می‌خواهند گناه خمینی را گردن بازرگان بیندازند

محمدرضا یزدان پناه
محمدرضا یزدان پناه

» حمله عراق در مصاحبه با عبدالعلی بازرگان و بنی‌صدر

آیا دولت موقت به نخست وزیری مهدی بازرگان، از آمادگی عراق برای حمله به ایران باخبر شده بود اما اقدامات و تمهیدات لازم را برای مقابله با این تهدید انجام نداده بود؟ آیا نخستین دولت جمهوری اسلامی حتی گزارش های مربوط به تحرکات وسیع ارتش عراق در نزدیکی مرزهای مشترک با ایران را در اختیار دولت پس از خود قرار نداد؟

اینها پرسش هایی هستند که پس از انتشار نتیجه تحقیقات مارک گازیوروسکی، تاریخ نگار مشهور آمریکایی و متخصص تاریخ معاصر ایران درباره گفت و گوهای انجام شده میان تعدادی از مقام های ارشد دولت آمریکا با سران دولت موقت ایران در نشریه “اندیشه پویا” چاپ تهران به وجود آمده است.

عبدالعلی بازرگان، عضو هیئت مدیره بنیاد فرهنگی بازرگان و ابوالحسن بنی صدر، نخستین رئیس جمهور ایران در گفت و گو با “روز” به این پرسش ها پاسخ دادند.

مجله اندیشه پویا نتیجه تحقیقات گازیوروسکی را بر روی اسناد سفارت آمریکا در تهران و گفت و گوهایی که او با مقام های آمریکایی مذاکره کننده با دولت بازرگان داشته را منتشر کرده است.

بر اساس این گزارش مقام های سفارت آمریکا در تهران از اردیبهشت 1357 یعنی چند ماه پیش از سرنگونی حکومت پهلوی، ارتباط خود را با نهضت آزادی ایران به رهبری مهدی بازرگان، آغاز کرده بودند.

گفت و گوها بیشتر به واسطه عباس امیرانتظام انجام می شد و او از آمریکایی ها درخواست هایی مانند “ ترغیب شاپور بختیار، نخست‌وزیر وقت به استعفا و برنامه‌ریزی‌ها برای بازگشت مسالمت‌آمیز آیت‌الله خمینی به کشور” داشت.

پس از انقلاب و تشکیل دولت موقت، امیرانتظام به عنوان معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت انتخاب شد. ارتباط او با مقام های آمریکایی همچنان ادامه داشت اما به نوشته گازیوروسکی، مقام های آمریکایی از آن پس با تعدادی دیگر از مقام های ارسد دولت و حکومت ایران هم گفت و گوهایی داشتند. افرادی مانند نخست وزیر مهدی بازرگان، وزیر امور خارجه ابراهیم یزدی، وزیر ارشاد ناصر میناچی، وزیر دفاع احمد مدنی و رئیس شورای انقلاب محمد بهشتی.

 

“گزارش تحریف شده”

 

مارک گازیوروسکی نویسنده کتاب های “سیاست خارجی آمریکا و شاه: ایجاد دولتی وابسته در ایران” و ویراستار کتاب “نه شرقی، نه غربی: ایران، اتحاد شوروی و ایالات متحده” است. او همچنین تحقیقات فراوانی درباره حقایق پشت پرده مجموعه تحولاتی که به سقوط دولت محمد مصدق در 28 مرداد 1332 منجر شد، انجام داده و ده ها مقاله درباره سیاست و تاریخ معاصر ایران نوشته است.

نوشته ها و تحقیقات او همواره یکی از منابع مورد استفاده توسط نیروهای جبهه ملی و ملی مذهبی های طرفدار مصدق بوده که با استناد به آنها بر نقش دولت های غربی به خصوص آمریکا و بریتانیا در سرنگونی دولت مصدق تأکید می کردند اما پس از انتشار گزارش جدید او در مجله اندیشه پویا و انعکاس گسترده آن در محافل خبری و رسانه ای، برخی از هواداران نهضت آزادی و دولت موقت او را متهم به برخورد مغرضانه و نقض بی طرفی کردند.

ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران پس از انقلاب اسلامی به “روز” می گوید که متن ترجمه شده از گزارش گازیوروسکی که در مجله اندیشه پویا و برخی دیگر از رسانه ها منتشر شد “تحریف شده” و با هدف “انداختن گناه و مسئولیت خمینی به گردن بازرگان درباره آغاز جنگ” بوده است.

عبدالعلی بازرگان، عضو هیئت مدیره بنیاد فرهنگی بازرگان و سردبیر سابق روزنامه میزان (ارگان توقیف شده نهضت آزادی ایران) در دولت موقت نیز در گفت و گو با “روز” به همین نکته اشاره می کند.

