یادداشت علیرضا قربانی برای استاد همایون خرم
آخرین حلقه زنجیر مکتب صبا
استاد همایون خرم یکی از استادان و معلمان شخصی من بود که از حضورشان بهرههای زیادی بردم و به شاگردی ایشان و حضور در کنارشان افتخار میکنم. درباره شخصیت و هنر استاد همایون خرم میشود از دو بعد صحبت کرد. یکی از بعد شخصیتی، شناختی و معرفتی و دیگر، از بُعد جایگاه موسیقی که در میان موسیقیدانان ایرانی داشتند. به عنوان یکی از شاگردان استاد که سالها با ایشان معاشرت داشتم؛ از بین کسانی که در این جایگاه به لحاظ موسیقی قرار گرفتند میگویم جزو معدود کسانی بودند که این قدر به جهت معرفت و شناخت و مسایل ماورایی و معنوی درون بزرگی داشتند. به لحاظ رفتاری و اخلاقی جدای از آن تبلیغاتی که بعد از مرگ افراد گفته میشود؛ روحیه درویشی، خضوع و تواضعی که داشتند قابل تامل بود. نوع برخورد و روابط عاطفیشان با دوستان و علاقهمندانشان در عرصههای مختلف چه در کنسرتها و چه در مکانهای دیگر، زبانزد خاص و عام بود. این بعد شخصیتی ایشان برایم خیلی مهم بود، اما از بعد دیگر که جنبه موسیقایی ایشان است، ایشان بدونشک آخرین حلقه زنجیر ارتباطی موسیقی ایران به مکتب و نوع موسیقی استاد ابوالحسن صبا و جزو آخرین بازماندگان آن مکتب بودند. ممکن است کسانی از اهالی موسیقی همنسل ایشان امروز باشند اما در اینکه در آن مکتب گام برداشته باشند و کار موسیقی کرده باشند، ایشان آخرین حلقه این زنجیر بعد از فوت استاد تجویدی بودند. استاد خرم همیشه در همه جا - چه رسمی و چه غیررسمی- با احترام زیادی نسبت به استاد خودشان ابوالحسن صبا یاد میکردند. موسیقیدان کنجکاو و جستوجوگری بودند. خیلی دوست داشتند مسایل و نکاتی را که در موسیقی بود به صورت مستدل و با دلایل علمی بیان کنند. در این چند سال اخیر فعالیتهای مختلفی روی نوشتن چند کتاب داشتند؛ کتابهایی درباره نغمههای خودشان و آهنگهایی که ساخته بودند و کارهایی برای شناخت موسیقی ایرانی. آثاری که ساختند بدونشک جزو برترین و خاصترین و ماندگارترین آثار موسیقی است. از نکات مهمی که آثار ایشان داشت همهگیر بودن علاقهمندان و طرفدارانشان بود. از کسانی که جوان هستند و رابطه تنگاتنگی با موسیقی ایرانی ندارند در میان علاقهمندان به آثار ایشان هستند تا کسانی که مسن هستند و از گذشته کارهای ایشان را گوش میدادند. از فراگیری موسیقی ایشان میتوانم بگویم که در خارج از ایران گروههای موسیقی که کار جاز و راک انجام میدهند هم قطعات ایشان را تنظیم کردهاند و آن را به شیوه خودشان اجرا میکنند. این همهگیر بودن کارهای موسیقایی ایشان را نشان میدهد. به جرات میتوانم بگویم که تمام نسلهای ما از گذشته تا امروز با آهنگهای ایشان زندگی کردند و عاشق شدند و به عشقشان رسیدند یا شکست خوردند. آدمهایی غمها و شادیشان را در کنار این آهنگها گذراندند و با این ملودیها زندگی کردند. همین «رسوایزمانه» که من در کنار ایشان کار کردم جزو پرفروشترین و ماندگارترین کارهای موسیقی ایرانی است. بازتاب خوبی هم داشت و استاد هم از کار راضی بود. اگرچه هفته پیش هم مشغول صحبت با ایشان بودیم تا با توافق ایشان کار تازهای را تولید کنیم، اما روزگار است و دست اجل. قسمت این بود. اما این هم بخشی از زندگی است. همه ما یک روز به دنیا میآییم و یک روز از دنیا میرویم. آن چه میماند نغمهها و آثار جاودانی است که خلق کردهایم، یادمان باشد. بعید میدانم که روزگار و طبیعت بار دیگر کسانی چون همایون خرم و هنرمندانی چون او را به خود ببیند. اعتقاد دارم که قدر این استادان را باید در زمان حیاتشان دانست.