از آنجا

نویسنده

همزمان با پانزدهمین سالروز خاموشی؛ گفته های سینماگران درباره ی شاعر سینمای ایران

منحصر بفرد چون علی حاتمی

عزت الله انتظامی: سعدی سینمای ایران

“علی حاتمی هنرمند بزرگی بود. او در طول زندگی‌اش فیلم‌ها و سریال‌های خوبی را ساخت که از یاد هیچ‌کس نخواهد رفت” او که در شاخص‌ترین آثار سعدی سینمای ایران به عنوان بازیگر اصلی بازی کرده است، با اشاره به همین آثار به جاودانگی در فیلم‌های او اشاره کرد: “ فکر می‌کنم با وجود این همه سریالی که در همه این سال‌ها ساخته شده است، کمتر کسی مجموعه هزاردستان را فراموش کرده باشد. اما خود من خیلی از مجموعه‌هایی که در این سال‌های اخیر ساخته شده را فراموش کرده‌ام. همه آثاری که ساخت مثل هزاردستان یکی از یکی بهتر و درخشان‌تر بود.” انتظامی از آثار بزرگ حاتمی مانند هزاردستان، کمال‌الملک و حاجی واشنگتن یاد کرد و گفت: “بدبختانه هیچ هنرمندی در سال‌های بعد از او نتوانست جانشین او شود. هیچ نویسنده و کارگردانی نتوانست نظم و نثری که او در فیلم‌هایش داشت را تکرار کند. شیوه سناریونویسی حاتمی و زبان و ادبیات قجری که در فیلم‌هایش به زیبایی استفاده می‌کرد، تنها خاص او بود و اگر کسی در این سال‌ها این‌گونه نوشته زبان و کارهای حاتمی را تقلید کرده است.”

 

جمشید مشایخی: هنوز دیالوگ‌هایش را حفظ هستم

زنده‌یاد «حاتمی» سعدی سینمای ایران بود که دیالوگ‌های حساب شده‌ای در فیلم‌هایش استفاده می‌کرد. او حرف امروز را در قصه‌های دیروز می‌گفت و تاریخ برایش وسیله بود. حاتمی هنرمند توانایی بود که به تاریخ وادبیات اشراف کاملی داشت و اثر را از فیلتر ذهن خود خارج و روایت می‌کرد. من در داستان‌های مولوی، سلطان صابحقران، سوته‌دلان، کمال‌الملک و هزاردستان با او همکاری داشتم. ضمن اینکه قرار بود در “دلشدگان” هم حضور داشته باشم و حتی تست گریم دادم و قرارداد بستم.

یک روز هم علی حاتمی با حسین دهلوی خانه ما آمدند و قرار شد او هم به ما کمک کند. مدتی هم تار زدن یاد گرفتم تا استیل ساز زدن را در فیلم به شکل درست داشته باشم. حاتمی به من گفت تا شهریور کاری با من ندارد و دراین فاصله سریال «پیک سحر» پیشنهاد شد. به گونه‌ای قرارداد بستم که کارم اول شهریور تمام شود. اما ۱۰ مرداد حاتمی مدیر تولید را سراغ من فرستاد و به خاطر اینکه کاخ گلستان را جلوتر گرفته بودند، خواستند کار را شروع کنند که نتوانستم در فیلم بازی کنم.

در «مادر» هم قرار بود بازی کنم آن هم نشد. ورسیون اول «تختی» را هم به من داد و قرار بود نقش «مردم» را در مقابل پیروزی‌ها و شکست‌های «تختی» بازی کنم. اما عده‌ای نمی‌خواستند علی با من کار کند وهمین افراد باعث شدند دلخوری‌هایی بین ما بوجود آید. من کار با او را خیلی دوست داشتم و خود حاتمی معتقد بود دیالوگ‌هایش را من از همه بهتر می‌گویم و به همین دلیل هنوز هم بعضی از دیالوگ‌هایش را حفظ هستم.

 

علی نصیریان: منحصر بفرد بود

از همان ابتدا او را می‌شناختم و با شیوه کاری‌اش هم آشنا بودم. او اسکلتی از قصه و چیزی که می‌خواست بسازد را می‌نوشت و به هنرپیشه‌اش می‌داد و می‌گفت چهارچوب و قاب قضیه این است و دیالوگ‌ها را شب قبل از فیلمبرداری می‌نوشت و صبح که می‌خواست برداشت شود به بازیگر می‌داد. این یک مقدار برای من و بازیگران دیگر سخت بود، چون هم زبان کار عادی و راحت نبود و هم اینکه فرصت بسیار محدود بود و تنها مشکل من با حاتمی همین بود. ولی از لحاظ کار چهارچوب‌ها و دیدهایی داشت که در اول کار مطرح می‌کرد و در هنگام کار دخالتی در کار هنرپیشه نمی‌کرد و فقط میزانسن‌ها را توضیح‌ می‌داد.

حاتمی با تمام عواملش خیلی با محبت ارتباط داشت و کارش هم به نظر من منحصر به فرد بود و فرم خاص خودش را داشت. او به ایران و تاریخ ایران و آدم‌هایی که در تاریخ بودند و حتی اشیا، معماری و رنگ اینها اهمیت زیادی می‌داد و اصرار داشت همه چیز درست دربیاید.

