محمدرضا لطفی٬ تارنواز، ردیفشناس و موسیقیدان ایرانی ٬ در سن ۶۸ سالگی و به دلیل ابتلا به بیماری سرطان ٬ در بیمارستان پارس تهران درگذشت.
لطفی٬ از سال گذشته علاوه بر بیماری سرطان درگیر آسیبدیدگی کمر و ستون فقرات بود و ازآن زمان مجبور شد که به همین دلیل کنسرتهای خود را لغو کند. لطفی پس از انقلاب سال ۵۷ دو بار از ایران مهاجرت کرد٬ اما هر دو بار پس از مدتی به کشور بازگشت و زندگی خود را در ایران ادامه داد.
شهرام میرجلالی٬ نوازنده٬ در گفتوگو با “روز” از محمدرضا لطفی با عنوان فردی نام برد که “به همراه اساتید دیگری مانند محمدرضا شجریان٬ حسین علیزاده٬ پرویز مشکاتیان و اساتید مختلفی موسیقی ایرانی را بعد از انقلاب حفظ کردند و اقای لطفی مطرحترینشان بود”.
میرجلالی گفت که در یکی از دیدارهایش با لطفی در سال ۲۰۰۱ در آمریکا٬ لطفی از تعطیلی مکتبخانه موسیقی گلهمند بود و در پاسخ به این سوال که چرا این اتفاق افتاده٬ گفته بود: “از من میخواهند که با آنها همکاری کنم”.
میرجلالی همچنین گفت که “این اواخر بنده خدا به رادیو میرفت یا کارهایی انجام میداد. متاسفانه برخی گفتند که لطفی سرسپرده شده و همکاری میکند. در حالی که اینطور نبود٬ او فقط میخواست به طریقی مکتبخانه را باز کند و مکنونات قلبی و دانستههایش را به گوش مردم برساند”.
وی اضافه میکند که لطفی فشار زیادی متحمل میشد و فشارها روی فردی مانند او بیش از دیگران بوده است: “امثال لطفی و موسیقیدانان دیگر مانند اعضای یک پیکرند. هر روز عضوی از ما از دست میرود. لطفی نمرده٬ چون قطعههایاش زنده است. اما فراموش نکنیم که گرچه شاید سماوات هنوز در حال زایش باشد٬ اما اختری مانند لطفی دیگر نخواهد آمد. همانطور که امثال بتهوون دیگر نیامدند”.
پیام شجریان
مرگ محمد رضا لطفی٬ با واکنش بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر مواجه شد. بسیاری از هنرمندان و اهالی فرهنگ و هنر به مناسبت مرگ وی٬ پیامهای تسلیتی صادر کردند.
محمدرضا شجریان پیام فرستاد:” استاد محمدرضا لطفی آن یار دیرینهی بیهمتا به جاودانگی پیوست. او تمام زندگیش تلاش و دقت و وسواس در موسیقی نژاده و ردیف بجا مانده از میراثداران موسیقی کهن و آموزش به شاگردان بود. دستی توانا در نواختن و فکری سنتی در اصالت تاریخی آهنگ و نغمه با حال و هوا و شور و شیدایی خاص خود داشت. از شروع زندگی موسیقائیاش به شکلی تأثیرگذار در عرصه هنر و جاودانگی سنتهای آن راه پیمود و به انجام رساند.
همواره دلسوز طبقه کارآمد کمدرآمد بود. حیف و صد حیف که زود درگذشت و ما را سوگوار کرد.”
حسین علیزاده نیز چنین در پیام خود برای مرگ لطفی نوشت: “محمدرضا لطفی از ما جدا شد … ملت ایران، امروز در سوگ خاطرات و زندگی عاشقانهشان نشستهاند، تا جاودانه نغمههایش را بر لب داشته باشند. یاد و خاطره محمدرضا لطفی جاودان”.
کیهان کلهر نیز در پیام خود برای مرگ لطفی نوشت: “لطفی همیشه در ذهن من همان لطفی سال ۱۳۶۱ است که اولین بار دیدم و دوست داشتمش و همیشه حتی با گذشت زمان و تغییرات دیگر در همان زمان و همان سن باقی ماند، میماند،… خواهد ماند”.
مجید انتظامی٬ کیخسرو پورناظری ٬ فرهاد فخرالدینی ، محمد سریر ، درویشرضا منظمی ، کیوان ساکت و حسامالدین سراج هم در پیامها و نوشتههایی درگذشت وی را تسلیت گفتهاند.
