ترانهای که نزدیک به چهل سال پیش، جامعه مذهبی ایران را تکان داده بود، حالا زیر سایه یک حکومت مذهبی، از یک سو تبدیل به تبلیغی برای یک کالای خوراکی شده است و از سوی دیگر، بازخوانیاش در یک جشنواره مذهبی اجرا شده. موسیقی پاپ که از ابتدای انقلاب اسلامی زیر چادر ممنوعیت رفت، حالا نمونه استحاله شده و تجاوز دیدهاش با مذهب و کالای روزمره چنان پیوند خورده که در هر جا و هر لحظه میتوان سراغش را گرفت. ترانه “نماز” سروده شهیار قنبری، با ملودی اسفندیار منفردزاده و اجرای فریدون فروغی و رامش اما سرنوشت غریبیتر از باقی تولیدات اینچنینی دارد. ترانهای که سازندهگانش را قبل از انقلاب به ساواک کشاند، امروز به عنوان تبلیغ یک جور تن ماهی روی آنتن صدا و سیمای جمهوری اسلامی میرود.
طرح روی جلد صفحه ترانه نماز
ترانهی “نماز” به شهادت سراینده و آهنگسازش ترانهایست با تم عاشقانه. تمام تعابیر شهیار قنبری مثل “شادی خواب کردن یک عروسک”، “شکلهایی که ابرا میسازن” و “ تن تو ظهر تابستون” ذهن را به رابطه یک عاشق و معشوق زمینی میبرد. اما ترجیعبند این ترانه، ناگهان این اثر را از مرتبه یک شعر عاشقانه، به معضلی برای امنیت ملی حکومت پیشین تبدیل کرد. ترانهسرا بعد از تمام تعابیر و توصیفهای عاشقانه، در ترجیعبند، دیدن هر روزه معشوق را “نماز” خود میداند و همین نگاه نو، جامعه مذهبی ایران آن روزها را حساس میکند. شهیار قنبری در پانویس این ترانه در کتاب “دریا در من”- انتشارات نکیسا چاپ آمریکا- مینویسد: “ ما را به یک خانهی امنیتی، در خیابان بیست و پنجم شهریور سلطنتآباد، فرا خواندند. بازجویی. نخستین سین، جیم. بازپرس کسی بود که با نام مستعار تجویدی همیشه در یک شرکت تولید کنندهی صفحه و نوار، به دور خود میچرخید و همه را “استاد” مینامید. آقای تجویدی قلابی به ما گفت که: “آقایان به شدت از ترانهی نماز آزرده خاطر شدهاند”. پرسیدم: “کدام آقایان؟” گفت: “طبقهی روحانی. این ترانه، آرامش شهر قم را برهم زده است”. بازپرس آنگاه به مذهب تهیهکنندهی صفحه اشاره کرد و گفت: “انگار یهودیان خواستهاند به دست شما، بر دین اسلام ضربه وارد کنند!…”. یک شوخیی غمانگیز با یک ترانهی عاشقانه!”
حکومت وقت برای خواباندن این سر و صداها ترانه را توقیف میکند و آوازخوان به اجبار و بدون اطلاع شاعر و آهنگساز، ترجیعبند را یکبار دیگر در استودیو ضبط میکند. اینبار جای واژه “نماز” که یادآور عبادت هر روزه مذهبیون است، کلمه “نیاز” قرار میگیرد و صفحه موسیقی با همین نام پخش میشود و تبدیل میشود به یکی از محبوبترین ترانههای زمان خود.
بعد از سالها اگر نام این ترانه را به روایت اولیه و اصلیاش یعنی “نماز” در اینترنت سرچ کنید، با چهار فایل صوتی روبهرو میشوید. اجرای ابتدایی فریدون فروغی، اجرای مجدد رامش، یک اجرای تمرینی منسوب به داریوش و یک اجرای زنده با صدای شهیار قنبری. در هر چهار اجرا در ترجیعبند کلمه “نماز” به گوش میرسد اما آن چیزی که در صفحهها و کاستهای رسمی فریدون فروغی منتشر شده و به شهرت عام رسیده همان روایت سانسور شده است. روایتی که حتی در کتاب “دریا در من”- مجموعه سرودههای شهیار قنبری- چاپ ایران هم جای روایت اصلی را گرفته است و به همین خاطر بخش عمدهای از مخاطبان ترانه و موسیقی پاپ، این ترانه را با نام “نیاز” میشناسند. اما نکتهای که این ترانه را بعد از چهل سال، دوباره تبدیل به یک بحران عجیب میکند، استفاده از کلمات و ملودی این ترانه برای تبلیغ یک مدل تن ماهی است.
