بودجه چند میلیونی تئاتر کجا خرج می شود؟

نویسنده

‏‏ordibehshtteatreiran.jpg

پرستو سپهری

چند‎ ‎روز پس از مراسم و جشن های اردیبهشت تئاتردرایران، اهالی نمایش در ایران نامه اعتراضی سرگشاده ای در ‏باره وضعیت نابسامان تئاتر کشور منتشر کردند. دراین نامه که از جمله به امضای برجسته ترین چهره های نمایش ‏ایران مانند حمید سمندریان، داوود رشیدی، گوهر خیراندیش، پرویز پورحسینی، بهزاد فراهانی، اصغر همت و داوود ‏فتحعلی‌ بیگی رسیده است “خانواده نمایش ایران گرفتار معیشت” و “چراغ تئاتر ایران رو به خاموشی” توصیف شده ‏است. در همین ارتباط با چند تن از هنرمندان تئاتر گفت و گو کرده ایم. ‏

‎ ‎نامه اعتراضی‎ ‎

در نامه اعتراضی هنرمندان تئاتر با اشاره به پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، آمده است: چند سالی است که بودجه ‏ناچیز تئاتر از یک میلیارد و اندی به چندین برابر ارتقا یافته است. بگذریم که هنوز هم این بودجه در خور هنر گرانقدری ‏چون تئاتر نیست، اما با علم به اینکه اکنون با همین ناچیز چند برابر شده، می‌توان به تئاتر شهرستانها و پژوهش و ‏آموزش در این زمینه و چاپ احتمالی کتب تخصصی توجه بیشتری شود و با یادآوری این نکته که با حذف چند سالن از ‏مجموعه تئاتر شهر و تک‌اجرایی شدن سالن‌ها، تعداد تولیدات تئاتر در سال جدید و در نتیجه هزینه‌های تولید به نسبت ‏سال‌های قبل کمتر خواهد شد، ما دست‌‌اندرکاران تئاتر خواستار آن هستیم که با توجه به افزایش مجدد بودجه تئاتر، حقوق ‏اهالی این هنر نیز که هنوز به قوت همان بودجه ناچیز چند برابر نشده باقی است، به نسبت این ناچیز چندبرابر شده، ‏تغییر یابد تا مادیات متورم فراموش‌مان شود و بی‌دغدغه‌ و با قدرت بیشتر، به خلق آثار بهتر بیاندیشم. ‏

در ادامه این نامه می خوانیم: در شأن تئاتر و تئاتری‌ها نیست که تا چندین ماه یا سال، منتظر دریافت مبلغ قرارداد خود ‏در ازای ماه‌ها تلاش بمانند. همچنان که “خلف وعده”، در شأن مسئولان امور نخواهد بود و بعید است که نخواهند یا ‏نتوانند یکبار برای همیشه این معضل را که در تمام ادارات دولت و خصوصاً نهادها و مراکز حل شده است، برطرف ‏نمایند. ‏

در پایان نامه مزبور آمده است: یادمان نرود که شفافیت و تسریع در انجام امور به جای وعده فرداها و آینده همیشه مانع ‏سوتفاهم‌ها و برطرف‌کننده انتقادها است. با آرزوی فردای بهتر، روزجهانی تئاتر با چندین روز تأخیر مبارک. ‏

امضا کنندگان این نامه عبارتند از: حمید سمندریان، داوود رشیدی، بهزاد فراهانی، پرویز پورحسینی، اصغر همت، ‏داوود فتحعلی‌بیگی، منصور خلج، رضا فیاضی، بهرام ابراهیمی، گوهر خیراندیش، آهو خردمند، نادر برهانی‌مرند، ‏الهام پاوه‌نژاد، پانته‌‌آ بهرام، محمد یعقوبی، محمد امیر یاراحمدی، کمال‌الدین شفیعی، حسین کیانی، عباس غفاری، فرزین ‏صابونی، علیرضا محمدی، شبنم مقدمی، امیر جعفری، افشین هاشمی، ریما رامین‌فر، کیومرث مرادی، مصطفی ‏عبداللهی، افشین حورشید باختری، هدایت هاشمی، احمد ساعتچیان، پیام دهکردی، محمد حاتمی، نرمین نظمی، شهرام ‏حقیقت‌دوست، محمدرضا حسین‌زاده، رضا بهبودی و… ‏

به مناسبت انتشار این نامه با برخی از امضا کنندگان آن گفت وگو کرده ایم که در پی می آید. ‏

