رجزخوانی در تاریکی

سعید رضوی فقیه
سعید رضوی فقیه

روزنامۀ کیهان  از دو دهه پیش تاکنون نه چونان  یک رسانه بلکه در واقع به گونۀ یک ضد رسانه عمل کرده است. توهین و تخریب و ایراد اتهامات و افترائات بی اساس نسبت به اشخاص حقیقی و حقوقی بدون پروای پیگیری و پیگرد از جانب مراجع قانونی این نهاد مطبوعاتی عمومی را تا حد یک بولتن امنیتی جناحی تنزل داده است. پرونده سازی های غیرمستند برای مخالفان و منتقدان سالهاست بخش مهمی از مطالب کیهان را تشکیل می دهد بی آنکه دست اندرکاران این روزنامه خود را ملزم به پاسخگویی و ارائه اسناد و مدارک بدانند و این نیز تنها از آن روست که کیهان نه یک روزنامه بلکه بولتن دولت پنهان در ایران است. بنابراین شاید اساساً لزومی نباشد که به دشنام سرایی های روزمرّۀ کیهان یا رجزخوانی های هر از چند گاهش پاسخ داد چرا که این پاسخگویی ها، چه برای گردانندگان کیهان و چه برای دیگران می تواند حمل بر جدّی انگاشتن شعارهای شبه استالینیستی این روزنامه شود.

یک نمونه از این دست مطالب سرمقاله روز دوشنبه ششم اردیبهشت ماه به قلم مدیر مسئول کیهان است که در آن ضمن طرح برخی ادعاهای همیشگی به صراحت اعلام شده که “خاتمی باید به اتهام خیانت محاکمه شود.” از این دست سخنان بارها و بارها در کیهان خوانده ایم بی آنکه هیچ نیازی به پاسخگویی باشد، امّا آنچه در اینجا باید بدان پرداخت نه پاسخگویی به کیهان بلکه تحلیل انگیزۀ کیهان در انتشار این ادعا نامه یا کیفر خواست عصبی و ناخویشتندارانه است که در آن بدون مقدمه به رئیس پیشین جمهوری اسلامی اتهام خیانت زده شده است.

پرسش اصلی در اینجا اینست که چرا کیهان دراین شرایط و بدون آنکه اتفاق خاصی طی روزهای اخیر افتاده باشد به خاتمی حمله کرده و از یک سو خواسته است با شیوه های از مد افتاده میان اصلاح طلبان و رهبران جنبش سبز تفرقه بیاندازد و از سوی دیگر برای خاتمی خط و نشان بکشد و با تهدید او را میدان به درکند؟ در شرایطی که نه جمعیتی در خیابان است و نه خاتمی کاری کرده یا چیزی گفته که رگ عصبانیت کانون پنهان قدرت را بجنباند، چرا باید مدیر مسئول کیهان چنین کیفر خواست شدیدی علیه خاتمی صادر کند؟

شاید کسانی  گمان ببرند اظهارات تند مدیر مسئول  کیهان نوعی زمینه چینی ذهنی و پیش  آگهی برای برخورد با رئیس جمهوری پیشین  ایران است چنانکه در بسیاری موارد  دیگر رخ داده است. بارها و بارها اتفاق افتاده که منویات کانون پنهان قدرت در برخورد با منتقدان و مخالفان از طریق کیهان زمینه چینی شده است.امّا واقعیت امر آن است که شرایط کنونی جامعۀ ایران حکایت از چیزی دیگر دارد چرا که برخلاف رجزخوانیهای چند ماهه تریبون ها و رسانه های وابسته به دستگاه حکومت، هنوز بنا به دلایلی امکان برخورد با رهبران جنبش اعتراضی فراهم نشده است.اگر چنین امکانی وجود می داشت و حاکمیت از پیامدهای اقدامات  غیرقانونی خود هراس نمی داشت بلافاصله پس از انتخابات و با آغاز نخستین تحرکات اعتراضی چنین می کرد و اگر تاکنون نکرده تنها از سر ترس و ناتوانی است. اختلاف نظر شدیدی که در یازده ماه گذشته میان جناح های جریان حاکم در این باب وجود داشته از جمله به همین جهت بوده که در باب عواقب احتمالی چنین اقداماتی اتفاق نظر موجود نبوده است. به عبارت دیگر کانون پنهان قدرت طی یک سال گذشته آنچه توانسته کرده و آنچه نکرده، نتوانسته است.

واقعیت آن است که یادداشت روز کیهان بیش  از آنکه حکایت از قدرت نمایی حکومت  داشته باشد حکایت از ترس دارد. ایجاد مانع برای خروج خاتمی از کشور و شرکت در مجامع بین المللی نشانگر آن است که سران نظام از اعتبار و وجاهت  داخلی و بین المللی خاتمی احساس  نگرانی می کنند و پروای آن دارند  که در اوج بی اقتداری داخلی و  بی اعتباری بین المللی ایشان، نام خاتمی مجدداً بر سر زبانها بیفتد.

وقتی که از خاتمی بدون هیچ مقام و موقعیت رسمی هنوز در حد رؤسای کشورها استقبال  می شود طبیعی است که حضور او در مجامع بین المللی چندان خوشایند  ارباب قدرت نباشد. خاصه در شرایطی که سران حکومت در اوج انزوای بین المللی حتی از سایۀ خود نیز بیمنا کند. یک ماه و نیم مانده به سالگرد کودتا علیه جمهوریت و در شرایطی که رهبران و بدنه اجتماعی جنبش، خود را برای دور تازه ای از حرکت های اعتراضی آماده می کنند کیهان چونان میزان الحراره، تب و لرز باند حاکم را به نمایش گذاشته است.  بنابراین می توان گفت رجزخوانی کیهان بیشتر برای پنهان کردن ترس و نگرانی حاکمان از آینده است تا نمایش اقتدار ایشان. درست مثل کسانی که درتاریکی آواز می خوانند تا بر ترس ناشی از تنهایی و شب ترسی خود غلبه کنند.