از ولایت تا وساطت؟

محمد جواد اکبرین
محمد جواد اکبرین

آیا تاکید بر نقش اساسی ایران در بحران اخیر لبنان زائیده‌ی تحلیل‌های مخالفان و منتقدان نظام حاکم بر ایران ‏است یا مستند به واقعیت‌هاست؟ ‏

تحلیلگر رونامه‌ی النٌهار (چاپ بیروت) اخیرا نوشت بحران لبنان با “ولایت” ایران آغاز شد و با “وساطت” ‏قطر به آرامش رسید. در این مجال کوتاه سعی می‌کنم به چند نمونه برای درک چنین تحلیلی اشاره کنم.‏

‏1ـ سید حسن نصرالله دلیل اصلی حمله به بیروت و استفاده از سلاح مقاومت در مقابل مردم لبنان را “عبور ‏دولت از خط قرمز مقاومت” اعلام کرد و خط قرمز مورد نظر خود را تصویب دو مصوبه‌ی دولت لبنان ‏درباره‌ی غیرقانونی بودن شبکه مخابراتی حزب‌الله و برکناری مسئول امنیت فرودگاه معرفی کرد و هیچ ‏اشاره‌ای به مصوبه‌ی همان روز دولت مبنی بر رسیدگی قضائی به حضور هیئت‌های ایرانی در لبنان نکرد. ‏اما اکثریت رسانه‌های لبنانی به جای جدی گرفتن این دلایل، به نقش و اهداف ایران در خلق بحران‌های لبنان ‏پرداختند. مثلا در همه‌ی میز گردها و نقدها این پرسش مطرح بود که آیا دولت منتخب مردم حتی اختیار ‏برکناری مسئول امنیت فرودگاه را نیز ندارد و باید برای چنین کاری از حسن نصرالله اجازه بگیرد و اگر ‏اجازه نگیرد باید منتظر صدور حکم جنگ از طرف او باشد؟ و نتیجه می گرفتند که باید مشکل را در جای ‏دیگری جست‌و‌جو کرد.‏

تحلیلگران لبنانی معتقد بودند نارضایتی حزب‌الله از مصوبات اخیر دولت لبنان بیش از نارضایتی او از ‏قطعنامه‌های 1559 و 1701 شورای امنیت نبود زیرا آن مصوبات نیز اسلحه‌ی حزب‌الله را نشانه رفته بود و ‏با پیگری و حمایت دولت لبنان تصویب شده بود از سوی دیگر گناه دولت لبنان در اصرار بر “تمرکز اسلحه ‏در دست ارتش” و خلع سلاح احزاب و گرو‌ه‌های لبنانی از گناه سوریه (به عنوان هم‌پیمان حزب‌الله) در ‏مذاکره با اسرائیل بیشتر نیست اما با این همه تنها نقطه‌ی لبریز شدن صبر حزب‌الله و اعلام جنگ علیه دولت، ‏‏”تعرٌض به ایران” به عنوان تنها منبع پایدار تامین ایدئولوژی، پول و اسلحه است.‏

روشن است که هم‌پیمانان حزب‌الله (جنبش امل و حزب آزاد ملی) حساسیت حزب‌الله نسبت به جایگاه ایران در ‏لبنان را ندارند و چه بسا در صورت به قدرت رسیدن، حساب خود را کاملا از مصالح ایران جدا کنند (جنبش ‏امل، شیعه اما مخالف ولایت فقیه است و حزب آزاد ملی به رهبری میشل عون نیز مسیحی است) اما در حال ‏حاضر منافعی در همراهی با حزب‌الله دارند که در این مجال نمی‌گنجد.‏

‏2ـ از نخستین مراحل آغاز درگیری‌ها در بیروت ساختمان روزنامه و تلویزیون “المستقبل” (ارگان حزب ‏اکثریت) و هفته‌نامه‌ی “الشراع” به آتش کشیده شد. تنها چند روز قبل از این اتفاق، روزنامه‌ی المستقبل در ‏روزهای 26 آوریل و 14 می در گزارش‌های مفصلی به حضور 5000 پاسدار ایرانی در لبنان و نقش سپاه ‏قدس و حتی مبالغ دریافتی از ایران توسط نیروهای حزب‌الله پرداخته بود. عمار حوری (نماینده‌ی پارلمان ‏لبنان) و محمد الداینی (نماینده‌ی پارلمان عراق) مستندات گزارش‌های فوق را در اختیار این روزنامه قرار ‏داده بودند. ‏

