ناتوی فرهنگی، از داوس تا تهران

نویسنده

به گفته رهبر جمهوری اسلامی: “باندهای بین المللی در پی تشکیل ناتوی فرهنگی هستند.” آیت الله علی خامنه ای که اول بار بیش از پانزده سال پیش نظریه تهاجم فرهنگی غرب برای فروپاشی حکومت ایران را مطرح کرد از آن زمان تاکنون براین نظریه تاکید می کند.

استقبال جناح راست این بار نیز به مانند 15 سال پیش از این سخنان بسیار گرم است تا جایی که همزمان روزنامه رسالت در دو روز پیاپی، دو مقاله درباره “ناتوی فرهنگی” به چاپ رساند. همان طور که مهدی فضائلی، مدیر روزنامه جام جام نیز در یادداشتی با عنوان “ناتوی فرهنگی” به تشریح آن پرداخت و امکانات و مقدورات لازم برای مبارزه با “ناتوی فرهنگی” را مورد بررسی قرار داد. خبرگزاری های منسوب به جناح راست نیز در دو روز گذشته مطالب و گزارش های زیادی در این باره منتشر کردند.

تشکیلاتی برای تهاجم فرهنگی

به گفته رهبر جمهوری اسلامی: “باندهای بین‌المللی زر و زور که برای تسلط بر منافع ملت‌ها، سازمان نظامی ناتو تشکیل داده بودند اکنون برای نابودی هویت ملی جوامع بشری و تحقق بیشتر اهداف‌شان در پی تشکیل ناتوی فرهنگی هستند تا با استفاده از امکانات زنجیره‌أی متنوع و بسیار گسترده رسانه‌ای، سررشته تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها و ملت‌ها را به دست بگیرند که باید هوشیارانه، این مسئله را زیر نظر داشت.”

نظریه تهاجم فرهنگی اول بار در سال 68 و پس از آن به طور مداوم از سوی آیت الله خامنه ای به عنوان ابزار غرب برای سقوط جمهوری اسلامی طرح شده است. البته رهبرجمهوری اسلامی “صهیونیسم” را میدان دار اصلی این تهاجم معرفی می کند. به عقیده وی “کنترل تحولات جهانی به دست صهیونیسم وسرمایه‌داری جهانی خطری جدی برای جمهوری اسلامی و جهان اسلام است.”

سخنان اخیر رهبر جمهوری اسلامی در مورد عزم “باندهای بین المللی زر و زور” برای تشکیل “ناتوی فرهنگی” اما یک نکته جدید نسبت به شانزده سال گذشته دارد. نوعی تغییر به جانب گفتمانی که از نظامی گری حکایت می کند.

مهدی فضائلی، مدیر سابق خبرگزاری فارس و مدیر کنونی روزنامه جام جم، از جمله کسانی است که با انتشار یادداشتی با عنون “ناتوی فرهنگی” در جام جام این بحث را شکافته است. او در تحلیل این سخنان می نویسد: “رویکرد اصلی ناتوی فرهنگی، جنگ نرم و هدف اصلی آن نابودی هویت ملی جوامع بشری به ویژه مقابله با ایمان انسان هایی است که مصممند از هویت دینی و ملی خود شرافتمندانه دفاع کنند.”

فضائلی سپس با اشاره به تاریخچه تشکیل پیمان آتلانتیک شمالی [ناتو] می افزاید: “اعضای ناتوی فرهنگی با بهره مندی از 57 سال تجربه نظامی گری، تاسیسات پایه ای هماهنگی را در حوزه رسانه ها شکل داده اند.”

به ادعای فضائلی “4 خبرگزاری مسلط بین المللی، شبکه های خبری غالب مانند بی.بی.سی و سی.ان.ان، تاسیسات ماهواره ای که ارسال امواج صدها شبکه ماهواره ای را بر عهده دارند، صدها روزنامه و هزاران پایگاه خبری و تبلیغاتی از جمله این تاسیسات هستند که همگی ارزشهای مشترک غربی را منتشر و تلاش می کنند ارزشهای مقاوم در برابر خود را درهم کوبند.”


وی نیز به مانند رهبر جمهوری اسلامی این شرایط را نابرابر و غیرعادلانه می خواند و می نویسد: “نمی توان آن را بازار پیام اطلاق و چنین تصور کرد که تولیدکننده یا عرضه کننده کالایی در برابر تولید یا عرضه کالایی دیگر، رقابتی سالم را دنبال می کند.این عرصه همانند عرصه نظامی و حتی علمی آنچنان نابرابر و یکطرفه است که هرگاه کشوری بخواهد با اتکا به توانمندی های بومی و منطبق با معاهدات بین المللی حتی در جهت تامین نیازهای خود گام بردارد به بهانه های مختلف می کوشند او را از عرصه رقابت خارج یا اساسا حذف کنند تا خود همچنان بر بازار مسلط باقی بمانند.” او سپس می پرسد: “با شناخت این واقعیت و ابعاد گسترده و پیچیده آن، این پرسش مطرح می شود که در برابر «ناتوی فرهنگی» چه باید کرد؟”