او همچنین می گوید: “گزارشی که ماموران آمریکایی از نقل و انتقالات نظامی مشکوک عراق به طرف مرزهای ایران و قصد حمله احتمالی آنها، به وزیر خارجه و معاون نخست وزیر دولت موقت دادند، در اواخر مهرماه سال ۱۳۵۸ بود، اما حمله عراق حدود یکسال بعد، یعنی شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد. اطلاعات ماموران آمریکایی، با توجه به درگیری های متعدد مرزی و پیام تهدید قبلی صدام از طریق سید محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق، نه تازگی داشت و نه قطعیت.”

به گفته بازرگان، وقتی انقلابی داعیه صدور پیدا می کند، طبیعی است که همسایگان آرایش دفاعی به خود بگیرند، وگرنه اگر صدام واقعا در آنزمان قصد حمله داشت، چرا یازده ماه صبر کرد؟

 

سکوت امیرانتظام

 

در گزارش منتشر شده به نقل از مارک گازیوروسکی آمده که عباس امیرانتظام، اولین بار در 16 تیر 1358 و در گفت و گو با بروس لینگن، ارشدترین مقام وقت سفارت آمریکا در تهران “شفاها شرح مختصری” درباره ارزیابی ایالات متحده از موضع عراق پشت مرزهای ایران دریافت کرد.

این اطلاعات شامل “تلگرافی متعلق به اواسط خرداد از سفارت آمریکا در بغداد که گزارش شایعات و مشاهداتی از تحرکات عظیم یگان‌های مسلح عراقی از شمال‌ شرق این کشور به جنوب ‌شرق بود، جایی که ایران آسیب‌پذیرترین موضع ممکن را در برابر حمله‌ای احتمالی داشت.”

حدود دو هفته بعد از این ملاقات، امیرانتظام به عنوان سفیر جدید ایران در کشورهای اسکاندیناوی انتخاب و از کشور خارج می شود. به نوشته گازیوروسکی، تماس های امیرانتظام با مقام های آمریکایی بلافاصله پس از خروج وی از ایران آغاز شد.

ابوالحسن بنی صدر به “روز” می گوید که آنچه در گزارش مارک گازیوروسکی آمده این است که “عباس امیرانتظام یک ایرانی وطن پرست بود که از گفت و گو با مقام های آمریکایی به دنبال کسب خبر به سود منافع ملی ایران بود نه اینکه اطلاعات ایران را به آمریکایی ها ارائه کند.”

بنی صدر می گوید: “متاسفانه مجله اندیشه پویا حتی آن حقایقی که گازیوروسکی درباره یک ایرانی قربانی رژیم جمهوری اسلامی نوشته را منتشر نکرده اند تا اینگونه وانمود کنند که امیرانتظام یک خائن به وطن است.”

با وجود این در گزارش تاریخ نگار آمریکایی این ادعای امیرانتظام که دیدارهای وی با مقام های ایالات متحده با اطلاع روح الله خمینی انجام می شود و گزارش این دیدارها نیز به اطلاع رهبر نخست جمهوری اسلامی می رسد، ابراز تردید شده است.

نخستین رئیس جمهوری اسلامی هم به “روز” می گوید که او نیز اطلاعی از این مسئله ندارد.

برای اطلاع از جزئیات بیشتر، با عباس امیرانتظام در تهران تماس گرفتم. او به من گفت هنوز گزارش منتشر شده در مجله اندیشه پوریا را ندیده و اگرچه به طور حتم به آن پاسخ خواهد داد اما این پاسخ امروز نخواهد بود.

 

فقط گزارش آمریکا نبود

 

بر اساس گزارش گازیوروسکی در نهایت دو مقام آمریکایی در اواخر مهرماه 1358 به تهران می آیند و در جلسه ای با ابراهیم یزدی، وزیر وقت امور خارجه و عباس امیرانتظام که برای شرکت در این جلسه از سوئد به ایران بازگشته شرکت می کنند. قرار بود مصطفی چمران، وزیر دفاع هم در این جلسه حاضر باشد اما او به علت مجروح شدن در جنگ کردستان در بیمارستان بستری بود و به همین خاطر فقط همین چهار تن در جلسه حاضر بودند.

در همین جلسه است که برای نخستین بار مقام های آمریکایی به مقام های دولت موقت به طور رسمی اعلام می کنند که “اسناد و گزارش های متقنی” درباره احتمال نزدیک به یقین حمله عراق به ایران در اختیار دارند.

این اطلاعات و اسناد مواردی مانند جابه‌جایی وسیع ماشین آلات جنگی و جاسازی مهمات در نزدیک مرزهای ایران را شامل می شد.