کسانی که بیننده برنامههای تلویزیون جمهوریاسلامی هستند و تبلیغات بازرگانی بین برنامهها را هم از دست نمیدهند، روی صفحههای شخصیشان بر اینترنت، برآشفته خبری را منتشر کردند مبنی بر استفاده از ترانه “نماز” برای تبلیغ تن ماهی […]. اینطور که شاهدان عینی روایت کردهاند- هنوز این تبلیغ روی اینترنت قرار نگرفته- آوازی روی تصاویر کنسرو ماهی پخش میشود با این مضمون: “من نیازم تو رو هر روز خوردنه!” البته این بار اول نیست که ترانههای مشهور قدیمی که معمولا نسخه اصلیشان ممنوع هستند، به شکل مجاز بازخوانی میشوند. نمونه پیشین، اجرای با جرح و تعدیل ترانه “کودکانه” - اثر مشترک شهیار قنبری، اسفندیار منفردزاده و فرهاد- بود که توسط بنیامین خواننده مجاز ساکن ایران اجرا و از تلویزیون سراسری پخش شد. اما اینبار استفاده از یک اثر هنری ممنوع، برای تبلیغ یک کالای تجاری حساسیت مخاطبان را بالاتر برده است. گرچه اگر روایت در همینجا به پایان میرسید، در عنوانبندی آخر چیزی جز چند اظهار تاسف و اعتراض نصفهنیمه به صدا و سیما نقش نمیبست. اما ماجرا وقتی عجیبتر و قابل بررسیتر میشود که عبارت “ تبلیغ تن ماهی […] “ را در گوگل سرچ کنید. به طور طبیعی باید انتظار داشته باشید که برسید به فنپیجهای فریدون فروغی، شهیار قنبری و اسفندیار منفردزاده. ولی در نهایت تعجب، صفحههای یافت شده متعلق هستند به طرفداران یک خواننده جوان و ساکن ایران به اسم “محمد علیزاده”!
کامنتهایی که گوگل برایتان نمایش میدهد در نگاه اول حاصل بدفهمی و برداشت اشتباه مخاطبان فریدون فروغی به نظر میرسد. مخاطبانی خشمگین که از تغییر یک ترانه “مذهبی” به تبلیغی تجاری ناراحت هستند. اما باز کردن صفحه، شما را مواجه میکند با نظراتی که پای یک فایل صوتی به اسم “تسنیم2” نوشته. از اسامی فروغی، قنبری و منفردزاده هم خبری نیست. جلو اسم آهنگساز، ترانهسرا و خواننده به ترتیب نوشته شده: شهاب رمضان، نیلوفر لاریپور و محمد علیزاده. اگر فایل را دانلود کنید و چند دقیقه اولش را گوش بدهید، به نظر میرسد که با اشتباه و سوءتفاهمی مواجه شدهاید. یکی از ترانههای معمولی پاپ در حال پخش است که ربطی به ترانه مشهور “نماز” ندارد. اما در قسمت پایانی ترانه، جایی که آوازخوان نقطه اوج را میخواهد اجرا بکند، این مصرع آشنا به گوش میرسد: “من نمازم تو رو هر روز دیدنه” و بلافاصله بعد از این واژههای آشنا، کلمات آشنای دیگری برای مخاطب ایرانی به گوش میرسد: “الله اکبر”! ترانه “تسنیم2” که برای جشنوارهای به همین نام ساخته شده، با برداشتن مصرع ممنوعه ترانه “نماز” و به کار بردنش در بطن یک اثر مذهبی، مخاطبان محمد علیزاده را به اشتباه انداخته. آنها که گمان بردهاند این ترانه، تام و تمام متعلق به خواننده مورد علاقهشان است و احتمالا از اجرای فریدون فروغی خبر ندارند، معترض شدهاند که چرا صاحبان یک کالای تجاری، ترانه مذهبی خواننده محبوبشان را مورد سوءاستفاده قرار دادهاند.
