داستان زندگیشان شاید خیلی با هم فرق نداشته باشد. یک روز که کارد به استخوان خانواده رسیده، بار سفر بستهاند؛ شبانه از آن مرز پر خطر عبور کرده و به هوای داشتن زندگی بهتر پا به ایران گذاشتهاند. گناهشان این است که فرزندانِ مهمانانِ ناخوانده ایران هستند. برای همین هم از درس خواندن محرومند، چون مجوز اقامت ندارند. همانطور که عزیز کاظمی، مدیر کل امور اتباع خارجی وزارت کشور گفته است: “کودکان افغان که به صورت غیر مجاز در کشور هستند و مدارک ندارند نمیتوانند در مدرسه ثبت نام شوند.”
البته این موضوع، خبرِ جدیدی نیست. تحصیل کودکان افغان در ایران طی سالها با دشواریهای زیادی مواجه بوده است؛ از ممنوعیت حضور در مدارس تا پرداخت شهریههایی که کودکان ایرانی مجبور به پرداخت آن نیستند، از جلوگیری ورود آنها به مدرسه توسط مردم تا دوری گزیدن برخی بچههای کلاس به توصیه والدینشان.
این دسته از کودکان در حالی از حق بدیهی تحصیل محروم شدهاند که ایران عضو کنوانسیون حقوق کودک است و بر اساس این میثاق بینالمللی، کشورهای عضو باید حق کودک را برای برخورداری از آموزش به رسمیت بشناسند و آموزش ابتدایی رایگان و اجباری را در دسترس همه کودکان قرار بدهند.
شیرزاد عبداللهی کارشناس مسائل آموزشی در همین خصوص به “روز” میگوید: “برخورداری از آموزش و پرورش حق هر کودک است. فرقی نمیکند که صاحبخانه باشند یا مهمان. این حق باید از طرف دولتها به رسمیت شناخته شود.”
به گفته او “دولتها حق دارند طبق قوانین کشور خود برای مهاجران غیرقانونی محدودیت هایی اعمال و حتی آنها را تحت شرایطی اخراج کنند. اما کودکان یک مهاجر را به صرف نحوه اقامت اولیا، نمی توان از تحصیل محروم کرد. این کودکان تا زمانی که خانواده آنها در کشور میزبان حضور دارند باید از حق تحصیل برخوردار شوند.”
مشکل فقط دولت نیست، مردم هم…
اما مشکلات مربوط به دانش آموزان افغان، تنها به سیاستهای دولت بر نمیگردد. روحیه ضد افغان برخی ایرانیها شرایط را برای تحصیل کودکان همسایه شرقی سختتر کرده است. برای مثال چندی پیش یک سایت محلی در استان یزد عکسهایی از یک پارچهنوشته منتشر کرد که خطاب به مدیر یک دبستان نوشته شده بود: “ما به هیچ عنوان راضی به ثبتنام اتباع خارجه(افغان) در این آموزشگاه نیستیم.” یا در کوی کن تهران، خانواده های دانش آموزان یک مدرسه راهنمایی جلوی مدرسه تحصن کرده بودند و خواسته آنها ممانعت از ثبت نام کودکان افغان بود.
پرویز کاوه سردبیر روزنامه “هشت صبح” چاپ کابل پیشتر در گفتوگو با روز عنوان کرده بود: “بارها کودکان و دانشآموزان افغان از تحصیل محروم شدهاند و زمینه تحصیل برایشان فراهم نشده است. در برخی موارد که گزارشها میگویند و عکسها و شواهدش در اختیار رسانههای افغانستان قرار گرفته، برخی افراد و اهالی محل خواهان ممنوع شدن ورود افغانها به آموزشگاه شدهاند که این یک برخورد خلاف موازین حقوق بشر در خصوص افغانهای مهاجری است که در ایران زندگی میکنند. این نوع رفتار تلاش برای ضایع کردن حقوق آموزشی شهروندان افغان است. من فکر میکنم نهادهای مدنی و رسانهها چه در ایران و چه در افغانستان مسئولیت دارند در برابر چنین اقداماتی، از جانب هرکسی باشد، قد علم بکنند، بایستند و مبارزه بکنند.”
عبداللهی، کارشناس مسائل آموزشی نیز در این خصوص توضیح میدهد: “بهانه معمولا این است که تعدادی از اتباع افغانستان اینجا و آنجا جرم و جنایتی مرتکب شده و یا افغانها در قاچاق مواد مخدر دست دارند. همه جای دنیا مجرم را مجازات می کنند و تنبیه دسته جمعی، کاری بسیار ظالمانه و غیرحقوقی است. در مقابل آن اقلیت بسیار کوچک خلافکار، به اعتراف کارفرمایان ایرانی، اکثریت افغانها، کارگرانی زحمت کش و سختکوش و امانتدارند. رسانه ها، بخصوص صدا و سیما، باید در این زمینه کار فرهنگی کنند. این نوع برخوردها تمام زحماتی راکه در این 35 سال دولت و ملت ایران در حمایت از پناهندگان و آوارگان افغان تحمل کردهاند، بر باد میدهد. متاسفانه در صفحه حوادث برخی نشریات داخلی، اخبار جنایی که در آن اتباع افغان مشارکت داشتهاند با آب و تاب و تکیه بر ملیت منعکس می شود که بسیار تحریک آمیز است.”
