چه کسی فکر می کرد که حکومت دینی بی یار و یاور ایران که نوجوانان را در ملأ عام اعدام و زنان را سنگسار می کند و رئیس جمهوری دارد که منکر هولوکاست است، بتواند محافل دیپلماتیک وابسته به آمریکا و متحدان اروپایی اش را بگرداند؟ اما این درست آن کاری است که ایران در سطح گسترده ای انجام می دهد.
فرض این نکته که اگر آخوندهای ایران به بمب دست پیدا کنند، جهان با برخی شگفتی های تلخ و دردناک روبرو خواهد شد، لازمۀ یک ذهن مشوش نیست. ادعای ایران مبنی بر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای این کشور به هیچ وجه قابل قبول نیست. به این خاطر است که روسیه و چین در تلاش برای توقف غنی سازی ایران در شورای امنیت سازمان ملل به آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان ملحق شدند. تا دو ماه قبل آنها آماده بودند از سومین قطعنامه تحریم های شدیدتر برعلیه ایران حمایت کنند. اما با اظهار نظر علنی مخبران آمریکا، تیم اطلاعاتی متشکل از طراحان جنگ عراق، پنج سال دیپلماسی طاقت فرسا ناگهان نقش بر آب شد.
شکست سازمان اطلاعات آمریکا در موضوع عراق، مقامات اطلاعاتی این کشور را دربارۀ نحوۀ استفاده از یافته های آنها نگران کرده است. شاید به این خاطر است که مقامات اطلاعاتی آمریکا و کاخ سفید احساس کرده اند که باید در گزارش ماه دسامبر اعتراف کنند که ایران فعالیت مخفیانه تسلیحات اتمی خود را از پنج سال قبل متوقف کرده است. این در حالی است که اسرائیل و برخی از متحدان اروپایی آمریکا که شاهد همین اطلاعات هستند، این موضوع را باور ندارند. اما آنچه که مهم است این است که عناوین منتشر شده از گزارش نای باعث از بین رفتن دیپلماسی شده است. روسیه و چین ماه گذشته در برلین خاطر نشان کردند که سومین قطعنامه ضد ایرانی نه یک دور جدید فشارهای اقتصادی بلکه چیزی جزء یک گوشمالی ساده نخواهد بود.
همزمان ایران نیز یک متحد در آژانس بین المللی انرژی اتمی پیدا کرده است: محمد البرادعی مدیرکل آژانس و برنده جایزه صلح نوبل که تلاش می کند احتمال وقوع جنگ فاجعه آمیز دیگری را از بین ببرد. بنابراین، با وجود مقامات اطلاعاتی راستگو و یک دیده بان هسته ای صلح دوست، مشکل چیست؟ هیچی: مگر اینکه راستگویی مقامات اطلاعاتی آمریکا عمدا ً بد برداشت شود و دیده بان هسته ای وظیفه خود را دربارۀ بررسی جزئیات فعالیت های اتمی ایران انجام ندهد.
گروهی از مقامات ایرانی از جمله منوچهر متکی وزیر امور خارجه ایران که در همایش جهانی اقتصاد در داووس سوئیس شرکت کردند، در خصوص دو مطلب ادعای حقانیت کردند. اول اینکه آیا خود آمریکا اعلام نکرده است که ایران هیچگونه برنامه تسلیحاتی ندارد؟ و دوم اینکه آیا ایران پاسخگوی سؤالاتی که باعث مختومه شدن پرونده هسته ای ایران در آژانس اتمی می شوند، نبوده است؟ در چنین شرایطی، هیچگونه دلیلی برای اعمال تحریم های جدید بر علیه ایران حتی از نوع گوشمالی ساده و مورد قبول چین و روسیه وجود ندارد.
اما استدلال های ایران یک ادای مضحک است. اگرچه در گزارش نای آورده شده که ایران احتمالا ً فعالیت تسلیحاتی خود را در سال 2003 متوقف کرده، اما در عین حال گفته شده است که ایران تا این سال مشغول به انجام این فعالیت بوده است. ایران می گوید، ما انرژی هسته ای را برای تولید برق می خواهیم. اما همین انرژی می تواند سوخت مورد نیاز بمب اتم باشد و به محض اینکه کشوری بتواند این سوخت را تولید کند، ساخت کلاهک اتمی نیز برای آن امری نسبتا ً آسان خواهد بود.
دلیل محروم کردن ایران از آنچه که “حق” هسته ای می نامد، سابقه فریبکاری این کشور است که باعث شده آژانس اتمی اعلام کند که ایران از قوانین آژانس سرپیچی کرده است. بنابراین، لازم است که تمایل آقای البرادعی برای پایان دادن به این درگیری او را گمراه نکند که بر بسیاری از پرسش های بی جواب سرپوش بگذارد. با وجود رئیس جمهور رفتنی کاخ سفید و تحریم های نقش بر آب شده، ایران می تواند به راحتی مانور دهد. یک خطر آشکار ایران هسته ای این است که می تواند یک عکس العمل زنجیره ای به راه اندازد که باعث هسته ای شدن سریع عربستان سعودی، مصر، سوریه و حتی ترکیه شود.
منبع: اکونومیست، 31 ژانویه