پرونده3 ♦ تئاتر ایران

نویسنده
پیمان شیخی

بیژن امکانیان از معدود بازیگران دانش آموخته‌ تئاتر ‌است که پس از حضور مستمر و چندین ساله در عرصه تئاتر به ‏عنوان یکی از چهره‌های شاخص و جوان سینما و به تعبیری سوپراستارهای سینمای دهه 60 کشورمان شناخته شد. این ‏بازیگر با سابقه که بیشتر با نقش”رضا” در فیلم سینمایی”گل‌های داودی” در میان مردم شناخته شد، اکنون پس از 15 ‏سال دوری از صحنه، در نمایش”دیوار چین” اثر ماکس فریش که با کارگردانی مریم معترف در تالار مولوی اجرا ‏می‌شود، حضور پیدا کرده است. ‌‌‏

bijanb.jpg

گفت و گو با بیژن امکانیان

بازگشت به خانه‌

بعد از سال‌ها به تئاتر بازگشتید، چرا؟

این هم در ادامه مسیری است که چند سالی است برای متفاوت بودن و فاصله گرفتن از تکرار خودم در پیش گرفته‌ام. ‏حس می‌کنم زمانی فرا رسیده که می‌توانم از تجربیات سالیانم برای حضور در نقش‌های تازه و عرصه‌های متفاوت ‏بازیگری استفاده کنم. ‏

برای خوانندگان حتماً جالب است که بدانند بیژن امکانیان از کجا شروع کرد؟

به جرات می‌توان عشق را بزرگترین عامل حضور در عرصه بازیگری دانست و همواره هنرمندان دنیای بازیگری ‏علی رغم تمام مشکلات و سختی‌ها ایستادگی کردند و در حقیقت همین عشق است که انگیزه اصلی و هسته مرکزی ‏هدایت آن‌ها به سمت و سوی ادامه این راه پرفراز و نشیب را رقم می‌زند. من نیز فعالیتم را به طور جدی با پذیرفته شدن ‏در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال 1352 آغاز کردم و با فارغ‌التحصیلی از این دانشکده ادامه دادم.‏

فارغ‌التحصیلی شما مربوط به چه سالی می‌شود؟

در سال 1358 فارغ‌التحصیل شدم و با فعالیت در سینما کارم را ادامه دادم. البته به دلیل این که از طریق سینما شناخته ‏شدم شاید این تصور وجود داشت که من در زمینه تئاتر فعالیت نداشته‌ام ولی واقعیت این است که همیشه به طور جدی ‏نسبت به تئاتر علاقه‌مند بودم و تئاتر را هنری زنده و پویا می‌دانم.‏

نخستین تئاتری که به طور جدی در آن حضور ایفای نقش کردید، چه تئاتری بود؟

من در تئاترهای زیادی بازی کرده‌ام. زمانی که در مشهد تحصیل می‌کردم در چند تئاتر حرفه‌ای حضـور پیدا کردم که ‏به طـور مثـال مـی‌توان به تئـاتری‌هایی که ‌‌در مرکز آموزش حرفه‌ای تئاتر مشهد‌ ‌اجرا شد، اشاره کنم. مثل نمایش ‏خارجی”کلوخ” به کارگردانی محبوبه بیات یا”دشمنان” نوشته آرکادی لئوکوم به کارگردانی غلامرضا موسوی از ‏تئاترهایی که در آن حضور پیدا کردم‌ در تهران می‌توانم به”آوازخوان طاس” اثر اوژن یونسکو به کارگردانی مرتضی ‏کرامتی، “بر دار کردن حسنک وزیر” نوشته حسین مختاری و کارگردانی شهداد دخانی که اوایل انقلاب در تالار ‏چهارسوی مجموعه تئاترشهر اجرا شد، همچنین در نمایش‌هایی چون”جعفرخان از فرنگ برگشته” نوشته حسن مقدم ‏و”سلامان و ابسال” نوشته هوشنگ گلشیری هر دو به کارگردانی کامران فاضل که در سالن نمایش انجمن ایران ـ ‏آمریکای سابق و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعلی اجرا شدند، اشاره کنم.‏

