هیئت منصفه ای که پس از دوم خرداد 1376 با اکثریت اصلاح طلبان برای نظارت بر محاکمات مطبوعاتی شکل گرفت، در ابتدای کارش با محاکمه جناب مهندس عزتالله سحابی به عنوان مدیر مسئول ماهنامه ایران فردا روبرو شد.
طبق معمول پروندههای مطبوعاتی، مدعیالعموم شاکی اصلی آقای سحابی بود، اما نام آیتالله مهدوی کنی هم در کنار شاکی اصلی دیده میشد.
آقای کنی در شکایت خود، آقای سحابی را متهم کرده بود که در یکی از سرمقالههای ایران فردا به وی افتراء بسته است.
استناد آقای مهدوی کنی به یکی از مقالات آقای سحابی در ایران فردا بود که طی آن مدیر مسئول ایران فردا با نام بردن از رئیس دانشگاه اما صادق، او را متهم کرده بود که فتوای جواز تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دوره هفتم را صادر کرده است.
آقای مهدوی کنی، به کلی منکر صدور چنین فتوایی بود و آقای سحابی هم میگفت که چنین چیزی را در جایی خوانده و یا از کسی شنیده است.
در تحقیقی که نویسندگان ایران فردا در مورد صحت و سقم ادعای جناب سحابی برای ارائه به دادگاه انجام دادند، مشخص شد که خبری مبنی بر اینکه آقای مهدوی کنی جواز تقلب در انتخابات را صادر کرده در جایی ثبت نشده است و بنابراین به این نتیجه رسیدیم که آقای مهندس سحابی در این مورد یا تحت تاثیر شایعات قرار گرفته و یا ادعای یک منبع ناموثق را جدی گرفته است.
با این همه، کسی در این مورد که آقای سحابی کمترین سوء نیتی نسبت به آقای مهدوی کنی نداشته، تردید نکرد. هئیت منصفه مطبوعات نیز با توجه به همین مساله، رای به برائت آقای سحابی داد، گو اینکه به نظر من بهتر بود وی را به ارتکاب خطایی سهوی محکوم میکرد تا از آقای مهدوی کنی هم اعاده حیثیت میشد.
به هر حال، این تجربه به من آموخت که آقای مهندس سحابی از جمله شخصیتهایی است که لب کلام خود را با تعمق و تفکر بسیار مطرح میکند، اما در مثالها و حواشی مطالب، وسواس پرهیز از بیان شنیدهها و گفتهها را به خرج نمیدهد.
این مساله خود از صداقت بی انتهای او ناشی میشود چرا که حسن ظن نسبت به گفتهها و شنیدهها، صادق پنداشتن دیگران است.
متاسفانه دیگران همیشه صادق نیستند و یا دقت و تقوای لازم را در نقل اخبار ندارند.
در هر حال، جناب مهندس سحابی در مصاحبه اخیر خود با روزنامه اعتماد، در مثالی حاشیهای اظهار نظری در باره کار دو تن از دوستان خارج از کشور کرده بود که به مذاق این دوستان سخت تلخ آمده است.
همانطور که گفتم، حواشی مطالب آقای سحابی به خلاف اصل کلامش، بعضا دقت لازم را ندارد و در چنین مواردی، مسئولان رسانهای که گفتهها یا نوشتههای او را منتشر میکنند، نباید وظیفه ویرایش مطلب را از یاد ببرند.
مطلب آقای سحابی در مورد آقایان گنجی و افشاری متاسفانه به درستی ویرایش نشده بود و این مساله، علاوه بر آنکه باعث رنجش این دو دوست عزیز شد، سوء تفاهم عمیقی را هم در بین ایرانیان خارج از کشور برانگیخت، به طوری که برخی از آنان دست به قلم بردند و در این باره به داوری و اظهار نظر پرداختند.
من در اینجا نمیخواهم در باره آن داوریها که نشانه سوء برداشت عمیق برخی از نویسندگان آنان از جریانهای سیاسی داخل ایران است بپردازم، و بطلان ربط دادن نکته آقای سحابی در باره آقای گنجی به نقد گنجی از مرحوم دکتر شریعتی را آشکار کنم.
همینقدر میخواهم تاکید کنم که سخن آقای سحابی در باره آن دو دوست، از روی برنامه و طراحی شده از قبل نبود و بویژه هیچ ربطی به ماجرای نقد گنجی از شریعتی نداشت.
سخن مهندس سحابی از روی سهو بود و به گمانم آقای افشاری که با وی همبند بوده است، از این نکته به خوبی آگاه باشد.