پلمب گروهک کیهان

نوشابه امیری
نوشابه امیری

‏”برادر حسین”، گرداننده روزنامه کیهان و بلندترین بلندگوی جناح حاکم در ایران ضمن ابراز خوشحالی از پلمب دفتر ‏کانون مدافعان حقوق بشر، انتشار این خبر در رسانه ها را”اعتراض دسته جمعی و هماهنگ گروه های ضدانقلاب و ‏محافل خارجی وابسته به سرویس های اطلاعاتی بیگانه” خواند. بیاییم روزی را تصور کنیم که کیهان، “پلمب” شود؛ ‏این خبر قطعا نه به عنوان “پلمب گروهک کیهان و شرکا” بلکه به عنوان اتفاقی “تعجب برانگیز در جمهوری اسلامی” ‏در راس اخبار جهانی قرار خواهد گرفت؛ آیا آن خبر رسانی نیز، نشان از وابستگی “گروهک کیهان” به سرویس های ‏اطلاعاتی بیگانه دارد؟ نه. چرا؟

روزنامه کیهان که مدیریت آن بر عهده نماینده رهبر جمهوری اسلامی است، در طول همه این سال ها نشان داده ست که ‏در شیوه خبررسانی، طرفدارتفاوت جدی “بام ما” و “بقیه بام”هاست. درچارچوب همین نگاه، روزنامه ها و تریبون ‏های همسو با کیهان حق دارند به طور هماهنگ اعلام کنند که “شاه سلطان حسین نمی خواهیم” اما تفسیر این موضع ‏گیری در جهت هماهنگی با ستاد مرکزی “طالبان شیعی” درست نیست.‏

همه امامان جمعه طرفدار جناح به اصطلاح اصولگراحق دارند به طور “هماهنگ” برای حضور محمود احمدی نژاد ‏در انتخابات دهم، تبلیغات “زودهنگام” کنند، و این تبلیغات هم به طور هماهنگ هر شنبه در کیهان و بقیه تریبون های ‏همانند منعکس شود، اما این برخورد نباید به کلید خوردن دور دیگری از “عملیاتی پیچیده و چند لایه” در ستاد مرکزی ‏امنیتی ـ نظامی ها ربط داده شود.‏

همه بلندگوهای وابسته به جناح راست افراطی حق دارند تجمع دانشجویان در دانشگاه را به طور “هماهنگ” به مخالفان ‏جمهوری اسلامی در خارج ربط دهند، اما تجمع سازمان یافته بسیجیان دانشجو در برابر سفارت مصر و عربستان، ‏‏”خودجوش” است و ناشی از برنامه ریزی های “هماهنگ” ستاد مرکزی “ذوب شدگان در ولایت” نیست.‏

همه سایت ها و خبرگزاری های دولتی حق دارند همزبان با کیهان و همزمان با آن، “دولت وحدت ملی” را “توطئه ‏ورشکستگان سیاسی و تجدید نظر طلبانی که می خواهند هویت اسلامی نظام را از آن بگیرند” بخوانند، اما این حرکت ‏را باید به حساب غیرت هایی گذاشت که به خروش آمده اند.‏

از جانب سلبی، قضیه را ببنیم. همه ارگان های وابسته به کیهان و کیهانیون، حق دارند به طور هماهنگ از انعکاس خبر ‏سخنرانی وابستگان جناح مقابل ـ از خاتمی گرفته تا عبدالله نوری ـ خودداری کنند؛ ولی این “سکوت خبری” را نباید به ‏حساب برنامه ریزی های پشت پرده گذاشت. همه آنها حق دارند از نقض حقوق زنان در ایران سخنی نگویند؛ همه می ‏توانند قطعنامه های سازمان ملل در مورد نقض حقوق بشر در ایران را به صورتی مخدوش درج کنند؛ همزمانی مقالات ‏کیهان در مورد عربستان و بحرین و تظاهرات خودجوش “بسیجیان غیرتمند” اتفاقی ست؛ همه شان حق دارند در مورد ‏پرونده هسته ای، زبان مغشوش واحدی را به کار بگیرند؛ رواست که همگی در مورد اعدام کودکان و کور کردن چشم ‏محکومان در ایران سکوت کنند و….‏

اما؛ اما آرزوی بدی نیست اگر به روزی بیاندیشیم که کیهان و کیهانیان، در رویارویی با واقعیت دنیای خبر، به نادرستی ‏این راه پی ببرند؛ روزی که کیهان، “پلمب” شده باشد و همه رسانه های جهانی به طور “هماهنگ” خبر آن را اعلام ‏کنند تا آنان که از تاریخ نمی آموزند، از واقعیت بیاموزند که وظیفه رسانه ها، انعکاس “خبر” است. به ویژه آنکه حتما ‏خبر پلمب گروهک کیهان، به مراتب “خبری تر” از بستن دفتر کانون مدافعان حقوق بشرست؛ چرا؟ زیرا اصلاح یک ‏روش مخرب قطعا ازدرج اخبارتکراری برخورد با فعالین حقوق بشر در ایران پر سر و صدا ترست. پلمب گروهک ‏کیهان، به معنای یک تغییر بنیادیست؛ تغییری در جهت تسلیم به قواعد “جمهوریت” و پرهیز از “حکومت مطلقه”. حال ‏آنکه پلمب دفتر کانون مدافعان، نشانه یک اصرارست؛ اصرار برضدیت با ایران و ایرانی و این تازگی ندارد.‏

بیاییم دعا کنیم که “برادر حسین”ها، به تجربه، علت این “هماهنگی” ها را درک کنند. ‏

‏ ‏