 

محمد علی کشاورز: سینمای ملی را پایه‌ گذاشت

سال ۵۹ مشغول بازی در سریال «سربداران» بودم که علی حاتمی «هزار دستان» را شروع کرد و این اولین کار من با او بود. البته قبلا نمایشنامه‌هایی که نوشته بود را در تئاتر کار کرده بودم. علی از بچه‌هایی بود که از اداره هنرهای دراماتیک بیرون آمد و در رشته ادبیات دراماتیک تحصیل می‌کرد و در بعضی کلاس‌ها با هم بودیم. فیلم‌های خوبی هم ساخته بود مثل «سوته دلان» و «ستارخان» و در واقع فیلمنامه‌نویس ماهری بود و هنوز کسی روی دست او در دیالوگ‌نویسی بخصوص در زمان قاجار بلند نشده است.

هنگام ساخت «هزار دستان» به من می‌گفت حالا دیگر باید با من کار کنی. او فیلنامه‌اش را به کسی نمی‌داد البته اینکه می‌گویند چیزی آماده نداشت اشتباه است. علی همه چیزش آماده بود منتهی دست کسی نمی‌داد و فقط به تعداد معدودی که با آنها آشنا بود می‌داد. «هزار دستان» را من، مشایخی و انتظامی خواندیم ولی به خیلی از بازیگران نداد. حتی اینکه می‌گویند سرکار می‌آمد و می‌نوشت اصلا درست نیست، تمام این چیزها را علی قبلا نوشته بود، منتهی وقتی سر صحنه می‌آمد آنها را به کسانی که باید بازی می‌کردند می‌داد.

وقتی نقش «شعبان استخوانی» را به من پیشنهاد کرد گفتم اجازه بده روی نقش مطالعه کنم و ببینم دوستش دارم یا نه، دیدم با این کار می‌شود یک تجربه کار هنرپیشگی کرد. با جاهل‌های قدیمی و لوطی‌های محله‌های مختلف صحبت کردم تا به نقش نزدیک شوم. نزدیک به ۵ بار هم گریمم عوض شد که هر بار ۴ ساعت طول می‌کشید من و انتظامی سنگین‌ترین گریم را داشتیم. به هر حال شروع به کار کردیم. شعبان نقشی بود که دوست داشتم و خوشبختانه از نظر مردم هم موفق بود. علی هم دقت زیادی روی کار داشت و حتی به جزئیات می‌رسید.

“هزار دستان” واقعه‌ای تاریخی به روایت علی حاتمی بود. او به همراه فرخ غفاری از پایه‌گذاران سینمای ملی بودند. علی مطالعه زیادی داشت و مردم را خوب می‌شناخت و نقشش را به کسی می‌داد که بتواند آنرا حس کند و حتی وسایلی که در صحنه انتخاب می‌کرد، حتما باید اصل می‌بود و آنها را از موزه‌ها به امانت می‌گرفت که هنرپیشه با دیدن این اجسام قدیمی یک حس جدیدی را تجربه کند. بازیگرانش همه برایش مهم بودند چه آنکه نقشی بلند داشت و چه آنکه نقشش کوتاه بود. در فیلم «کمال الملک» هم همکاری‌ام با علی ادامه پیدا کرد که نقش «اتابک اعظم» را بازی می‌کردم و برای این فیلم هم تحقیقات و مطالعات زیادی را انجام دادم.

 

زندگی نامه علی حاتمی:

علی حاتمی در سال ۱۳۲۳ در خیابان شاهپور تهران متولد شد. مادر وی خانه‌دار بود و پدرش سمت صفحه‌آرا در یک چاپخانه را داشت و دومین فرزند ذکور خانواده بود. شوق نمایشنامه‌نویسی پای او را به تماشاخانه‌های لاله‌زار باز ‌کرد و در آن جا مسحور بازی هنرمندانه جعفر توکل ‌شد و آروز می‌کرد روزی برسد که توکل در نمایشی به کارگردانی خود او بازی کند. از همان ایام، حاتمی تصمیم می‌گیرد روی مایه‌هایی از داستان‌های ملی و ایرانی کار کند. موقعی که در کلاس نهم تحصیل می‌کرد برای آموختن اصول اولیه نمایشنامه‌نویسی به هنرستان هنرپیشگی تهران می‌‌رفت؛ پس از آن به هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک رفت.

سختگیری مهدی نامور رییس هنرستان نسبت به نمایشنامه‌هایی که هنرجویان نوآموز می‌نوشتند تا در سالن هنرستان اجرا شود، حاتمی را بر آن می‌دارد که در فراگیری فنون و شگردهای نمایشنامه نویسی، به ویژه گفت و گو پردازی حساسیت و کوشایی از خود نشان دهد. حاتمی نخستین نمایشنامه‌اش را با عنوان دیب (دیو) نوشت و در اردیبهشت ماه ۱۳۴۴ با حضور کودکان در تالار نمایش هنرهای دراماتیک به مدت ۳ شب اجرا کرد.

در سال ۱۳۴۵ نمایشنامه مدرنی با عنوان آدم و حوا یا برج زهر مار را می‌نویسد که تحولی در کار او محسوب می‌شود و همین نمایش موجب آشنایی او با مسئولان تلویزیون می‌گردد که در آن ایام در کار جذب افراد مستعد بودند.

نخستین فیلمنامه کاملی که ارایه می‌کند شب جمعه (۱۳۴۶) نام دارد که به صورت یک فیلم کوتاه درمی‌آید.

سال ۱۳۴۸ کیمیایی و مهرجویی و تقوایی فیلم‌های قیصر، گاو و آرامش را می‌سازند و حاتمی در تدارک ساختن حسن‌کچل است.

هدف مشترک این فیلمسازان دوری جستن از بازار فیلم‌فارسی بود. علی حاتمی به صورت جدی وارد فعالیت‌های سینمایی شد و در سال ۱۳۷۵ هنگام ساخت فیلم جهان پهلوان تختی به علت بیماری دارفانی را وداع گفت.

نقل از خبرنامه ی ملی ایرانیان