گستراندن سفره خشونت در کردستان

علی افشاری
علی افشاری

تایید حکم اعدام عدنان حسن پور، روزنامه نگار و فعال مدنی کردستانی وضعیت حقوق بشر در این استان محروم ‏و حساس را وخیم تر کرد. این خطر جدی وجود دارد که او نیز چون کیومرث و نادر احمدی در راستای سیاست ‏ارعاب و هراس افکنی حاکمیت از طناب دار آویخته شود و قربانی مانور قدرت آنانی شود که چنگ و دندان نشان ‏دادن به مردم و زدن مهر خاموشی بر لب همگان را چاره حل مشکلات شان می دانند.‏

این روزها شهروندان زیادی در کردستان قربانی برخورد های امنیتی حکومت گشته اند. افرادی چون محمد ‏صدیق کبود وند (فعال حقوق بشری)، آسو کردنسب( روزنامه نگار)، روناک صفار زاده و حنا عبدی (فعال حقوق ‏زنان)، محمود صالحی (فعال کارگری)، کاوه جوانمرد(روزنامه نگار)، هیوا بوتیمار( روزنامه نگار)، اجلال ‏قوامی (روزنامه نگار) و افراد دیگری که حقوق اساسی آنها پایمال شده است.‏

این افراد را می توان نماینده نسل جدید کوشش گران کرد دانست که شکل نوینی از فعالیت را در این منطقه پر ‏تنش آغاز کردند. آنها بر خلاف پیشینیان، مشی مدنی و آرام را در پیش گرفتند و به صورت مسالمت آمیز کار های ‏شان را سازمان دادند. ‏

آنان دستیابی به خواسته های شهروندان کردستانی را در دوری از خشونت و برخورد های قهر آمیز جستجو کردند ‏و می کوشیدند تا از طریق کارهای رسانه ای و فعالیت های مدنی در قالب نهاد های حقوق بشری و سازمان های ‏غیر دولتی وضعیت عمومی را در کردستان بهبود بخشند و کاری کنند تا شرایط در این خطه کهن ایران عادی ‏شود و بدینترتیب گامی مهم در محرومیت زدایی از آن برداشته شود.‏

این نسل همچنین ضمن تاکید بر دستیابی قومیت کرد به حقوق سلب شده تاریخی خود، پایان دهی به ظلم و ستم ‏دیرین و برخورداری از رفاه ، توسعه و کرامت انسانی ، خواسته های شان را در چهارچوب جنبش دموکراسی ‏خواهی و رسیدن به ایرانی آزاد، آباد و سرافراز دنبال می کردند. حضور فعال در کنش های ملی ، تقویت جامعه ‏مدنی نوپای ایرانی و مشارکت در جنبش اصلاحات ، رفع قوانین تبعیض آمیز جنسیتی و دفاع از آزادی و عدالت ‏از خصوصیات اصلی این جریان است.‏

جدایی طلبی، تشکیل کردستان مستقل و تضاد یا قومیت فارس در حرکت آنها جایگاهی نداشته است و به روشنی ‏دریافته اند که شکل گیری دموکراسی و حقوق بشر ، توزیع عادلانه قدرت و ثروت بر مبنای شایسته سالاری ‏،برابری فرصت ها ، مطمئن ترین راه برای خاتمه تبعیض های قومیتی و مذهبی است که نهایتا رسیدن کردستان ‏به جایگاه شایسته خود را در پی دارد.‏

تجارب طولانی فعالیت سیاسی و هزینه ها و مشقت های فراوانی که مردم کردستان تا کنون پرداخته و تحمل کرده ‏اند، نقش موثری در تحولات اخیر در این استان داشتند. به نحوی که هوشمندی، کار تشکیلاتی و پایبندی به روش ‏های مبارزاتی بی خشونت را در اکثر حرکت های اعتراضی آنان می توان مشاهده کرد. اعتصاب های کارگری ‏نمونه بسیار خوبی هستند که کارگران ضمن هماهنگی کامل با نمایندگان شان ،رفتار مدنی داشتند و از هر نوع ‏خشونت ورزی، آشوب ،برخورد فیزیکی و تخریب ماشین آلات ، تاسیسات و ساختمان های اداری خودداری می ‏کردند.‏

