خبرهای مخابره شده از دمشق حاکی از وجود درگیری شدید میان گارد ریاست جمهوری و ارتش آزاد سوریه است. آنچه در این میان بیش ازهر طرف دیگری نظاره گر تحولات سوریه است سردمداران رژیم تهران هستند که نیک میدانند پس از فروپاشی کامل دولت سوریه یکی از متحدین استراتژیک شان را از دست می دهند و از طرفی حلقه محاصره خود را تنگ تر می بینند و عمق استراتژیک شان برای انجام اعمال ایذایی محدودترمی شود. در جنگ میان حماس، حزب الله و اسرائیل، جمهوری اسلامی از طریق سوریه کمکهای زیادی برای آنها ارسال می کرد و حتی برخی از فرماندهان سپاه پاسداران جنگ میان حزب الله و اسرائیل را جنگ ایران و اسرائیل قلمداد می کردند؛ جنگی که جمهوری اسلامی آنرا در ورای مرزهای خود دنبال می کرد.
دیپلماسی جمهوری اسلامی در تحولات بهار عربی
پس از شروع ناآرامی ها در کشورهای عربی و به بار نشستن آنچه بهار عربی می نامند کم کم جمهوری اسلامی از حضور در منطقه دچار تردید شده و به جای کمک های لجستیکی به گروههای مختلف سعی کرد به دیپلماسی روی آورد بطوریکه در جریان تحولات “مصر” با حمایت از نامزد اخوان المسلمین تلاش داشت مصر را به خود نزدیک کند و از آن طریق با اسرائیل روبرو شود اما اخوان المسلمین تا کنون به ندای تهران لبیک آنچنانی نگفته و سعی داشته به روابطی اصولی و نه چندان عمیق تکیه کند. در مقابل تهران نیز به شگردهای اطلاعاتی روی آورد و حتی خبرگزاری فارس مصاحبه ای با “محمد مرسی” کاندیدای ریاست جمهوری مصر منتشر کرد که بعدها مرسی آن را تکذیب نمود. اخوان المسلمین به خوبی می دانند که در صورت نزدیکی به ایران با برخورد شدید ارتشی ها و غرب روبرو خواهند شد و در عین حال اخوان بیشتر نگاهش به ترکیه است تا ایران، چنین امری هم ایدئولوژیک و هم به لحاظ پرستیژ معنوی وتوانایی مادی و دیپلماسی دولت ترکیه، مفروض می باشد.
از سوی دیگر دولت ایران در یمن نیز که یکی دیگر از مراکز تحول سیاسی کشورهای عربی است و مدلی تازه از تحول سیاسی را ارائه داده، تا کنون موفق به جلب نظر جانشینان علی عبدلله صالح نشده است و در مقاطعی نیز سعی دارد تحول تدریجی در آن کشور را برهم زند.
تحولات لیبی نیز آنگونه که مدنظر سران دولت کنونی ایران بود به انجام نرسید و برخلاف بهت و ترس بیشتر ناظران سیاسی این بار اسلام گرایان قادر به تصرف کرسی قدرت در آن کشور نشدند و ملی گرایان و لیبرال ها بیشترین رأی را کسب کردند. فارغ از ماهیت ملی گرایان و لیبرال های لیبی آنچه تهران را از لیبی و تحولات آن کشور ناامید می کند به حاشیه رانده شدن اسلام گرایانی بود که تهران امید داشت به وسیله آنها نگاهها را از سوریه به لیبی متمرکز کند تا غرب را از بر سرکار آمدن اسلام گرایان بترساند و آنها را از انجام عمل مستقیم در سوریه برحذر دارد.
از سوی دیگر امارات متحده عربی با افتتاح خط لوله نفتی جدید، نفت خلیج فارس را به کرانه های غربی اقیانوس هند هدایت می کند و عربستان سعودی نیز خط لوله قدیمی نفتی که در زمان جنگ ایران و عراق برای ارسال نفت عراق به دریای سرخ از آن استفاده می کرد،را دوباره راه اندازی کرده و این امر رویای بستن تنگه هرمز توسط دولت ایران را تا حد زیادی خنثی کرده است.
