فضای سیاسی ایران٬ همچنان تحت تاثیر گفتوگوی تلفنی حسن روحانی و باراک اوباما است. موج اظهارنظرهای کم رمق موافق و واکنش های صریح موافقت با این اقدام٬ در رسانهها ادامه دارد. اکثریتحرکت روحانی را درست میدانند و عدهای دیگر هم آن را خیانت به آرمانهای جمهوریاسلامی.
در روزهای گذشته بحث امکان حضور حسن روحانی و جواد ظریف در مجلس هم مطرح شده است٬ تا آنها توضیح دهند که چرا روحانی حاضر به انجام یک مکالمه تلفنی با رییسجمهور آمریکا شد.
رجانیوز سایت نزدیک به جبهه پایداری٬ با اشاره به همکاری میان مارگارت تاچر و گورباچف که به نظر این سایت منجر به فروپاشی شوروی شد٬ نوشته است: “ایران هم کشوری است که هیچ رابطه دیپلماتیکی با آمریکا ندارد و به مدت سی و سه سال تقابلی چندگانه را با آن داشته است حال باراک اوباما از خود میپرسد، آیا حسن روحانی گورباچف ایرانی خواهد بود، و دست کم، آیا میتوان با رئیس جدید جمهوری اسلامی ایران کار کرد؟ و نکته پایانی اینکه چرا رسانههای غربی طی روزهای اخیر در حالی که موضوع گفتوگوها میان ایران و آمریکا را به اصطلاح مثبت ارزیابی میکنند این طور القاء نمایند که اکنون نوبت طرف ایرانی بوده و ایران باید اعتمادسازی کند؟”
حمید رسایی٬ نماینده عضو جبهه پایداری و پایدارترین حامی احمدی نژاد در مجلس هم در نطق پیش از دستور خود٬ پیرامون گفتوگو میان روحانی و اوباما جنین سخن گفت: “شکستن مقاومت ۳۴ ساله مسئولان عالی نظام جمهوری اسلامی و نپذیرفتن مذاکره مستقیم با آمریکا به دلیل جنایت های بسیاری که دولت استکباری آمریکا علیه ملت ما مرتکب شده، خطای کوچکی نیست که به راحتی از آن بگذریم. معلوم نیست جناب آقای روحانی بر اساس چه استدلالی در پایان سفر خود در برابر درخواست طرف آمریکایی به مذاکره تلفنی تن داده است و البته طرف آمریکایی حتی در همین اتفاق کوچک هم شیطنت و عدم صداقتش را به خوش باوران نشان داده است و ادعا می کند که این مکالمه، خواسته رییس جمهور ایران بوده است…”
رسایی که همراه با کوچک زاده به بدزبان های مجلس شهرت گرفته اند بدون اشاره به حرکات مذبوحانه و خلاف دیپلوماسی و عزت رییس جمهور سابق که تقاضای ملاقات داشت و بارها نامه نوشت و جوابی نگرفت اظهار نظر کرده که« رئیس جمهور محترم باید به صراحت پاسخ دهد که با شکستن برند مقاومت ۳۴ ساله “نه به آمریکا” چه چیزی به دست آورده است. در برابر آب نبات مکالمه تلفنی اوباما و خداحافظ گفتن دست و پا شکسته عروسک صهیونیست ها - هرچند به درخواست آنها- چه قهرمانی ای آفریده است”.
حسین شریعتمداری٬ نماینده آیتالله خامنهای در روزنامه کیهان٬ در سرمقاله این روزنامه٬ چنین پیرامون گفتوگوی تلفنی حسن روحانی و اوباما اظهارنظر کرده است: “آخرین بخش از سفر نیویورک که باید آن را تأسفبارترین پرده و بزرگترین امتیازی دانست که رئیسجمهور محترم کشورمان به حریف داده است، مکالمه تلفنی ایشان با رئیسجمهور آمریکاست که در آخرین دقایق حضور رئیسجمهور کشورمان در نیویورک و هنگام ترک آمریکا به سوی ایران صورت پذیرفته بود… اگر درخواست مکالمه از سوی آقای روحانی بوده است، آیا نسبت دادن آن به آمریکاییها با شعار «دولت راستگویان» در تناقض نیست؟! و چنانچه این درخواست از سوی آمریکاییها بوده است، نشاندهنده آن است که دولت آمریکا حتی در حد و اندازه اعلامنظر درباره یک مکالمه تلفنی هم صداقت نداشته و قابل اعتماد نیست، بنابراین پرسش بعدی آن است که جناب روحانی و هیئت بلندپایه همراه ایشان با چه تحلیل و تفسیری از ضرورت اعتماد به آمریکا یاد کرده و با آنهمه تبلیغات گسترده و پرحجم از تعامل اعتمادساز آمریکا به عنوان یکی از دستاوردهای سفر نیویورک یاد میکنند؟! و این چه «گام اعتمادسازی»! است که هیچیک از طرفین تماس حاضر نیستند مسئولیت آن را برعهده بگیرند؟!”