‏ ‏

و آخرین تئاتری که در آن حضور داشتید؟

آخرین باری که روی صحنه تئاتر حضور پیدا کردم، مربوط به 15 سال قبل می‌شود که در نمایش”دندان گراز” نوشته و ‏کار صادق هاتفی بازی کردم که در تالار سنگلج اجرا شد.‏

‏ ‏

چرا این وقفه 15 ساله در فعالیت تئاتری‌تان به وجود آمد؟ چرا که شما از پتانسیل‌های لازم برای حضور در ‏تئاتر برخوردار بوده‌اید؟

دلیل خاصی‌ برای این فاصله گرفتن از تئاتر ندارم. شاید بتوان گفت که پیشنهاد خوبی برای بازی در تئاتر نداشته‌ام و ‏چون اساساً بیشتر مرا بازیگر سینما می‌دانستند؛ بنابراین به صورت متمرکز پیشنهادات تئاتری نداشتم. گو این که پس از ‏حضور در نمایش”دندان گراز” دو سه مورد نمایش به من پیشنهاد شد ولی متن‌هایی نبود که مرا برای حضور در تئاتر ‏ترغیب کند وگرنه من همچنان علاقه داشتم ‌در تئاتر ‌باشم و خیلی هم سعی نمی‌کردم که مثلاً در عرصه تصویر زیاد ‏حضور داشته باشم و اتفاقاً سعی داشتم تا جایی که امکانات به من اجازه می‌دهد حق انتخاب داشته باشم. از سوی دیگر ‏شاید قطع ارتباط یا کم بودن این ارتباط با جامعه تئاتری، سبب به وجود آمدن این فاصله 15 ساله شد. باید این نکته را ‏نیز در نظر داشت که بسیاری اوقات یک اثر نمایشی براساس رفاقت‌ها و نزدیکی‌ها به وجود می‌آید و چندان از اصول ‏حرفه‌ای تبعیت نمی‌کند، کما این که 15 سال قبل حضورم در نمایش”دندان گراز”، به این صورت اتفاق افتاد که صادق ‏هاتفی در دو سه فیلم سینمایی هم بازی من بود و با یکدیگر رفیق شده بودیم. ‌بنابراین ایشان احساس کرد که آن قدر با من ‏صمیمی و نزدیک هست که حضور در یک تئاتر را به من پیشنهاد بدهد و با یکدیگر کار کنیم. البته وجود روابط در ‏تئاتر، سینما یا تلویزیون در برخی مواقع مطلوب است و در مواقعی نیز جالب نیست چرا که به طور مثال می‌بینیم که ‏یک کارگردان فقط با یک گروه خاص کار می‌کند و احساس می‌کند که با آن‌ها راحت‌تر است، بنابراین این راحتی برای ‏او از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است تا این که فضاهای جدیدی را تجربه کند. البته منظورم از دوستی و ارتباط به ‏معنای رفیق بازی نیست چرا که هیچ کارگردانی قاعدتاً حاضر نمی‌شود ‌به خاطر رفیق بازی فیلم یا اثر نمایشی خود را ‏خراب کند، بلکه به اعتقاد من عالم دوستی سبب می‌شود تا افراد دقیق‌تر به فرد مورد نظر خود و توانایی‌های او نگاه ‏کنند. در حالی که اگر چنین فضایی وجود نداشت، فضای حرفه‌ای رو به رشدتری پیش‌ رو داشتیم. در نتیجه امکان ‏بیشتری برای جوان‌ها فراهم می‌شد تا در این عرصه حضور جدی‌تری داشته باشند‌، و در این صورت کارگردانان ‏چندان بر شناخت از نزدیک و دوستی‌ها تکیه نمی‌کردند بلکه جست‌وجو می‌کردند و وارد فضاهای جدید می‌شدند و ‏تجربیات تازه‌ای کسب می‌کردند که به طور قطع در این میان یک سری چهره‌ها و بازیگران تازه به معنای مستعد(و نه ‏به معنای ویترینی و خوش قد و قواره) پیدا می‌شدند.‏