شیرزاد عبداللهی با اشاره به دیگر موارد تبعیضی که در حوزه آموزش در خصوص افغانهای ساکن ایران وجود دارد میگوید: “تحصیل دانش آموزان اتباع بیگانه، در مراکز «سمپاد»( تیزهوشان )، مدارس نمونه دولتی و هنرستانها ممنوع است. در آزمون سراسری دانشگاه ها در سال ۹۲، داوطلبان افغان و عراقی مجاز به انتخاب رشته در دانشگاههای مناطق ممنوعه برای تردد اتباع غیر ایرانی و یا انتخاب برخی رشتههای تحصیلی نبودند. اگر چنین محدودیتهای آموزشی برای ایرانیان در کشورهای دیگر ایجاد شود، دولت و مردم واکنش نشان میدهند. بر اساس این قاعده اخلاقی که آنچه به خود نمی پسندی به دیگران روا مدار، دولت و ملت ایران هم نباید نسبت به اتباع خارجی در حوزه آموزش رفتار تبعیض آمیز داشته باشند. ضمن اینکه ما با افغان ها به قدری مشترکات تاریخی و فرهنگی و زبانی داریم که فقط به صورت قراردادی و رسمی می توانیم افغانها و ایرانیها را دوملت جدا تصور کنیم. “
بیش از ۶۰ درصد کودکان افغان در ایران به مدرسه میروند
شیرزاد عبداللهی کارشناس پر سابقه حوزه آموزش با اشاره به تمام کاستیهای موجود، آمار کودکان محصل درایران را ایدهآل نه، اما قابل قبول میداند: “برآورد من این است که حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد کودکان افغان مقیم ایران در مدرسه حضور دارند. چنین آماری البته ایده آل نیست اما قابل قبول است. به نظرم این درصد حتی از درصد کودکان مشغول به تحصیل در داخل افغانستان بالاتر است. اما به هرحال حضور حتی یک کودک ایرانی و یا افغان بیرون از مدرسه، به دلیل فقر یا نداشتن مدارک اقامتی آزاردهنده است.”
او در عین حال به موانع دیگری که بر سر تحصیل دانشآموزان افغان وجود دارد هم اشاره میکند: “مانع دیگر تحصیل کودکان افغان، شهریه است. شهریه ثبتنام دانشآموزان اتباع خارجی برای سال ۹۲-۹۳ بین ۱۰۰ هزار تومان تا ۳۰۰ هزار تومان برحسب مقطع تحصیل متغیر است.”
به گفته مسئول اتباع خارجی مرکز امور بین الملل و مدارس خارج از کشور آموزش و پرورش، دولت ایران برای تحصیل اتباع افغان در سال حدود ۷۰۰ میلیارد تومان و به ازای هر دانش آموز بین دو تا دو ونیم میلیون تومان هزینه میکند. بخشی از هزینه تحصیل کودکان افغان توسط نهادهای زیر نظر سازمان ملل پرداخت میشود. البته به گفته مقامات، پولی که کمیساریای پناهندگان سازمان ملل میپردازد بسیار کم است.
از عبداللهی سئوال میکنم چند کودک افغان در ایران به دلیل نداشتن مدارک اقامتی از تحصیل بازماندهاند؟ این کارشناس مسائل آموزشی پاسخ میدهد: “آماری ندارم ولی تعداد کودکان افغان را به نقل از منابع حقوق کودک ۴۰۰ هزار دیدهام که طبق آمار ۳۰۰ هزار نفر از آنها در مدارس حضور دارند. به نظرم چون افغانهای غیر مجاز برای کار به ایران میآیند منطقا به صورت مجرد وارد ایران می شوند. در این قضیه بیشتر مسایل فرهنگی و اقتصادی دخالت دارد. هم از جانب ایرانیها که روحیه ضد افغان دارند و هم از جانب افغانها که تحصیل را برای کودکان ضروری نمی دانند. موضوع را باید همه جانبه نگاه کرد”.
یک معلم داوطلب آموزش کودکان افغان نیز در یادداشتی که در روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شده با انتقاد از شرایط دشوار تحصیل دانش آموزان افغان نوشته است: “کودکان و نوجوانان افغانی که با وجود تمام فشارهای زندگی بسیار با استعداد و با انگیزه هستند، اما به دلایلی که کامل اخارج از اراده آنها است و به رغم تمام قولهایی که برای تحصیل کودکان افغان از سوی آموزش و پرورش مطرح می شود، از تحصیل بازمی مانند.”
ساناز قربانی در ادامه آورده است: “علت عمده دور ماندن اکثر کودکان مهاجر افغان از تحصیل، نداشتن اسناد هویتی و کارت اقامت است و شاید برخی از مسوولان فکر می کنند با ثبت نام نکردن از این کودکان روند بازگشت خانوادههایشان را به کشور افغانستان سرعت میبخشند. غافل از اینکه این امر فقط چرخه بیسوادی و فقر را در این افراد بازتولید می کند. در ضمن آن عده از کودکانی هم که دارای کارت اقامت هستند، توسط هر مدرسهای پذیرفته نمیشوند و اگر هم مدرسهای حاضر به پذیرفتن آنها باشد شهریههایی سنگینی دریافت میکند که اکثر خانواده های مهاجر افغان به خاطر فقر اقتصادی از پرداختن این شهریهها معذورند.”