”برادر حسین”، گرداننده روزنامه کیهان و بلندترین بلندگوی جناح حاکم در ایران ضمن ابراز خوشحالی از پلمب دفتر کانون مدافعان حقوق بشر، انتشار این خبر در رسانه ها را”اعتراض دسته جمعی و هماهنگ گروه های ضدانقلاب و محافل خارجی وابسته به سرویس های اطلاعاتی بیگانه” خواند. بیاییم روزی را تصور کنیم که کیهان، “پلمب” شود؛ این خبر قطعا نه به عنوان “پلمب گروهک کیهان و شرکا” بلکه به عنوان اتفاقی “تعجب برانگیز در جمهوری اسلامی” در راس اخبار جهانی قرار خواهد گرفت؛ آیا آن خبر رسانی نیز، نشان از وابستگی “گروهک کیهان” به سرویس های اطلاعاتی بیگانه دارد؟ نه. چرا؟
روزنامه کیهان که مدیریت آن بر عهده نماینده رهبر جمهوری اسلامی است، در طول همه این سال ها نشان داده ست که در شیوه خبررسانی، طرفدارتفاوت جدی “بام ما” و “بقیه بام”هاست. درچارچوب همین نگاه، روزنامه ها و تریبون های همسو با کیهان حق دارند به طور هماهنگ اعلام کنند که “شاه سلطان حسین نمی خواهیم” اما تفسیر این موضع گیری در جهت هماهنگی با ستاد مرکزی “طالبان شیعی” درست نیست.
همه امامان جمعه طرفدار جناح به اصطلاح اصولگراحق دارند به طور “هماهنگ” برای حضور محمود احمدی نژاد در انتخابات دهم، تبلیغات “زودهنگام” کنند، و این تبلیغات هم به طور هماهنگ هر شنبه در کیهان و بقیه تریبون های همانند منعکس شود، اما این برخورد نباید به کلید خوردن دور دیگری از “عملیاتی پیچیده و چند لایه” در ستاد مرکزی امنیتی ـ نظامی ها ربط داده شود.
همه بلندگوهای وابسته به جناح راست افراطی حق دارند تجمع دانشجویان در دانشگاه را به طور “هماهنگ” به مخالفان جمهوری اسلامی در خارج ربط دهند، اما تجمع سازمان یافته بسیجیان دانشجو در برابر سفارت مصر و عربستان، ”خودجوش” است و ناشی از برنامه ریزی های “هماهنگ” ستاد مرکزی “ذوب شدگان در ولایت” نیست.
همه سایت ها و خبرگزاری های دولتی حق دارند همزبان با کیهان و همزمان با آن، “دولت وحدت ملی” را “توطئه ورشکستگان سیاسی و تجدید نظر طلبانی که می خواهند هویت اسلامی نظام را از آن بگیرند” بخوانند، اما این حرکت را باید به حساب غیرت هایی گذاشت که به خروش آمده اند.
از جانب سلبی، قضیه را ببنیم. همه ارگان های وابسته به کیهان و کیهانیون، حق دارند به طور هماهنگ از انعکاس خبر سخنرانی وابستگان جناح مقابل ـ از خاتمی گرفته تا عبدالله نوری ـ خودداری کنند؛ ولی این “سکوت خبری” را نباید به حساب برنامه ریزی های پشت پرده گذاشت. همه آنها حق دارند از نقض حقوق زنان در ایران سخنی نگویند؛ همه می توانند قطعنامه های سازمان ملل در مورد نقض حقوق بشر در ایران را به صورتی مخدوش درج کنند؛ همزمانی مقالات کیهان در مورد عربستان و بحرین و تظاهرات خودجوش “بسیجیان غیرتمند” اتفاقی ست؛ همه شان حق دارند در مورد پرونده هسته ای، زبان مغشوش واحدی را به کار بگیرند؛ رواست که همگی در مورد اعدام کودکان و کور کردن چشم محکومان در ایران سکوت کنند و….
اما؛ اما آرزوی بدی نیست اگر به روزی بیاندیشیم که کیهان و کیهانیان، در رویارویی با واقعیت دنیای خبر، به نادرستی این راه پی ببرند؛ روزی که کیهان، “پلمب” شده باشد و همه رسانه های جهانی به طور “هماهنگ” خبر آن را اعلام کنند تا آنان که از تاریخ نمی آموزند، از واقعیت بیاموزند که وظیفه رسانه ها، انعکاس “خبر” است. به ویژه آنکه حتما خبر پلمب گروهک کیهان، به مراتب “خبری تر” از بستن دفتر کانون مدافعان حقوق بشرست؛ چرا؟ زیرا اصلاح یک روش مخرب قطعا ازدرج اخبارتکراری برخورد با فعالین حقوق بشر در ایران پر سر و صدا ترست. پلمب گروهک کیهان، به معنای یک تغییر بنیادیست؛ تغییری در جهت تسلیم به قواعد “جمهوریت” و پرهیز از “حکومت مطلقه”. حال آنکه پلمب دفتر کانون مدافعان، نشانه یک اصرارست؛ اصرار برضدیت با ایران و ایرانی و این تازگی ندارد.
بیاییم دعا کنیم که “برادر حسین”ها، به تجربه، علت این “هماهنگی” ها را درک کنند.