حمید پورآذری متولد سال 1347 و دانش آموخته رشته نمایش است. کار تئاتر را با دستیار کارگردانی و طراحی صحنه آغاز کرد و در چند نمایش از جمله در مصر برف نمی بارد، کلفت ها، شازده احتجاب و عروسی خون دستیار دکتر علی رفیعی بود. وی که کارگردانی نمایش یک نوکر دو ارباب اثر کارلو گولدونی را در کارنامه دارد، این بار نمایشی دیگر از گولدونی به نام غلتشن ها را به روی صحنه برده است.
غلتشن ها
کارگردان و طراح: حمید پور آذری. نویسنده: کارلو گولدونی. مترجم: دکتر علی رفیعی. بازیگران: علی سرابی، هدایت هاشمی، جواد پور زند، رزیتا فضایی، آتیه جاوید و….
داستان نمایش با برخورد دو خانواده بورژوا در ایتالیا آغاز می شود. این خانواده در رفتارهای خود به نوعی انحطاط رسیده اند که خطر انحطاط طبقه اجتماعی آنها را هم تهدید می کند.
انحطاط خانوادگی
حمیدپورآذری علاقه فراوانی به نمایش های سنتی ایرانی دارد و توانسته از جشنواره نمایش های سنتی و آئینی جوایزی را هم به خود اختصاص دهد. او چندی پیش نمایش یک نوکر و دو ارباب را با نمایش های سنتی ایرانی پیوند زد که حاصل این کار اثری جذاب بود.
پس از سقوط کمدی های رمی، نوعی کمدی در عالم نمایشنامه نویسی شکل گرفت که از آن به عنوان کمدیا دل آرته یاد می شود. مرکز این گونه نمایش ها به طور عمده در ایتالیا بود و در آن مردم سهم بیشتری در نمایش ها داشتند. ازهمین رو نمایش های سنتی ایران همچون تخت حوضی را نوع ایرانی شده کمدیا دل آرته می دانند. در عرصه جهانی هم از مولیر گرفته تا خود گولدونی توانستند آثاری را خلق کنند که روز به روز این شکل نمایشی را کامل کرد.
اما جالب توجه اینجاست که گولدونی هیچ گاه در این شکل تنها یک دنباله رو نبود و توانست آن را کامل کند. به طور مثال در این شکل نمایشی و اصولا هر نمایش کمدی، زنان از جایگاهی بایسته برخوردار نیستند و در عالم نمایش زیر سیطره مردان قرار می گیرند. اما در نمایش های گولدونی زنان بسیار زیرک و با هوش هستند و سهم زیادی در پیشبرد داستان ها دارند.
در همین نمایش غلتشن ها شخصیتی وجود دارد که ما با او به نام فلیچه آشنا می شویم. او زنی بسیار تیز هوش است. او به راحتی مردان را دست میاندازند و به بازی میگیرد و حتی در نبردهای تن به تن بر آنها پیروز میشود.
تکنیک های نمایش کمدیا دل آرته در اجرا تعریف می شود. نمایش های گولدونی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. نمایش های این نویسنده بیش از اینکه کارهایی خواندنی باشند بیشتر متکی به اجراهاشان هستند و از همین لحاظ بسته به نگاه کارگردان می تواند تغییراتی در آنها حاصل شود که یا نگاه نویسنده را تخریب کند و یا به آن غنا بخشد.
با این تعریف حمید پورآذری توانسته تا حدود زیادی به خواسته های متن نزدیک شده و به انچه باید در طراحی و اجرا دست یابد. رنگ های شاد و حرکات خنده آور بازیگران جهانی یکسره متناقض را سبب می شود که به بیننده کمک می کند در انحطاط و زوال این آدم ها بیشتر شریک شود.
یکی از دلایل موفقیت پورآذری در این نهفته که غلتشن ها نمایشنامهای است که شاید امروزه موضوعیت چندانی در جامعه غربی نداشته باشد اما با تنشها و مشکلات جامعه ایران بسیار مرتبط است و سوژهای آشنا و ملموس برای مردان و زنان جامعه ایرانی به خصوص از قشر سنتی دارد. کارگردان در همان ابتدای کار فضایی شاد را برای تماشاگر خود در نظر می گیرد. مخاطب به محض ورود با یک کارناوال مواجه می شود.
برای خلق این فضای شاد جدای از حرکات و بازی بازیگران، کارگردان به شیوهای آگاهانه رنگ سیاه صحنه را حذف میکند و فضای اجرا را به رنگ سفید درمیآورد و از رنگهای قرمز و زرد در طراحی دکور و لباسها سود میجوید و بدین وسیله مخاطب را در فضایی شاد و پرتحرک قرار میدهد.
یکی دیگر از تکنیک هایی که کارگردان در جذب مخاطب خود به آن توسل می جوید استفاده از شیوه های اجرایی کمدی های اسلپ استیک یا کمدی های بزن بکوب است. در این شکل از کمدی انسان ها موقعیت یکدیگر را به سخره می گیرند و در این میان به شوخی با یکدیگر بر می خیزند. شاید هدف از این کمدی مثل کتک زدن یا پرتاب کردن اشیاء توسط شخصیت ها به یکدیگر تنها به خنده واداشتن مخاطب باشد، اما در باطن این آدم ها موقعیت انسانی خود را به باد تمسخر گرفته اند.
بازی بازیگران در نمایش غلتشن ها نیز بازی هایی یکدست و روان است و توانسته اند در بسیاری از صحنه ها به ریتم لازم دست یابند. پورآذری نیز توانسته به عنوان کارگردان در راهنمایی و هماهنگ کردن بازی انها موفق عمل کند. وجود چنین نمایش هایی می تواند با توجه به متنی قوی به نمایش های سنتی ما کمک کند و آنها احیاء کند.