‏ میزان توسعه یافته گی و سطح کار تشکیلاتی در عمده کارزار های این منطقه در مقایسه با دیگر مناطق غیر ‏فارس ایران به نحوی چشمگیر بالاتر است. بررسی تطبیقی اتفاقاتی که در استان های خوزستان و سیستان رخ ‏داده، به خوبی این واقعیت را روشن می سازد. ‏

البته این قابلیت در کل منطقه کردستان یکپارچه نیست و بیشتر در سنندج و دیگر نقاط مرکزی وجود دارد و هر ‏چه از نقاط مرکزی به مرزها نزدیک می شویم این ویژگی کمرنگ تر می شود و واکنش های اعتراضی بیشتر ‏رنگ و بوی خشونت به خود می گیرد.‏

این تحول باعث افزایش طراوت و نشاط در بین مردم کردستان در دهه اخیر شد و ساکنان این دیار بیشترین رای ‏منطقه ای را به سید محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد دادند. ‏

این تغییر آنقدر اثرگذار بود که بخش هایی از نیروهای کومله نیز پذیرفتند که به مشی مسلحانه خاتمه دهند و وارد ‏فاز مبارزه سیاسی شوند.‏

اما ساختار قدرت که کم و بیش الگوی اداره اقتدار گرایانه بر استان های مرزی را اجرا کرده است و نگاه داشتن ‏آنها در محرومیت و مشکلات معیشتی را به عنوان راه حل مهار مطالبات سیاسی و قومیتی می داند، در برابر این ‏تحول غافلگیر شد. ‏

شیوه برخورد آنها در حاکم کردن فضای امنیتی متکی بر این فرض بود که از واکنش های خشونت آمیز و ‏تحرکات گروه های تروریستی ممانعت به عمل آید.‏

بنابراین وقتی فعالیت های مدنی، فضای جدیدی را در منطقه کردستان گشود، آنها نتوانستند مانع شوند و تنها کاری ‏که کردند سنگ اندازی در تحقق توسعه سیاسی در این منطقه و گماردن نیروهای بومی در پست های مدیریتی ‏طراز اول بود. همچنین از تحرکات سنی مذهبان و شکل گیری احزاب و گروه های سیاسی جلو گیری کردند و ‏در چند مورد هم این برخورد ها به اعتراضات دامنه دار و خونینی کشیده شد. ‏

به هر حال جنبش اصلاح طلبی دوم خردادی موفق به تحقق وعده هایش در این استان محروم نشد و دولت احمدی ‏نژاد از بدو شروع به کار خود نیز ، توجه ویژه ای را برای سرکوب فعالیت های مستقل و ایجاد اختناق در این ‏خطه معطوف کرد.‏

حال به نظر می رسد تشدید مجازات ها وسیله ای برای ناامید کردن مردم کردستان از پویش مدنی و تحریک آنها ‏به واکنش های خشونت آمیز است تا باز در به همان پاشنه سابق بچرخد و توجیهات کامل برای تخریب شخصیت ‏آنها و برقراری امنیت قبرستانی مهیا شود.‏

تایید حکم اعدام عدنان حسن پور که اتهامات وارده به وی در دادگاه صالحی بررسی نشده و وی از حقوق مندرج ‏در فرایند دادرسی عادلانه محروم بوده است. رویدادی خاص و تعیین کننده است. این حکم نهایت بی عدالتی و بی ‏انصافی را نشان می دهد که برای عده ای ، چه قدر جان یک انسان بی اهمیت است که به راحتی آن را خرج ‏حفظ منافع خود می کنند. حتی اگر به فرض این اتهامات نیز مبنا قرار داده شود، باز هم حکم صادره تناسبی با ‏جرائم ندارد.‏