عبدالعی بازرگان می گوید: “انتظار دارید رئیس دولت موقت، همچون برخی دولتمردان «مقلد سیاسی امام»، فورا به خدمت ایشان می رسید و در مورد پیش بینی احتمالی مامورانی که آقای خمینی سر سوزنی برای سخنانشان اعتبار قائل نبود، کسب تکلیف می کرد؟”

این در حالی است که ابوالحسن بنی صدر می گوید به جز گزارش های مقام های آمریکایی به دولت موقت که در تحقیقات گازیوروسکی آمده، حداقل دو مورد موثق دیگر درباره اطلاع آیت الله خمینی از احتمال حمله عراق به ایران و بی توجهی او به این مسئله وجود دارد: “گزارش ستاد ارتش که به دستور من با نفوذ در عراق تهیه شده بود و توسط سرلشگر شهید فلاحی و رئیس اداره اطلاعات ارتش به خمینی گزارش شد و گزارشی که با تصویب شورای انقلاب و توسط صادق قطب زاده به مبلغ 200 هزار دلار خریداری شده و به آقای خمینی ارائه شده بود.”

او اشاره ای به اینکه این گزارش از کجا خریداری شده بود نمی کند اما اضافه می کند که پاسخ رهبر نخست جمهوری اسلامی به تمام این هشدارها و گزارش ها درباره احتمال قریب به یقین حمله عراق به ایران، بی توجهی محض بود.

“خمینی گفت اینها همه اش دروغ است. ارتشی ها اینها را می سازند تا پای آخوند را از قشون قطع کنند.”

عبدالعلی بازرگان می گوید: “حتی پس از آغاز حمله عراق و بمباران فرودگاه مهرآباد هم رهبر انقلاب این تهاجم را با این مضمون که «دزدی سنگی از پشت دیوار انداخته و فرار کرده و دیگر هم بر نمی گردد» تلقی کرد.”

 

پیغام صدام به خمینی

 

هم بنی صدر و هم بازرگان در گفت و گوی خود با من به خاطره مهدی بازرگان از دیداری با رهبر نخست جمهوری اسلامی چند ماه قبل از آغاز حمله عراق به ایران اشاره کردند.

آنها گفتند که در آن دیدار افرادی مانند بازرگان، محمد بهشتی و سید محمود دعایی حضور داشتند. دعایی در آن هنگام سفیر وقت ایران در عراق بود. او به آیت الله خمینی می گوید که صدام من را تهدید کرده که در صورت قطع نشدن تحریک برخی گروه های قومی و مذهبی عراق توسط انقلابیون ایران، او به کشور حمله خواهد کرد و خواست تا این پیغام را به شما برسانم.

با وجود این آیت الله خمینی چندین بار تأکید می کند که نباید به تهدیدات صدام توجه کرد. دعایی با گریه حرف صدام را تکرار می کند اما رهبر وقت جمهوری اسلامی باز هم بی توجهی می کند. حتی هشدارهای آیت الله بهشتی و مهدی بازرگان هم جدی گرفته نمی شود و جلسه بی نتیجه پایان می یابد.

عراق چند ماه بعد در اوج به هم ریختگی ساختار ارتش ایران ناشی از برکناری، محاکمه و اعدام تعداد زیادی از فرماندهان ارشد و میانی آن، حمله ای غافلگیرانه به ایران می کند و در عرض چند هفته نقاط زیادی از خاک کشور را به اشغال خود در می آورد.

نخستین واکنش نظامی سریع ایران به این حملات تنها توسط نیروی هوایی انجام می شود که از چند ماه قبل خود را برای ضد حمله علیه عراق آماده کرده بود. اما برتری هوایی ایران در ماه های نخست جنگ و بمباران گسترده فرودگاه ها و تاسیسات نظامی و استراتژیک عراق، نمی تواند مانع پیشروی نیروهای زمینی ارتش این کشور بر اثر ضعف شدید نیروی زمینی و مکانیزه ایران بشود.

بر اساس گزارش مارک گازیوروسکی، ایران در آن هنگام فقط دو لشگر از نیروهای مسلح و دو لشگر موتوریزه‌ پیاده نظام در غرب کشور داشت که آنها هم همگی از مرزها فاصله گرفته بودند. درمقابل این یگان‌ها، عراق پنج لشگر از نیروهای مسلح، دو لشگر موتوریزه پیاده نظام و پنج لشگر منظم و حرفه‌ای پیاده نظام داشت.

 

بنی‌صدر: دولت موقت گزارش آمریکا را به من نداد

 

در این گزارش همچنین آمده اکه دولت موقت، اطلاعات مربوط به حمله احتمالی عراق به ایران را در اختیار دولت بعد از خود قرار نداد.

