- زمانی که هنوز بازی های رایانه ای رایج نبود ،یکی از بازی های مرسوم میان بچه ها ، بازی ماروپله بود . مار وپله از 100 خانه ی مربع شکل و تعدادی مار و پله تشکیل می شود. این بازی ساده بر سه پایه استوار است:
1) تاس ، نماد شانس و تصادف
2) پله ها ، نماد میانبر زدن و صعود کردن
3) مارها ، نماد سقوط بی حساب
بازی با انداختن تاس شروع می شد.اعداد 1 تا 6 به نحو کاملا تصادفی و بر اساس شانس ، وضعیت بازیگر رامعلوم می کرد. اگر مهره به خانه ی پله می رسید ، بنا به این که ارتفاع پله تا کجا باشد ، صعود می کرد وبه خانه ی طبقات بالاتر می رسید. هرگاه مهره در طول بازی و حرکت به جلو به مار می رسید ، بنا به این که طول مار ( میزان سهم او از قدرت ) چقدر باشد ، به خانه ی پایین تر سقوط می کرد.در این بازی ،صعود و سقوط - اوج و افول بازیگر پیش بینی پذیر نبود بلکه بستگی به این داشت که گذر بازیگربه مارها بیفتد یا پله ها .
نمی دانم چرا هروقت به بازار سیاست درکشورمان فکر می کنم ناخودآگاه بازی مار وپله را به یاد می اورم .شاید به این دلیل است که تاریخ سیاسی ایران مشحون از مارها وپله ها است.
شبیه ترین بازی به بازی قدرت در ایران بازی ماروپله است . در این بازی، فراز و فرود بازیگران را مارها وپله ها تعیین می کنند . وضع سیاست در ایران، شرایط بدتری را ( نسبت به بازی ماروپله ) برای کنشگران و بازیگران فراهم می آورد. زیرا اولا؛ در بازی مار وپله ، مارها و پله ها همیشه و به نحو ثابت نقش مار وپله را بازی می کنند،اما شما تصور کنید پله ها گاهی مار و مارها گاهی پله شوند. (سرنوشت امیر کبیر نمونه ی چنین وضعیتی است). ثانیا؛ در بازی مارو پله, بازیگر در نهایت به پایین جدول رانده می شود و می تواند دو باره بازی را از سر گیرد اما در بازار و بازی سیاست در ایران بازیگر سیاسی حتی از زمین بازی اخراج و فرصت ها ی او ستانده می شود. بازی مارو پله بازی شانس و اقبال است و نه برنامه و تفکر. در چنین وضعیتی است که حاشیه ها ی سیاست رو به فزونی می گیرد. نخبگان بیرون حکومت نسبت به درون حکومت اقزایش می یابد. و همان گونه که “پاره تو” معتقد است؛ هر گاه نسبت نخبگان غیر حکومتی بر نخبگان حکومتی پیشی گیرد آن حکومت با چالش های سخت و دشواری های بیشماری روبرو می گردد. دو خصلت بارز بازی سیاست مبتنی بر مارها و پله ها عبارت است : بی عدالتی ساختاری و غیردموکراتیک بودن. این گونه نظام ها از آن جهت ناعادلانه محسوب می شوند و از لحاظ ساختاری هم نمی توانند عدالت را پیاده کنند که مبنای درستی برای توزیع فرصت ها و امکانات ندارند و بلکه به میزان دوری و یا نزدیکی به سلطان است که قدرت توزیع می شود و بهره ی هر کس از قدرت به این است که به کدام پله نزدیک تر است. غیر دموکراتیک است زیرا سرنوشت و تقدیر افراد را نه هوش و استعداد و ظرفیت ها وقواعد، بلکه مارها معلوم می کنند.
شطرنج درست در مقابل بازی ماروپله قرار دارد. در شطرنج ُ سهم شانس واقبال به صفر گرایش دارد.مارها وپله ها برچیده شده اند وبه جای آن مهارت ، توانایی و هوش بازیگران نقش بنیادینی دارد. در شطرنج سیاست قواعد عام و در دسترس همگان است و این افراد هستند که بنا بر توان و ظرفیت ها و ذکاوت به بازی می پردازند. بازی شطرنج و ماروپله ، دو تیپ آرمانی وایده ال از دو نوع بازی سیاست است .گرچه ممکن است هریک از این دو نوع به صورت کامل و خالص یافت نشود اما برای فهم شرایطی که در آن قرار داریم ما را کمک می کند.
به نظر شما بازی سیاست و قدرت در ایران به کدام یک از این دو بازی نزدیک تر است .ماروپله یا شطرنج؟
منبع: خبر، چهارده خرداد