عده ای مشکوک

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

» نگاه هفته

“من مردادم….مرداد ماه، من گرمترین ماه سالم، ماه برداشت کشت ها، من موج یال های طلائی گندمزارم، من ماه فراوانی ام..”
سالشمار باستانی، چنین تعریف می کند نخستین ماه تابستان را درمیهن من و رئیس جمهور کودتاچیانی که آن را اشغال کرده اند؛ باجهان سخنی از این دست می گوید: “متوحش، دروغگو، فریبکار، بیچاره، غارتگر…”
روسیه از “دوست و متحد استراتژیک” به “دشمن” مبدل می گردد واحمدی‌نژاد، رئیس جمهورش را “به کلید زدن سناریویی علیه ایران و بازی در نمایشنامه آمریکایی” متهم می کند.
آیت‌الله احمد جنتی، برای جبران  عقب نشینی مقام رهبری از مقام “امام چهاردهم”، شعبده دیگری از آستین بیرون می کشد: “خداوند، سمت رهبری انقلاب را بر آیت‌الله خامنه‌ای محول کرد.” کسی هم نیست بپرسد، چرا “در دوران آیت الله خامنه ای نظام دو سه بار تا مرز سقوط رفت”؟


 دبیر شورای‌نگهبان قانون‌اساسی که باعزرائیل شطرنج مرگ بازی می کند از سندی حرف می زند که بر اساس آن آمریکایی ها یک میلیارد دلارهزینه کرده اند که به وسیله سعودی ها به نظام جمهوری اسلامی ایران ضربه بزنند. بنابراین: “عربستان‌سعودی «نوکر سفره» آمریکاست و «رذیلانه» گوش به فرمان آن‌هاست، تا نظام جمهوری اسلامی را از میان ببرد.”

جهان که گوشش از این حرفها پر است، وعده به آسمان فرستادن یک ایرانی باماهواره ایرانی توسط احمدی نژاد رابه پشیزی نمی گیرد. جهان خوب می داند که ایران۱۰۰ هزار فیلمساز و ۴۰۰ کارگردان دارد و زنان و جوانان پیشاهنگان استقرار دموکراسی اند. و در آغاز مرداد ماه شورای شهر جنوا در ایتالیا برای قدردانی از زنانی که در جریان کودتای انتخاباتی  جان  خود را از دست داده‌اند، مهم‌ترین میدان این شهر را به عنوان “زن تهرانی” نامگذاری می کند.

و درست در همین  موقع در تهران  یک نماینده برکشیده مجلس شورای اسلامی، دولت محمود احمدی‌نژاد را دولت دروغ‌گویی می خواند و رئیس مجلس، آن را عامل “تخلف از قانون اساسی” می داند.

هاشمی‌رفسنجانی، از “گروهی  مشکوک” سخن می راند  که برای طرد “روحانیت اصیل، مبارزین استخوان خردکرده، یادگاران جبهه و جنگ و مدیران ارزشمند سابق” از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنند، و تاکید می کند، مردم به این گروه اجازه موج‌سواری نخواهند داد.

همزمان گزارشی منتشر می شود تابه یاد همگان بیاورد: “در بین مسئولان طراز اول جمهوری اسلامی، شمار قابل ملاحظه‌ای از صاحب‌منصبان ارشد عراقی دیده می‌شوند. آنها یا متولد عراق اند یا در افکار عمومی به عراقی بودن مشهور هستند.”
معلوم نیست این عراقی های صاحب منصب جزو “گروه مشکوک” هستند یا نه. اما بی شک انجمن حجتیه را می توان در شمارش قلمداد کردکه این روزها برای تایید مجوز فعالیتش از سوی مراجع قانونی دست به فعالیت زده است.

روزنامه رسالت که خبر را فاش می کند، علت اقدام اعضای انجمن حجتیه را ناشی از “مدارای نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در مورد سیاست های فعلی” این انجمن می داند.