‏ ‏

با توجه به این وقفه چه ویژگی در نمایش”دیوار چین” ‌باعث شد تا بازی در آن را بپذیرید؟

در واقع حضور مریم معترف به عنوان کارگردان یکی از نکاتی بود که موجب شد حضور در این نمایش را بپذیرم؛ ‏چرا که ایشان را به عنوان یک بازیگر و کارگردان تئاتر شخصیتی بی‌پیرایه دیدم. ایشان یکی از کسانی است که طی ‏سال‌ها فعالیت در عرصه نمایش، سابقه خوبی از خود به جا گذاشته‌ و این نکته سبب شد این احساس را داشته باشم که ‏فضای خوب و صمیمی در این نمایش وجود دارد. از سوی دیگر نمایش”دیوار چین” یکی از متون نمایشی بسیار ‌خوب ‏است و باید بگویم که طی 15 سال گذشته به رغم کثرت وجود متون نمایشی ‌خوب، متونی که به من پیشنهاد شد آثاری ‏نبودند که‌ فکر کنم می‌توانند دغدغه‌ام‌ باشند و یا لااقل حضور‌م‌ کمکی به آن متن بکند. در مورد”دیوار چین” باید گفت که ‏احساس کردم این نمایش با بیان طنز و فضاسازی جذابی که نویسنده برای آن به وجود آورده‌، علی رغم این که مربوط ‏به 60 سال قبل می‌شود، تا حد زیادی مسائل اجتماعی را زنده نگه داشته و سعی کرده با زبانی آن را بگوید که برای ‏جامعه امروز نیز طراوت و تازگی‌اش را حفظ کند. همین امر به خودی خود نکته جالبی بود به طوری که مثلاً اولین بار ‏که آن را مطالعه کردم احساس کردم که بازنویسی شده ولی کارگردان نمایش به من گفت که ترجمه نمایش اصلی است. ‏از سوی دیگر پس از مطالعه این نمایشنامه، این احساس را داشتم که نقش به جست‌وجو نیاز دارد و نیازمند کاویدن ‏است. نقش من برخلاف سایر کاراکترهای نمایش‌ که تیپیکال هستند، به نوعی می‌توان گفت که واقعی است و همواره ‏خود بازی کردن، سخت‌تر از تیپ بازی کردن است. به عبارتی می‌خواهم بگویم با علم به این که می‌دانستم نقش ‏امروزی با توجه به مطرح کردن حرف‌های جدی نمایش نمی‌تواند به اندازه دیگر نقش‌ها در نظر تماشاگر جذاب باشد، ‏آن را پذیرفتم.‏

نقش شما در این نمایش چیست؟

در نقش”امروزی” بازی می‌کنم که به نوعی راوی نمایش است. این نمایش فضای جشنی را ترسیم می‌کند که به مناسبت ‏مراسم کلنگ‌زنی دیوار چین برپا شده و مهمانان آن شخصیت‌های مختلف تاریخی هستند. “امروزی” مهمان ناخوانده این ‏جشن است که از طریق گفت‌وگو و برخورد با شخصیت‌های تاریخی و ادبی ماجرای نمایش را ‌پیش می‌برد. ‏

در این نمایش می‌بینیم که همگی حاضران به جنگ‌هایی که کرده‌اند افتخار می‌کنند و حالا”امروزی” این پرسش اساسی ‏را مطرح می‌کند که آیا دنیای امروز نیز می‌تواند براساس‌ افتخارات حاصل از جنگ‌ها بنا شود و یا باید براساس ‌تفاهم و ‏درک متقابل شکل بگیرد.‏

