رابرت تیت
وقتی یک مصحلت گرای سرسخت به نام هاشمی رفسنجانی به انتقاد از شرایط بازداشت شدگان سیاسی کشور دست می زند، باید دانست که وضع در ایران خراب است.
سرکوب عمومی و بازداشت معترضان که پس از انتخابات ماه گذشته به راه افتاده، در مراسم نماز جمعه هفته گذشته تهران و در قالب یک محاسبه سیاسی منطقی، و نه بر طبق احساسات عاطفی محکوم شد. محکوم کننده یک مصلحت گرای کهنه کار بود. شاید محکومیت جانانه تری می توانست در انتظار رهبر جمهوری اسلامی باشد.
اگر رفسنجانی به سعید حجاریان نیز اشاره می کرد، ممکن بود رقیب خود را که از سوی مردم متهم به بی وجدانی است، آیت الله علی خامنه ای، شرمسارتر کند. مورد حجاریان بیش از هرکس دیگری که به زندان اوین یا سایر بازداشتگاه های ایران انداخته شده سقوط اخلاقی و خشونت رژیم را برملا می کند. حجاریان نه سال پیش از یک سوء قصد جان به در برد، سوء قصد ناموفقی که احتمالاً از سوی همین تندروهائی ترتیب یافته بود که نمایش مضحک انتخاباتی اخیر را به پا کردند. آن ها مغز کسی را هدف قرار دادند که به عنوان مغز متفکر اصلاحات شناخته شده بود.
حجاریان بر روی صندلی چرخدار می نشیند و و بر اثر ضایعات نخاعی متعدد حاصل از شلیک گلوله به صورتش توسط یک اصولگرا، به سختی می تواند سخن بگوید. ضارب وی بعدها محکوم شناخته شد اما بعید است زمانی را در زندان سپری کرده باشد. حجاریان تنها به شرط دریافت کمک های روزانه، فیزیوتراپی های طولانی مدت و مشاوره مداوم با پزشک متخصص اعصاب می تواند به زندگی ادامه دهد. او در این وضعیت بی خطر ترین چهره ای است که ممکن است دولت خیال مقابله با او را داشته باشد. اما حتی این شرایط نیز وزارت اطلاعات ایران را از زندانی کردن وی در بند 209 زندان اوین و قرار دادن او تحت بازجوئی های منظم بازنداشت. بند 209، جایگاه مظنونان سیاسی است.
دستگیرگنندگان حجاریان از مغز او می ترسند. آنها سعی می کنند وی را به امضای اعتراف نامه ای مجبور کنند که بر سازماندهی کردن یک انقلاب “رنگی” یا مخملی برای سرنگونی جمهوری اسلامی و جایگزین کردن آن با یک دولت طرفدار غرب حکایت می کند؛ کابوسی که خواب شب را بر خامنه ای و اطرافیانش حرام کرده است. در عوض، به او وعدۀ آزاد شدن از زندان را داده اند. این یعنی در اختیار گذاشن امکان یک کودتای تبلیغاتی به دولت و خارج کردن دولت از زیر ننگ زندانی کردن فردی که خود مسؤول وضعیت فعلی اوست.
اما حجاریان که خود از بنیانگذاران و معماران وزارت اطلاعات ایران است، با خودداری از ترک زندان، توپ را به زمین آنها انداخته است. او باوجود ارعاب همسر و بازداشت موقت پسرش توسط مقامات، هرگز کوتاه نیامده است. جالب اینکه در اینجا زندانی، زندانبان های خود را به گروگان گرفته است و آنها را مجبور به تدارک و حتی تزریق داروهای لازم برای زنده نگهداشتن اش کرده است. بازجویان او مجبور به تدارک جلسات روزانه فیزیوتراپی برایش شده اند.
حجاریان در مصاحبه دو سال پیش با ما گفت: “انقلاب های مخملین در کشورهائی صورت گرفته اند که اجزای دوگانه حاکمیت در آنها وجود داشته ؛ نظیر اوکراین، گرجستان و قرقیزستان. اما ایران یکی از جمهوری های استقلال یافته اتحاد جماهیر شوروی نیست. در تمام آن کشورها، یک قدرت خارجی اعم از اتحادیه اروپا یا آمریکا، از طریق سفارتخانه و یا سایر شیوه ها نظیر رادیو آزادی فعال بوده است. ما چنین مداخله و یا حضوری را از سوی هیچیک از کشورهای خارجی در ایران شاهد نیستیم.” حجاریان افزود ایران فاقد اجزای اصلی یک جامعه مدنی فعال است و این فقط به دلیل سرکوب صورت گرفته از سوی دولت احمدی نژاد نیست. ممکن است رژیم ایران بگوید اوضاع نسبت به مصاحبه دو سال پیش ما تغییر کرده و در این مسیر، به تلویزیون بی بی سی فارسی اشاره کند که به عنوان رسانه تحریک کننده اصلی اعتراضات نمایش داده می شود.
اما این حقیقت مکتوب قابل کتمان نیست که استراتژیست متفکر جنبش اصلاح طلبی قبلاً اعلام کرده انقلاب مخملی در ایران بی معناست. بنابراین اگر در یکی از این روزها شنیدید که وی برنامه ریزی یک انقلاب مخملی را به گردن گرفته، مطمئن شوید این حرف ها را به زور از زبانش بیرون کشیده اند و یا اینکه بازجویانش، این سخنان را از خودشان درآورده اند.
منبع: گاردین- 21 ژوئیه