‎ ‎حمید سمندریان: خاموشی چراغ تئاتر‏‎ ‎

متاسفانه برخلاف وعده وعیدهای آقایان در رده های مختلف فرهنگی نه تنها مشکلات در تئاتر ایران حل نشده که کم کم ‏شاهد آن هستیم که در بسیاری از شهرستان های ما چراغ تئاتر رو به خاموشی است. هزینه های مربوط به تئاتر به ‏ناکجاآباد می رود، بدون آنکه کسی بخواهد جویای این ریخت و پاش ها و دلایل مربوط به آن شود. هرروز خیلی ها به ‏سراغ من می آیند که هنوز مبلغ قراردادهای خودرا دریافت نکرده اند. این پول ها کجا می روند؟ به نظرم همه اینها ‏تقصیر مدیران نیست. خب وقتی یک پولی به کسی برسد و بقیه ناظر بر دخل و خرج او نشوند معلوم است که به زودی ‏هرج و مرج پیش می آید. چه برنامه ی مفیدی دراردیبهشت ماه تئاتردرایران رخ داد؟ در کدام یک از این شهرهایی که ‏جشن گرفته شد سالیانه 10 نمایش به صحنه می رود که از نظر اقتصادی تامین باشد؟ امیدوارم این آخرین خواست ما از ‏مسئولینی همچون وزیر ارشاد باشد به دلیل اینکه تصورم براین است که کم کم شخصیت ها درحال آبروریزی هستند ‏واین برای خانواده فرهیخته تئاتر اصلا قشنگ نیست. ‏


‎ ‎بهزاد فراهانی:خانواده ای یتیم‎ ‎

من همیشه در هرمحفل ومراسمی گفته ام که هرکاری در هرزمینه نیاز به تخصص و کارشناس دارد. ما مدیری نداریم ‏که به فریادمان برسد. دقیقا تبدیل شده ایم به خانواده ای یتیم که فقط زار می زند و گریه می کند. هیچ کسی هم در این ناله ‏ها حرف ما را نمی فهمد. روزهایی را که روزگاری برای تئاتراینجا تصور می کردم عینا می بینم. سیاه و نکبت. بی ‏اعتمادی فوران می کند و مرزی ندارد. نتیجه ی این کنش ها را هم درتولید نمایش های اصطلاحا حرفه ای می بینیم. ‏تئاترایران دچار چالش مدیریتی است و انگار هیچ فرد یا گروهی هم حاضر به کمک و تیمار آن نیست. مطمئنا با این ‏وضعیت همه چیز خرابتر از گذشته خواهد شد. راه حل این ماجراها یک انقلاب مدیریتی و ترمیم نقاط ضعف در سیستم ‏اداری هنرهای نمایشی است. ‏

‎ ‎داود فتحعلی بیگی:تاکی از کم کاری بنالیم؟‎ ‎

این روزها به بدترین شغل های موجود درجامعه پولی تعلق می گیرد و هیچ کس حاضر نیست که به صورت رایگان ‏کاری را برای فردی دیگر انجام دهد. شان تئاتر و تئاتری های ما با چگونگی مدیریت ها و سیاست ها زیرسوال رفته ‏وهمین باعث دوری مردم و جوانان وریزش نیروهای مستعد و پیشکسوت از تئاتر می شود. من هنرمند به هیچ عنوان ‏نمی توانم در مورد دردهایی همچون اعتیاد، دزدی، کج روی، فقر، مصیبت و بی عدالتی کاری را به صحنه بیاورم ‏وقتی که خودم تامین نیستم. بزرگ ترین وپیشرفته ترین کشورهای دنیا، آنهایی هستند که درزمینه های فرهنگی تبلیغ ‏وترویج دارند و سرمایه های مدون شده ای را به این امور اختصاص می دهند. بهترین جوامع جهان انهایی هستند که ‏نیروهای هنری خودراصرف خدمت به مردمان خود می کنند. اما اینجا چه؟ تا کی باید از درد نداری و کم کاری بنالیم ‏وهمه چیز را به دست سرنوشت و تقدیر بسپاریم؟ نمی دانم چرا همه گمان می کنند که هنوز هم تئاتر باید همچون گذشته ‏فقیر باشد؟ من برای مردمانم با جان ودل کار می کنم و پوست و استخوان مایه می گذارم، پس به همین سادگی نمی ‏گذارم که حق امثال من و جوانان ایرانی پایمال شود. دولت وظیفه دارد هرچه زودتر فکری برای سازمان دهی این قشر ‏از جامعه کند وترتیب کاستی ها را بدهد. گاهی اوقات با خواندن مطالبی از بازیگران و کارگردانان تئاتر دررابطه با ‏نداری و فقر دررسانه ها خجلت زده می شوم و چنان خشمی به سراغم می آید که می خواهم فریاد سرکنم. ‏