علاوه بر مساله گفتوگوی تلفنی٬ برخی جزییات این گفتوگو نیز مورد توجه رسانههای اصولگرا قرار گرفت. وبسایت جهاننیوز٬ نزدیک به علیرضا زاکانی٬ در این زمینه نوشت: “باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در خلال گفتگوی تلفنی اخیر خود با آقای دکتر روحانی رئیس جمهور کشورمان، بابت ترافیک خیابانهای نیویورک از ایشان عذرخواهی کرده است. این نخستین عذرخواهی رسمی و رودرروی بالاترین مقام سیاسی و اجرایی آمریکا از رئیس جمهور کشورمان محسوب می شود. با این حال اگر اوباما واقعا به دنبال عذرخواهی از رئیس جمهور کشورمان است، مسائل به مراتب مهم تری در این خصوص وجود دارد… هزاران دلیل موجه برای عذرخواهی رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از ملت ایران وجود دارد که “ترافیک خیابانهای نیویورک” در میان آنها اساسا محلی از اعراب ندارد! اوباما اگر واقعا در پی گفتگو با ایران است باید خود را برای عذرخواهی هایی به مراتب بزرگ تر آماده کند. البته عذرخواهی رسمی گام اول است و نکته مهمتر تغییر رفتار و سیاستهاست که باید در عمل دیده شود”.
با این حال٬ هستند کسانی در میان اصولگرایان که آنچنان مخالفتی هم با این گفتوگو ندارند. برخی نیز استدلالهایی را برای این گفتوگو مطرح میکنند. علاالدین بروجردی٬ رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس٬ در این زمینه٬ گفته است: “قبول گفتگوی تلفنی از سوی حسن روحانی به نوعی برای حفظ آبروی از دست رفته باراک اوباما بود. اینکه اوباما پس از رد درخواستش مبنی بر ملاقات با آقای روحانی، گفتگوی تلفنی را مطرح کرد برای ترمیم آبروی از دست رفتهاش بود. اگر آقای روحانی پیشنهاد رئیس جمهور آمریکا را پذیرفت به این علت بود که بیش از این ضربه حیثیتی به آمریکا وارد نشود”.
همزمان عبدالرضا مصری٬ سخنگوی هیات رییسه مجلس و وزیر دولت احمدینژاد٬ چنین پیرامون این مساله موضعگیری کرده است: “آنچه که انجام شده گفتگو بوده برای ارزیابی مذاکره، گفتگو با آمریکا به معنای برقراری رابطه نیست و بعید می دانم با توجه به پیشینه تاریخی ایران و آمریکا دوستی محقق شود این تعامل فقط برای دفع شر و ضرر است”.
همزمان با این اظهار نظرهای ضد و نقیص عباس عراقچی، معاون وزارت خارجه٬ که همراه روحانی به نیویورک رفته بود٬ با تاکید بر این که آیتالله خامنهای٬ رهبر جمهوری اسلامی٬ با انجام گفتوگو میان ایران و آمریکا مخالفتی ندارد و خود حسن روحانی “به صلاح ندیده” است که با باراک اوباما مذاکره حضوری داشته باشد، به یاد مخالفان تندرو آورد که دارند با چه مخالفت می کنند.
عراقچی اضافه کرده است: “دیدار، گفتوگو و مذاکره با یک تماس تلفنی تفاوت ماهوی زیادی دارد و با محاسبات و فرمایشات دکتر روحانی برگزاری ملاقات به صلاح نبود… پس از رد ملاقات٬ تماسها برقرار و ایدههای دیگری مطرح شد که این ایدهها منجر به گفتوگوی تلفنی بین دو رییس جمهوری شده و آقای اوباما با دکتر روحانی تماس گرفت”.