما به ایران دو هفته مهلت داد تا تجهیزات تاکنون پنهان هستهای خود در قم را به روی بازرسان باز کند اما سرانجام ایران پذیرفت تا به مقامات آژانس بینالمللی انرژی هستهای اجازه دهد روز 25 اکتبر این بازرسی را به انجام برسانند. این ده روز اختلاف نسبت به آنچه اوباما تقاضا کرده بود و آنچه ایران قصد انجام آن را دارد، دشواری آشکاری را که پیش روی دولت اوباما در مورد دیپلماسی هستهای ایران قرار دارد نشان میدهد؛ حتی اگر راهحلی هم بدست آید، بعید به نظر میرسد که راهحلی باشد که غرب خواهان آن بوده است.
در روزهای پس از دیدار ژنو، جریانی از شکاکیت تاریک بر واشنگتن سایه انداخت و بسیاری میگفتند ایران برای بدست آوردن زمان نقش بازی میکند و دست خود را رو نمی کند. اگرچه واقعیت عمیق این است که اگر ایران همکاری هم کند، این همکاری الزاما طبق شرایط غرب انجام نخواهد شد. به عنوان مثال پیشرفت بدست آمده در ژنو، تقاضای اولیه آمریکا و متحدان اروپایی این کشور که از سال 2006 روی آن پافشاری میکردند را دور زد: اینکه ایران در عوض یک بسته مشوقهای سیاسی و اقتصادی، برنامه غنیسازی اورانیوم خود را متوقف و نهایتا کنار بگذارد.
چیزی که ایران با آن موافقت کرد بازرسی از قم و قراری برای فرستادن اورانیوم غنیشده با درجه پایین به روسیه برای تولید سوخت برای راکتور تحقیقات پزشکی در تهران است. اما حتی وقتی آنها درخواست توقف غنیسازی اورانیوم ایران را دور میزنند، ممکن است نظارتها به منظور جلوگیری از تبدیل مواد هستهای ایران به سلاح را افزایش دهند.
قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل که با تحریمها محدودی همراه بوده است، مستلزم آن است که ایران تا زمانیکه نگرانیهای آژانس بینالمللی انرژی هستهای از بین برود غنیسازی را تعلیق کند. اما تقاضای غرب مبنی بر اینکه ایران حق غنیسازی اورانیوم خود را واگذار کند، هدفی جاهطلبانهتر است که حمایت سازمان ملل را با خود ندارد، زیرا غنیسازی تحت نظارت بازرسان برای جلوگیری از ساخت سلاح حق تمامی امضاء کنندگان پیمان عدم تکثیر سلاح هستهای (انپیتی) است.
وقتی ایران اصرار دارد که بر سر “حقوق هستهای” خود مذاکره نمیکند، نشانهای از این است که تمایلی به کنار گذاشتن غنیسازی ندارد. به همین دلیل ایرانیها از مذاکره بر سر پیشنهاد “توقف در برابر توقف” که تابستان گذشته از جانب غرب ارائه شد، که طی آن در صورتیکه ایران توسعه ظرفیت موجود غنیسازی خود را کنار بگذارد تحریم دیگری اعمال نخواهد شد، سر باز زده است.
این الزاما بدان معنی نیست که هیچ راهحل دیپلماتیکی در جریان نیست یا اینکه ایران فقط برای بدست آوردن زمان بازی میکند. معنی آن این است که ایران سعی خواهد کرد دیپلماسی را متمرکز بر تقویت نظارت علیه ساخت سلاح از مواد هستهای کند تا توقف کلی تولید چنین موادی که مورد تقاضای غرب است. آمریکا و متحدان این کشور به دنبال جلوگیری از ایران در دستیابی به ظرفیت “آستانه ای” هستند. یعنی رسیدن به نقطهای که آنقدر زیربنای هستهای غیرنظامی فراهم آورد که اجازه دهد اگر زمانی بخواهد از انپیتی خارج شود، بتواند به سرعت یک بمب تولید کند؛ موردی که کشوری مانند ژاپن قابلیت آن را دارد.