تحولات سوریه و مواضع تهران
از ابتدای آغاز تحولات در سوریه و اوج گرفتن روند تحولات در این کشور، جمهوری اسلامی برخلاف افکار عمومی جهانی از حاکمیت بشار اسد حمایت کرده و برخی خبرها حاکی از کمک مستقیم تهران به سوریه به وسیله دولت نوری مالکی بوده است. اما پس از سفر رئیس شورای اپوزیسیون سوریه به مسکو، تهران نیز تا حدی سعی داشته ارتباطاتی با ارتش آزاد و اپوزیسیون آن کشور برقرار کند بطوریکه در روزهای اخیر وزیر خارجه ایران از اعلام آمادگی تهران برای میزبانی اپوزیسیون و پوزیسیون سوریه جهت حل بحران آن کشور صحبت کرد. اما آنطور که از اخبار و گزارش ها بر می آید حاکمان تهران هنوز بر سر چگونگی تعامل با طرفهای درگیر در سوریه نظر یکسانی ندارند و شخص رهبری ایران مایل به قطع حمایت ها از بشار اسد نیست.
سوریه پس از بشار اسد با چه دولتی هم پیمان خواهد بود
برخی از کارشناسان سیاسی بر این باورند که با توجه به بافت اجتماعی سوریه که جمعیت ۷۰ درصدی آن سالهاست زیر سلطه اقلیت چند درصدی شیعه علوی قرار دارند احتمال روی کار آمدن دولتی اسلامی در آن کشور زیاد است و همین عامل بر بی رغبتی غرب در مداخله عملی در سوریه به خاطر تأمین آینده امنیت اسرائیل تأثیرگذار بوده است. اما از طرف دیگر نیز تجربه تحولات اخیر در کشور های عربی نشان داده است که مدل تغییرات در این کشور ها یکسان نیستند. حتی اگر اسلامگرایان نیز بر مسند قدرت تکیه زنند به دلیل ترس از سلب مشروعیت آماده نیستند با دولت ایران ائتلاف کنند.
در همسایگی سوریه کشور قدرتمند ترکیه قرار دارد که در سالهای اخیر با ارائه مدلی موفق در حوزه فرهنگی کشورهای اسلامی جذابیت زیادی پیدا کرده است.
دولت پس از بشار اسد در سوریه با هر کیفیت و ایدئولوژی مطمئن ترین متحد استراتژیک اش ترکیه خواهد بود. زیرا حکومت حاکم بر دولت ترکیه صبغه ای اسلامی دارد و در عین حال سعی دارد موازین سکولاریزم را هم رعایت کند. همچنین توسعه اقتصادی ترکیه این کشور را به یکی از قدرتهای اقتصادی جهان و منطقه تبدیل کرده است و کم شدن تمایل ترکیه از عضویت در اتحادیه اروپا این کشور را بر آن داشته تا رویای نئوعثمانیسم و رهبری کشورهای اسلامی را در سر بپروراند. در این راه نیز تاکنون موفق بوده و در تحولات کشورهای اخیر کشورهای عربی نیز نقش مهمی ایفا کرده است. خصوصا در سوریه که علاوه بر حمایتهای معنوی در عمل نیز مداخله نموده و یکی از مراکز تردد اپوزیسیون سوریه نیز بوده است.
اما ایران به عنوان یکی از قدرتهای منطقه ای در خاورمیانه پس از بحران مشروعیت اساسی که پس از انتخابات بحث بر انگیز سال ۸۸ دامنگیر اش شد و پس از شروع موج بهار عربی و قدرت نمایی ترکیه هر روز از نفوذش در منطقه کاسته می شود و مراکز نفوذی که ایران سالها برای تصاحب اش هزینه و سرمایه گذاری کرده بود به راحتی در اختیار ترکیه قرار می گیرد. ایران سالها بود که در انتظار فروپاشی حاکمیت حسنی مبارک بود تا پس از وی بواسطه سازمان ریشه دار اخوان المسلمین سیطره خود را بر آن کشور اعمال کند اما چنین امری تاکنون میسر نشده است و انتظار می رود ترکیه نقش ایران را بازی کند.
از سوی دیگر نیز در صورت فروپاشی کامل حکومت بشار اسد ایران نه تنها مراکز ایذایی خود مانند حزب الله لبنان و حماس را از دست می دهد بلکه از وجود متحد استراتژیک اش یعنی سوریه نیز بی بهره می شود.
شتاب تحولات طی دوسال گذشته در خاورمیانه و کشورهای عربی به گونه ای بوده که طراحان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ناتوان از تدوین و ارائه راه حلی مناسب در راستای منافع استراتژیک ایران بوده اند و منزوی شدن روز افزون ایران در سطح بین المللی و منطقه ای این امر را به ذهن متبادر می کند که هزینه و سرمایه گذاریهای کلان طراحان سیاست خارجی ایران که از کیسه بیت المال جهت لابی سازی و مناطق ایذایی صرف کرده بودند براحتی از کف می رود و در اختیار ترکیه و کشورهای دیگر منطقه قرار می گیرد.