موج صدور این پیامها به مسوولان دولتی فعلی و سابق هم رسید. علی جنتی٬ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی٬ در پیام خود از لطفی با عنوان فردی یاد کرد که “صاحب اندیشهای هنرمندانه و مردممدار” بود که با “جسارتی ستودنی از پیله شور و خلاقیت ذاتی خود به پروانگی تواضع و مردم دوستی دست یافت”. جنتی نوشت که لطفی “بی شک او بخش مهمی از روند جریان سازی موسیقی سنتی این سرزمین کهن محسوب می شد”.
احمد مسجد جامعی رییس شورای شهر تهران٬ علی مرادخانی معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی٬ مسعود سلطانیفر رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری٬ پیروز ارجمند تاجالدینی مدیرکل دفتر موسیقی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی٬ مهدی افضلی مدیرعامل موسسه توسعه هنرهای معاصر٬ مدیران سه مجموعه فرهنگی هنری (بنیاد رودکی، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، خانه هنرمندان ایران) و استاندار گلستان از جمله مسوولانی هستند که درگذشت لطفی را تسلیت گفتهاند.
صدای ناظری
صدای شهرام ناظری بر متن آهنگ استاد محمدرضا لطفی پدر را می خواند و با خدای تا ر وداع می کند.
زندگی و آثار
محمدرضا لطفی متولد سال ۱۳۲۵ در شهر گرگان بود و موسیقی را نزد اساتیدی چون علیاکبر شهنازی و حبیبالله صادقی فرا گرفته بود. او در سال ۱۳۵۴ گروه موسیقی شیدا را راهاندازی کرد و همراه با گروه عارف (به سرپرستی حسین علیزاده) به بازخوانی قطعاتی قدیمی پرداخت. از دیگر فعالیتهای لطفی، راهاندازی کانون موسیقی چاووش با همکاری حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و علیاکبر شکارچی بود.
“چهره به چهره” (در دستگاه نوا)، “سپیده” (در دستگاه ماهور)، “معمای هستی” (در دستگاه شور) و “پرواز عشق” (در سهگاه) از شناختهشدهترین قطعات لطفی هستند.
برخی سخنان و موضعگیریهای وی در سالهای گذشته وهمچنین د رگیریهای لفظی او با برخی دیگر از هنرمندان٬ با واکنشهای گوناگونی مواجه شده بود. لطفی پاییز سال و در گفتوگویی با هفتهنامه آسمان٬ به انتقاد از محمدرضا شجریان پرداخته و وی را فردی توصیف کرده بود که در زمان انقلاب سال ۵۷ “درگیر مسایل انقلاب” نبود. لطفی ضمن انتقاد از مصاحبههای شجریان با رسانههای خارج از کشور٬ گفته بود که با توجه به انتشار کارهای شجریان و حجم بالای کارها و تورهایش، نمیفهمد که چرا این هنرمند اعتراض میکند.
اولین تجربه همکاری شجریان و لطفی به سال ۱۳۵۴ و جشن هنر شیراز برمیگردد. محمدرضا لطفی علاوه بر محمدرضا شجریان، با خوانندگانی چون هنگامه اخوان، شهرام ناظری و محمد معتمدی نیز همکاری کرده است.
برخی از کارهای لطفی نیز با انتقاد برخی دیگر از همکارانش مواجه شده بود. به عنوان نمونه پس از کنسرتی که لطفی در سال ۸۶ اجرا کرد٬ پرویز مشکاتیان چنین درباره وی اظهارنظر کرد: “من بهترین کار لطفی را در ابوعطا میدانم، آنهم ابوعطایی که در سفارت آلمان با شجریان اجرا کرد. آن اجرا یکی از زیباترین ابوعطاهای ایرانی است. شجریان بعد از آن آواز زیباتر دارد اما لطفی کار باشکوهتر از آن ندارد. اگر آن شب لطفی را من در اندازه همین ابوعطا هم میدیدم باز برایم پذیرفتنی بود و میگفتم در عرض ۲۵ سال توانسته خودش را حفظ کند. اما متأسفانه خیلی بدتر بود. فکر کردم که خواب میبینم. هنوز برایم جا نیفتاده که چه اتفاقی برای لطفی افتاده بود و چرا چنین شد”.