‏ ‏

تفاوت بازی در تئاتر و سینما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما در تئاتر بازی می‌کنیم و در سینما، زندگی، و این یک واقعیت است. این جمله بدین معناست که ما در تئاتر باید به ‏اصول بازی پایبند باشیم ولی در سینما به دلیل این که تماشاگر مستقیماً حضور ندارد به نوعی باید تلاش بیشتری برای ‏واقع‌گرایی داشته باشیم تا به واسطه تصویر بتوانیم به تماشاگران ‌واقعیت را منتقل کنیم. در حالی که در تئاتر تماشاگر ‏حضور دارد و این انرژی بسیار قابل توجهی به بازیگر می‌دهد. این امر بازیگر‌ را بیشتر مقید می‌کند تا به قواعد بازی ‏روی صحنه توجه داشته باشد، چرا که از ابتدا این قرارداد بین تماشاگر و بازیگر گذاشته می‌شود که هر دو طرف یک ‏بازی را به کمک یکدیگر اجرا می‌کنند. ‏

من با نگاه به این مسئله شاید در ابتدا کار کردن قدری برایم سخت بود، چرا که سال‌ها کار در سینما و تلویزیون سبب ‏شده بود قدری از این قواعد ‌به نوعی دور باشم. در این جا، هم از متن کمک گرفتم و هم از راهنمایی‌های سازنده ‏کارگردان که بسیار موثر بود و هم از همکاری بازیگران خوبی مثل رضا فیاضی که از دوستان قدیمی من است‌. ‏همچنین حضور سایر بازیگران نیز تاثیر داشته‌ چرا که علی رغم جوانی از انگیزه زیادی برخوردارند و هنرمندان با ‏استعدادی هستند. یکی از خوشحالی‌های من این بود که در این نمایش با تعدادی بازیگران مستعد و توانا مواجه شدم که ‏از انگیزه و قابلیت زیادی برخوردارند. من با مواجهه با این بازیگران به این فکر افتادم که سینمای ما چقدر می‌تواند از ‏این بازیگران جوان و با استعداد استفاده کند و در واقع به نوعی حیطه تصویر را غنا ببخشد و از شکل‌های ظاهری ‏انتخاب، فاصله بگیرد.‏

‏ ‏

با توجه به این که نمایش”دیوار چین” در تالار اصلی مولوی اجرا می‌شود، می‌خواهم این پرسش را داشته ‏باشم که شما پیش از این نیز تجربه بازی در تالار مولوی داشته‌اید؟

بله، من با نمایش”آوازخوان طاس” اثر اوژن یونسکو با کارگردانی کرامتی در سالن اصلی تالار مولوی حضور پیدا ‏کردم.‏

این اجرا مربوط به چند سال قبل می‌شود؟

سال 1356. ‏

چه حسی دارید که پس از 31 سال در همان سالن به عنوان بازیگر حضور پیدا می‌کنید؟

حس بسیار جذاب و دلنشینی است و اکنون ‌فکر می‌کنم دوباره به خانه‌ آبا و اجدادی باز‌‌گشته‌ام.‏

فکر می‌کنید نمایش‎ ‎‏”دیوار چین” تا چه اندازه می‌تواند با مخاطبان امروز جامعه ‌ارتباط برقرار ‏کند؟

به اعتقاد من این نمایش اثری جذاب است و دوستان تلاش بسیار زیادی کرده‌اند و کارگردان نیز نهایت سعی خود را ‏داشته تا این جمع کار جذابی را به تماشاگر ارائه کنند. من به ارتباط مخاطب با این نمایش امیدوارم و سعی می‌کنم که در ‏این جمع به درستی عمل کنم. ‌همگی دست به دست یکدیگر می‌دهیم و نمایش خوبی را ارائه می‌کنیم. ‏

به اعتقاد من تماشاگران تئاتر ‌نسبت به تماشاگران سینما صبورترند و با‌ درک و حوصله بیشتری‌ با دنیای نمایش ارتباط ‏برقرار می‌کنند.‏

‏- منبع سایت ایران تئاتر