میر حسین موسوی که در صحنه سخت پیچیده سیاست ایران با مهارت تمام حرکت می کند، جواب محسن رفیق دوست، عضو موثر موتلفه را می دهد.موتلفه درکنار انجمن حجتیه و جریان مصباحیه، پایه های “حزب ولایت” هستند.
رفیق دوست شکست جنگ را به گردن دولت موسوی می اندازد وبعد هم می گوید: “هاشمی رفسنجانی تکلیف شرعی را در حرکت پشت سر رهبری می داند، تنها اختلاف هاشمی با رهبری بر سر احمدی‌نژاد است.”

هاشمی سکوت می کندو موسوی دست روی اصل موضوع می گذارد: “اگر دولت را در اختیار می گرفتید بر سر کشور همان می آوردید که در طول مدیریت خود بر سر بیت المال و اموال مستضعفان و یتیمان در بنیاد مستضعفان آوردید.”


سر خطی که موسوی می دهد به امروزمی رسد. غارت و بر باد دادن ثروت به نام یتیمان، رواج شکنجه  و اعدام  وتجاوز به اسم انقلاب و رواج خرافات در پوشش اسلام.

اینها فقط مهم ترین اخبار هفته اول مرداد است:

رئیس جمهور “گروه مشکوک” برای نامه نوشتن به امام زمان جایزه می گذارد و۳۰۰۰ مبلغ زن حوزه های علمیه  راهی مدارس دخترانه تهران می کند، عملیات ادم ربائی هم به دیگر اقدامات امنیتی اش اضافه می شود.

هدی صابر فعال سیاسی و مدنی را به سبک آمریکای  جنوبی می  ربایند، اعضای خانواده  یک وکیل به عنوان گروگان بازداشت می شود.دست پنج نفر در زندان همدان به اتهام سرقت قطع  می کنند.

نگرانی ها درباره وضعیت عبدالرضا تاجیک که از خرداد ماه و برای سومین بار در یکسال بازداشت شده با نقل این خبر که “هتک حرمت” شده به اوج می رسد. زهرا کاظمی روزنامه نگار - عکاس را در خلوت سلول کشتند. حالا روز روشن ودر مقابل چشم معاون دادستان و بازپرس دادسرا روزنامه نگاری را “هتک حرمت” می کنند. و موی سر تمامی زندانیان مرد بند 209 زندان اوین رابه بهانه “رعایت مسائل بهداشتی” از ته می تراشند.

حتی از مرده ها هم نمی گذرند. مانع برگزاری مراسم دهمین سال درگذشت احمد شاملو می شوند. تنها ثروت های انسانی را نابود نمی کنند. سر ویرانی ایران را دارند.

جنگلهای کردستان هم دارند در آتش می میرند. کارشناسان می گویند: “کمبود امکانات عامل اصلی است.”
خاویارخزرهم نم نمک از دست می رود. صادرات خاویار بلوگا برای ایران از ۱۰۰۰ کیلوگرم در سال ۲۰۰۸ به ۸۰۰ کیلوگرم در سال ۲۰۱۰ کاهش می یابد که نصف سهمیه قرقیزستان باشد.

“ورق پاره هائی بنام قطعنامه” که حاصل سیاستهای ماجراجویانه هستند، نابودی ثروت پایه ایران را نشانه گرفته اند. همه جهان از این گزارش لوموند خبر دارد: “تحریم خاموش نفتی آغاز شده است. بانک های غربی به ایران اجازه تبدیل ارز نمی دهند. با گذشت بیش از یک ماه از تصویب دور تازه تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی در شورای امنیت سازمان ملل و به دنبال آن تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا و اتحادیه اروپا و کشورهایی چون استرالیا، ایران روزبه‌روز در استفاده از یورو و دلار با مشکل بیشتر مواجه می گردد و بیش از پیش از نظام مالی جهانی کنار گذاشته می‌شود.

واشنگتن پست “سایه سکوت بر سر عسلویه” را موضوع مطلبش می کند و می نویسد: “تحریم های بین المللی علیه برنامه هسته ای ایران، که دامنه آن در حال گسترش است، سبب کاهش چشمگیر روند پر زرق و برق ترین طرح کشور شده است. قرار بود این طرح پس از تکمیل، درآمد سالانه 130 میلیارد دلار از فروش گاز طبیعی را نصیب ایران کند.”