ابوالحسن بنی صدر که رئیس این دولت بود در گفت و گو با “روز” این مسئله را تأیید می کند: “من هیچ سند یا گزارشی از دولت موقت در این خصوص نداشتم.”

با وجود این به گفته او، “با این همه سند و گزارش که از اطلاع و بی توجهی خمینی درباره احتمال حمله عراق به ایران وجود دارد، نمی توان یقه بازرگان را چسبید که چرا اطلاعاتی را که توسط آمریکایی ها دریافت کرده بود، به جانشینان خود منتقل نکرده است.”

وی در عین حال اضافه می کند: “البته مقام های دولت موقت در آن هنگام به جاسوسی برای آمریکا متهم بودند اما این هم دلیل موجهی برای عدم ارائه اطلاعاتی که به حیات ملی ایران مربوط می شود به دولت بعدی نیست.”

اما عبدالعلی بازرگان می گوید: “واکنش خنثی رهبر وقت انقلاب درباره احتمال حمله عراق نشان می دهد نه رهبری غافل از این تهدید بوده و نه اعضای شورای انقلاب، که بعضا دولت های بعدی را تشکیل دادند، بی خبر بوده اند که اینک پس از ۳۳ سال برخی به این فکر افتاده اند که چرا دولت موقت این هشدار را به دولت جانشین خود نداد؟”

فرزند رئیس دولت موقت که در دولت موقت از مسئولان ارشد دفتر نخست وزیری بود در پاسخ به این پرسش که چرا دولت موقت اطلاعات اخذ شده از مقام های آمریکایی را در اختیار دولت بعد قرار نداد؟ می گوید که افرادی مانند ابراهیم یزدی و عباس امیرانتظام باید پاسخگو باشند.

“آنها به خاطر دارند اگر گفته اند به چه کسانی گفته اند، و اگر نگفته اند چرا نگفته اند.”

من با ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت و صادق طباطبایی سخنگوی آن دولت نیز تماس گرفتم اما تلفن هیچکدام آنها پاسخگوی تماس های مکرر من نبود.

هاشم صباغیان وزیر کشور دولت موقت هم که تلفن را پاسخ داد بدون اشاره به هیچ جزئیاتی به بیان جمله کلی مندرجات گزارش را تکذیب می کنم، اکتفا کرد.

عبدالعلی بازرگان در عین حال می گوید: “هیچ مسئله و موضوعی را نمی توان مستقل از زمان و مکان و فضا و فرهنگی که بر جامعه حاکم است مورد بررسی قرار داد. آیا در شرایط به اصطلاح انقلاب دوم، وقتی سفارت آمریکا اشغال و کارمندانش به گروگان گرفته شده بودند، گوش کسی شنوای حرفهای قبلی چند مامور آمریکائی بود؟”

 

تیتر یک کیهان

 

در پایان از ابوالحسن بنی صدر می پرسم آیا اینکه مقام های جمهوری اسلامی و انقلابیون با تحریک عراق آنگونه که سیدمحمود دعایی به نقل از صدام حسین گفته بود، در آغاز جنگ نقش داشتند؟

به عنوان مثال هم به دعوت آیت الله خمینی از ارتش عراق برای قیام علیه صدام اشاره می کنم اما بنی صدر می گوید “این حرف ها دروغ است.”

به گفته او، “خمینی بعد از حمله عراق به ایران ارتش عراق را به قیام فراخواند و اگر چیز دیگری در این رابطه وجود دارد من از آن بی خبرم.”

این در حالی است که رهبر نخست جمهوری اسلامی روز پنج شنبه 28 فروردین 1359 یعنی حدود پنج ماه قبل از حمله عراق به ایران، ارتش عراق را به قیام علیه صدام حسین فراخوانده بود.

آنگونه که در کتاب “صحیفه نور” آمده، آیت الله خمینی در آن روز در دیدار با اعضای ستاد بسیج شهرستان ها، گفته بود: “ دولت عراق دولتی است که یک عده نظامی آمده اند و دور هم نشسته اند و خودشان هرچه می خواهند می کنند. اینها پوسیده هستند، این صدام حسین عقلش هم عقل درستی نیست و پوسیده است و همه حرفهایش این است که ما عرب هستیم. معنایش این است که ما عرب هستیم و اسلام نمی خواهیم … ارتش اینها از همین مسلمان ها، از همین اهل سنت هستند، از همین شیعه ها هستند. خب ارتشی که از مسلمین است قیام می کند. ملت شریف عراق خودش را از چنگ اینها بیرون بیاورد. ارتش عراق باید توجه به این معنا داشته باشد که اینها را خودش سرکوب کند و خودش از بین ببرد.”

این جملات با تیتر “امام ارتش عراق را به قیام دعوت کرد”، تیتر نخست شماره شنبه 30 فروردین 1359 روزنامه کیهان بود.