این هدف مستلزم آن است که ایران حق غنیسازی اورانیوم خود را کنار بگذارد. هیچ نشانهای دال بر حرکت ایران در این جهت وجود ندارد اما اگر انعطاف جدیدی در مذاکرات برای نظارت بیشتر علیه ساخت سلاح هستهای نشان دهد، این برای دولت اوباما مشکل جدیدی ایجاد میکند:آیا آمریکا و متحدانش، بویژه اسرائیل، میتوانند تحمل کنند که ایران را حتی تحت نظارت بیشتر، با ظرفیت «آستانه ای» قبول کنند.
به گزارش سیانان، جیم استینبرگ معاون وزیر امور خارجه در حالیکه در یک کمیته فرعی سنا از جانب جمهوریخواهانی که نسبت به مذاکرات ژنو مشکوک هستند مورد حمله قرار گرفت، روز سهشنبه ابراز داشت «یک دلیل برای مراوده دولت اوباما با ایران تضمین حمایت بینالمللی برای تحریمها در صورت ادامه ایران به سرپیچی از خواستههای بینالمللی بوده است.»
اگر ایران همکاری نکند این استدلال عمل میکند؛ اما اگر پیشنهاد متقابلی ارائه کند که برای چین، روسیه و برخی از اروپاییها منطقی باشد، کسب حمایت برای تحریمهای بیشتر دشوارتر خواهد شد. این آن بازی است که ممکن است ایرانیها خود را برای آن آماده کرده باشند: رد توقف غنیسازی اورانیوم ودر همان زمان نشان دادن شفافیت بیشتر برای اقداماتی که هدف از آن جلب اطمینان بینالمللی نسبت به نیت صلحآمیز برنامه هستهای خود است.
این احتمال وجود دارد که تهران موضع خود را بیشترمطابق آنچه مورد قبول روسیه، چین و برخی از کشورهای اروپایی است دنبال کند تا آنچه مورد تقاضای آمریکا و متحدان کلیدی این کشور است. (نه مسکو و نه پکن اعتقادی به این ندارند که ایران در حال ساخت تسلیحات هستهای است، حتی اگر با نگرانیهای غرب مبنی بر نیاز به نظارت بیشتر برای اجتناب از چنین اتفاقی هم موافق باشند.) پس سئوال این خواهد بود که آیا غرب آماده است تا از ایران پاسخی کمتر از “آری” دریافت کند.
این مشکل تشدید شده است زیرا ممکن است موضع اتخاذ شده توسط آمریکا و نزدیکترین متحدان این کشور پس از رویدادها اخیر زائد به نظر برسد. دولت بوش که تحت حمایت فرانسه، انگلیس و اسرائیل بود اصرار داشت که نمیشود به ایران اعتماد کرد و اجازه داد به غنیسازی اورانیوم بپردازد، حتی برای مقاصد صلحآمیز و باید از “کسب دانش” انجام آن هم باز داشته شود. اما دانش هسته ای، موضوعی است که ایران مدتها پیش از اینکه بوش دفتر ریاست جمهوری را ترک کند از آن عبور کرده بود و غنیسازی نیز واقعیتی ملموس در ایران چهار سال گذشته بوده است. اینکه این واقعیت برگشتپذیر باشد بصورت فزاینده مورد سئوال است، حتی در پایتختهای غربی.
به نظر میرسد ایرانیها در مقابل تحریمهایی که تا کنون اعمال شده است نفوذناپذیر هستند و تا وقتیکه با تقویت نظارتها در جهت جلوگیری از تولید سلاح همکاری کنند، بعید است حمایت بینالمللی کافی از افزایش چشمگیر تحریمها صورت پذیرد.
غرب ترجیح میداد ایران زیربنای هستهای غیرنظامی نداشته باشد که این گزینه را برای تولید سلاح فراهم آورد، اما نتیجه محتمل روند دیپلماتیک، تقویت نظارت علیه تولید سلاح به جای معکوس کردن ظرفیت موجود غنیسازی است. این سئوال که آیا این برای غرب قابل قبول است یا خیربا تحلیلهای هزینه-فایده گزینه های موجود پاسخ داده میشود.
منبع: تایم، 8 اکتبر