جنگ سرد اسلام و غرب

روزنامه رسالت نیز در دو مقاله پیاپی به چرایی استفاده رهبر جمهوری اسلامی از تعبیر ناتوی فرهنگی پرداخت. حنیف غفاری، نویسنده مقاله اول رسالت استفاده رهبر حکومت اسلامی از تعبیر ناتوی فرهنگی را به ناتوانی نظامی غرب مربوط می داند: “همانگونه که از شواهد و مستندات جاری در نظام بین‌الملل پیداست، در زمینه‌های اقتصادی و نظامی، غرب دیگر توان تسخیر کشورهای مخالف امپریالیسم را از دست داده است. بنابراین در فراسوی اذهان تئوریسین‌های وابسته به شبکه استعمار نوین، دغدغه ایجاد مجموعه‌ای که بتواند مکمل فعالیتهای ضد فرهنگی غرب علیه دیگر کشورهای دنیا باشد، پررنگ تر شده است….به بیان دیگر یونیورسالیستها سعی دارند درکنار ناتوی نظامی که بر محوریت تهدید و با رویکردی میلیتاریستی در خدمت آنهاست، ناتویی را ترسیم کنند که بر محوریت سیطره فرهنگی و با رویکردی مبتنی بر لائیسم و سکولاریسم ملتهای جهان و خصوصا ملتهای مسلمان را به سوی اضمحلال فرهنگی سوق دهد.”

نویسنده رسالت در ادامه “تشکیل ناتوی فرهنگی را جزیی از دستور کار مستقیم آمریکا و متحدان آن” معرفی می کند ومی نویسد: “بر خلاف پیمان آتلانتیک شمالی که ابعاد تعریف شده و اساسنامه مستندی دارد، ناتوی فرهنگی حرکت خود را از «مجاری پنهان» آغاز می‌کند.”

وی نیز مانند مدیر جام جم چگونگی مبارزه با “ناتوی فرهنگی” را مهم می داند و با تاکید بر اینکه “ناتوی فرهنگی” خطراتی به مراتب شدیدتر از”ناتوی نظامی” دارد، می گوید: “مقابله با این مجموعه پنهان ولی خطرناک مستلزم اتخاذ رویکردی آگاهانه نسبت به باورها و اصول است.مسلما صیانت از اصول و ریشه‌ها ابزارهای فرهنگ مهاجم را در ابتدای این مسیر شوم معدوم خواهد ساخت…. تنها در این صورت است که فاصله ایجاد شده میان نقاب و هسته اصلی فرهنگ مهاجم، باعث دفع کامل شرارت مولدان آن خواهد شد.”

روزنامه رسالت در مقاله دوم در مورد “ناتوی فرهنگی” پیمان آتلانتیک شمالی را محصول جنگ سرد دانسته و نوشته است: “ناتو حاصل شکاف عمیق سیاسی و نظامی بین اردوگاه کمونیسم و جهان لیبرال سرمایه‌داری بود که غرب برای مصونیت از تهدیدات احتمالی کمونیسم تدارک دیده بود.” اما: “این بار طرف دعوا ایدئولوژی پوسیده کمونیسم نیست بلکه جریانی است که در کنسرت هارمونیک غرب ساز مخالف می‌زند”. صالح اسکندری سپس “شکاف عمیق دو تمدن اسلام و غرب” را دلیلی برای تشکیل”ناتوی فرهنگی” عنوان می کند و می افزاید: “اگر در جنگ سرد امپریالیسم لیبرال برای مقابله با اردوگاه کمونیسم پیمان نظامی ناتو را تدارک دید، ‌در آغاز قرن بیست و یکم ازهراس موج بیداری در جهان اسلام در پی تشکیل ناتو فرهنگی است تا مانع بیداری ملتها گردد… و بدین وسیله به تعبیر مقام رهبری سررشته تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها و ملتها را به دست بگیرد.”

نویسنده رسالت در ادامه با اشاره به ناکامی پیمان نظامی ورشو، می نویسد: “اما.. انسجام منابع نرم و سخت فرهنگی جهان اسلام در مقابله با هجمه‌‌های همراه با تدلیس امپریالیسم سرمایه‌داری‌ قادر است تابوی ناتو را بشکند.”

نویسنده رسالت حتی به معرفی بخشی از اجزای “ناتوی فرهنگی” مورد نظر رهبرجمهوری اسلامی هم می یپردازد و می نویسد: “اجلاس سالانه هفت کشور بزرگ امپریالیستی لیبرال، ‌در دهکده داووس با عنوان اجلاس اقتصادی جهانی در واقع مرکز تصمیم سازی جریان همگرا است… دراین اجلاس علاوه بر روسای شرکتها و صنایع بزرگ جهان، رسانه‌ها و برخی از شخصیت‌های فرهنگی به منظور توجیه علمی و خبری مطامع جهان سرمایه‌داری حضور دارند. رئیس سازمان تجارت جهانی، دبیرکل ناتو و حتی معاون نخست‌وزیر شورای دولتی جمهوری خلق چین نیز از اعضای داووس هستند.”

دفع شرارت مولدان تهاجم فرهنگی!

سخنان رهبر جمهوری اسلامی در مورد “ناتوی فرهنگی” و تاکید او “بر بی انصافی برخی مطبوعات نسبت به دولت” ادامه سایر نظریات او درباره “شبیخون فرهنگی”، “تهاجم فرهنگی”، و تعابیری از این قبیل است که در فاصله سالهای 68 تا 76 بارها در سخنرانی های رهبری شنیده می شد… پس از آن وی مطبوعات را “پایگاه دشمن” نام داد. در دو سال اخیر نیز”براندازی نرم”، “انقلاب مخملی” و “جنگ نرم” در سخنرانی های او مورد استفاده قرار گرفته است. اما در سخنرانی اخیر همه این تعابیر با هم به کار برده شد.