هفته‌نامه‌ی الشراع نیز در آخرین شماره‌ی خود با ارائه‌ی مستنداتی به نقش ویژه‌ی ایران در هدایت بحران‌های ‏لبنان پرداخته بود. گفتنی است در سال 1365 حسن صبرا سردبیر همین هفته‌نامه، سفر پنهانی مک فارلین به ‏تهران و نیز خرید اسلحه اسرائیلی توسط ایران را افشا کرده بود و مدتی بعد ترور شد اما از این ترور جان ‏سالم به‌در برد.‏

‏3ـ در اولین مرحله از بازگشایی جاده‌ی فرودگاه بین‌المللی رفیق حریری بیروت که با خاک‌ریزهای حزب‌الله ‏بسته شده و پس از میانجیگری اتحادیه‌ی عرب و قطر باز شده بود تلویزیون الجدید ‏New TV‏ ماشین‌‌های ‏هیئت‌های بازسازی ایرانی را با آرم جمهوری اسلامی نشان می‌داد که برای برداشتن خاک‌ریزهای حزب الله ‏آمده بودند! ‏

درست در همان روز، راه‌پیمایی اعتراضی جمعی از لبنانی‌های مقیم فرانسه در مقابل سفارت تهران در ‏پاریس انجام شد و در مطبوعات روز 15 می بیروت بازتاب ویژه‌ای یافت.‏

‏4ـ اکنون اگرچه حزب‌الله و هم‌پیمانانش خود را در تحمیل برخی از خواسته‌هایشان پیروز می‌بینند (زیرا ‏توانستند با مجبور کردن احزاب اکثریت در انتخاب میان دو گزینه‌ی “یا جنگ یا تسلیم” خواسته‌های خود را ‏به کرسی بنشانند)‌ اما نشست قطر نگذاشت سرنوشت دولت به دست حزب‌الله بیفتد و نخست‌وزیر آینده نیز (بر ‏اساس پیش‌بینی آگاهان سیاسی) کسی جز فواد سینیوره یا سعد حریری نخواهد بود و رئیس جمهور توافقی نیز ‏ژنرال میشل سلیمان (فرمانده‌ی ارتش) تعیین شده است؛ جالب است که هر دوی آنها پیش از این به نقش ایران ‏در لبنان اعتراض کرده‌اند:‏

در تابستان سال گذشته ارتش تحت فرماندهی میشل سلیمان گزارشی منتشر کرد که در آن به فعالیت‌های ‏نظامی غیرقانونی حزب‌الله در استان بقاع و نیز توزیع اسلحه بین نیروهایش اعتراض شده بود و همزمان با ‏این گزارش، مطبوعات آن زمان از نقش سپاه پاسداران در این رابطه شواهدی را منتشر کردند. ‏

سعد حریری نیز در 13 ماه می جاری به صراحت اعلام کرد که خود و هم‌پیمانانش لبنان را تسلیم ایران و ‏سوریه نخواهند کرد.‏

‏5ـ رهبر جمهوری اسلامی پیش از این به صراحت گفته است که حزب‌الله هرگز خلع سلاح نخواهد شد و با ‏این جمله، هم در برابر خواست احزاب لبنانی ایستاده و هم برای آینده‌ی لبنان تعیین تکلیف کرده است. چنین ‏ادبیاتی بسیار متفاوت با ادبیات امیر قطر است که در آغاز وساطت برای مصالحه‌ی سران لبنانی در دوحه ‏‏(که تحسین جهانیان را نیز برانگیخته) گفته است که قطر اندازه‌ی خود را می‌داند و پا را از حد خود فراتر ‏نمی‌گذارد و تنها میزبانی برای گفتگوی سران احزاب لبنان است و تمام تلاش خود را می‌کند تا این گفتگو به ‏ثمر برسد.‏

تفاوت ادبیات ولایت و ادبیات وساطت و نتایج این تفاوت محتاج حاشیه و شرح نیست. ‏

آنچه گذشت هرگز تحلیل جامعی از شرایط لبنان محسوب نمی‌شود بلکه تنها اشاراتی است برای درک نگاه ‏کسانی که سهم ایران را در بحران‌های لبنان بیش از هر عامل خارجی دیگری (حتی آمریکا، فرانسه و ‏اسرائیل) می‌دانند و البته شواهد قابل توجهی نیز برای اثبات فرضیه‌ی خود در اختیار دارند.‏