اخر هفته اتحادیه اروپا تحریم جمهوری اسلامی را تصویب می کند. خبرگزاری “ریا نووستی” می نویسد: “درهای سیاسی و اقتصادی اروپا به روی جمهوری اسلامی بسته شد.”

صبح چهارشنبه یک نماینده مجلس حرفی می زند که بوی ویرانی ایران را می دهد. شیخ دلاور گفته بود کسانی در دولت از تحریم ها سودهای کلان می برند. احمدی نژاد آرزو کرده بود بنزین را تحریم کنند.

قدرت‌الله علیخانی، چه خبری دارد که می گوید: “من به عنوان یک شهروند دلسوز ایران و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، آرزو می‌کنم که آقای احمدی‌نژاد یک وقت آرزوی بزرگتری مثل جنگ را نداشته باشد.”

اخبار بعدی در تائید نگرانی قدرت علیخانی است:

مقامات ارشد سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی به صورت غیر رسمی، ستاد تبلیغات جنگ را راه اندازی می کنند. سایت ها و خبرگزاری های حکومتی روز سه شنبه پر از اظهارنظر مقامات بلندپایه سیاسی و نظامی ایران می شوند که در آنها درباره “جنگ” سخن گفته شده بود.

محمود احمدی نژاد از “طرح فوق سری دشمن برای تحرکات نظامی در منطقه خبر”  داد. فرمانده کل سپاه پاسداران و رئیس سازمان بسیج مستضعفین، در سخنانی جداگانه، آمادگی نیروهای تحت امر خود برای مقابله با هجوم نظامی دشمن را “فوق العاده” توصیف کردند.

دستیار نظامی رهبر جمهوری اسلامی از احتمال حمله آمریکا و اسرائیل به ایران خبر می دهد. این گفته دبیرکل حزب الله لبنان در رسانه های کودتاچیان انعکاس وسیعی می یابد: “هرگونه کنشی از سوی رژیم صهیونیستی علیه ایران قطعا با واکنش سریع حزب‌الله لبنان همراه خواهد بود.”

مایکل هایدن، رئیس پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، به سی ان ان می گوید: “حمله نظامی به ایران “چه بسا بدترین گزینه موجود” برای بازداشتن ایران  از ساخت جنگ‌افزارهای هسته‌ای نباشد.”

بیش از ۴۰ عضو مجلس نمایندگان آمریکا پیش نویس قطعنامه ای را به امضا می رسانند که از حمله نظامی اسرائیل به ایران، در صورت عدم تغییر موضع اتمی تهران، حمایت می کند. ستاد نظامی ـ اطلاعاتی امریکا در منطقه، مرتبط با ایران تشکیل می شود.

 یک ژنرال جدید، در راس این ستاد قرار می گیرد. ژنرال “میتس” بلافاصله می گوید: “روزهای سخنی برای ما در پیش است، اما بزودی از دشمنان خود جلو خواهیم افتاد و آنها شرایط بسیار بدی را تجربه خواهند کرد. ما اجازه تولید سلاح اتمی به ایران را نخواهیم داد.”


نگاه بوستون گلوب به رجزخوانی های جمهوری اسلامی چنین است: “قایق ها در برابر ناو جنگی”.

در هفته ای که مهدی کروبی تکرار می کند: “کشور به طور انحصاری در اختیار سپاه و بسیج است.” محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، به حمایت برخی از “پاسداران” از رهبران مخالفان دولت اعتراف می کندو اقناع طرفداران “جنبش سبز” در داخل سپاه را مفیدتر از “حذف” آنان می داند، “گروه مشکوک” ایران را به کجا می برند؟

  آرزوکنیم تعریف ابوریحان بیرونی سرنوشت ایران شود: “معنای مرداد آن است که مرگ و نیستی نداشته باشد و مرداد فرشته ای است که به حفظ ِ گیتی و اقامه ی غذاها و دوایی که اصل آن نبات است و مزید جوع و ضرر و امراض هستند، موکل است.”