در این میان، جدا از ترانه “نماز” و تبلیغ تن ماهی کذایی، یک پنجره جدید برایتان باز میشود با کلید واژه “تسنیم” که سرچش مخاطب را به سه جای ظاهرا مختلف اما در باطن مشابه میرساند. “تسنیم” ابتدا نام یک برنامه قرآنی بوده که ترانه متنش توسط محمد علیزاده خوانده شده، بعدا از همین نام برای یک خبرگزاری متعلق به سپاه پاسداران استفاده شده و دست آخر جشنوارهای به همین نام برگزار شده که ترانه دوم- تسنیم2- در مراسم مربوط به آن توسط علیزاده خوانده شده. جشنواره “تسنیم” اینطور که در سایتش آمده قصدش “توانمندسازی و ارتقاء قابلیت های بانوان، ترویج سبک زندگی اسلامی – ایرانی، حمایت از نهاد خانواده و تحکیم آن، اشاعه و ترویج فرهنگ ایثار و گذشت و زمینهسازی برای مشارکت اجتماعی بانوان، مطابق با سیاستهای کلان فرهنگی – اجتماعی شهرداری تهران ” است و ترانه “تسنیم2” هم احتمالا مربوط به ترویج همین سبک اسلامیست که با دستبرد به ترانه عاشقانه “شهیار قنبری” آن را با سیاستهای کلان شهرداری تهران و فرهنگ ایثار منطبق کرده است. کاری که پیش از این مشابهاش توسط مداحان مذهبی نظیر عبدالرضا هلالی انجام شده بود و ترانه مشهور “ساقی”- اثر مشترک اردلان سرفراز، فرید زلاند و هایده- بدون یک واو تغییر در مراسم عزاداری امام سوم شیعیان خوانده شد و عزاداران با آن سینه زدند.
اما برای پایانبندی این مطلب و پیدا کردن فاجعه بزرگتر، باید استفاده سودجویانه یک کارخانه تولید تن ماهی را فراموش کرد. فاجعه اصلی در حقیقت جایی اتفاق افتاده که چند هنرمند فعال در حیطه موسیقی پاپ، اثری از همکاران تبعید شده خودشان را بیاجازه برداشتهاند و ترانه ممنوعه را تبدیل به یک اثر تبلیغاتی برای سبک زندهگی اسلامی کردهاند و در اختیار یک جشنواره قرار دادهاند. نیلوفر لاریپور که سابقه نوشتن ترانهای در مدح “سیدمحمد خاتمی” را دارد و از برگزارکنندهگان جشنهای شب یلدای مجله چلچراغ است، به عنوان ترانهسرا و محمد علیزاده که بخش زیادی از تیتراژهای برنامههای مناسبتی و مذهبی تلویزیون توسط او اجرا شدهاند به عنوان خواننده، در حقیقت کاسبان اصلی هستند که با ارائه چنین اثری سعی کردهاند به یک منفعت شخصی برسند. به خصوص اینکه بدانیم محمد علیزاده مدت کوتاهی است که فعالیتش را به صورت مجاز انجام میدهد و نیلوفر لاریپور هم مدتی به خاطر همکاری با خوانندهگان لسآنجلسی و دستگیری توسط نهادهای اطلاعاتی، اجازه فعالیت با نام خودش را نداشت. شاید سازندهگان تبلیغ تنماهی تنها به دنبال ساخت یک تیزر فان و شوخی سبکسرانه بودهاند که به احتمال زیاد توسط مخاطب هم با استقبالی مواجه نمیشود اما شکل دوم قضیه، بیشتر با یک نقشه هوشمندانه شبیه است برای گرفتن مجوز کار و برگشتن به صحنه با سوءاستفاده از محصول کسانی که امروز دستشان یا از این دنیا کوتاه است یا از کشورشان. به نظر میرسد ترانه “نماز” بعد از چهل سال تبدیل به “غذایی” شده است که کارخانهدارها و هنرمندان ساکن ایران را به یک اندازه سیر میکند!
ترانه نسخه سانسور شده نیاز با صدای فریدون فروغی را اینجا بشنوید.
لینک ترانه نماز با صدای رامش را اینجا بشنوید.
لینک ترانه نماز اجرای زنده شهیار قنبری را اینجا بشنوید.
لینک ترانه تسنیم 2 محمد علیزاده را اینجا بشنوید.