آخر با چه منطقی به خاطر فراری دادن چند متهم ، دادن نقشه های مراکز نظامی منطقه و تقاضا برای تاسیس ‏دفتر کنسولگری از سوی دولت آمریکا در کردستان عراق ،باید حق حیات را از او سلب کرد! ‏

برخورد با این حکم و راه اندازی کارزار برای الغای آن ضمن اینکه عملی ضروری است ، هوشیاری و توجه ‏ویژه ای را از فعالان بومی و ملی نیز طلب می کند. بهبود شرایط زیست مردم کردستان که به دلیل تلاقی اقلیت ‏مذهبی و قومیتی از محرومیت مضاعفی در جمهوری اسلامی برخورد دار هستند، محتاج تلاش جدی در نیروهای ‏دموکراسی خواه و مدافع جامعه مدنی قدرتمند است.‏

در واقع نیاز است تا طرفین ماجرا یعنی فعالان قومی و کوشندگان ملی به گفتگوی جدی با هم بپردازند تا علاوه ‏بر آنکه طرفین با خواسته ها، دغدغه ها و نگرانی های همدیگر آشنا شوند، زمینه همکاری و پشتیبانی نیز فراهم ‏گردد.‏

توجه به مطالبات قومیتی اهمیت زیادی در کامیابی جنبش دموکراسی خواهی دارد و نیروهای ملی باید نسبت به ‏این قضیه حساسیت داشته باشند، غفلت و سکوت در این حوزه به بهانه هراس از به خطر افتادن تمامیت ارضی و ‏تقویت گرایش های تجزیه طلبانه نه تنها مفید نبوده و با داعیه حقوق بشر خواهی و کرامت انسانی نیز سازگار ‏نیست، بلکه منجر به ناامیدی مردمان این مناطق شده و در عمل به نفع گروه های افراطی تمام می شود.‏

بنابراین بهتر است مطالبات مشروع قومیت ها به عنوان اعضاء ارزشمند خانواده بزرگ ملت ایران در کانون ‏توجه جنبش های فراگیر اجتماعی قرار گیرد و در تدوین برنامه های تحول خواهانه و توسعه کشو در چهارچوب ‏منافع ملی و تمامیت ارضی کشور، نیاز ها و خواسته های آنها در نظر گرفته شود.‏

و گرنه روند حوادث به ناگزیر به دو قطبی شدن بین گروه های خشونت طلب تجزیه طلب و جریانات فاشیستی ‏دولتی خواهد انجامید که صد البته تهدید جدی برای منافع ملی و سرزمینی ایرانیان است.‏

حاکمیت پادگانی- امنیتی با تنگ کردن هر چه بیشتر عرصه فعالیت های مدنی و انتقادی مسالمت آمیز ، در عمل ‏فضا را برای تحرک بیشتر گروه های خشونت طلب چون پژاک مساعد کرده است. البته آنها در پنداری غلط می ‏پندارند که توان سرکوب آنها را دارند و با نشاندن خشونت بر سر سفره فعالان کرد، امکان تعطیلی و جلوگیری ‏از فعالیت های مدنی نیز برای آنها مساعد می گردد تا آنگونه که می خواهند بر این منطقه بلا زده حکم برانند.‏

اما آنها غافل هستند که چنین رویکردی منجر به تقویت گرایشات گریز از مرکز و خشونت طلب می شود و با ‏توجه به خصوصیات جغرافیایی و محیطی کردستان ، قدرت گرفتن دولت فدرال کردستان عراق و بالاگرفتن ‏درگیری در مرز های ترکیه امکان سرکوب کامل وجود ندارد و چنین روندی فقط بی ثباتی در منطقه را دامن می ‏زند.‏

‏ در شرایطی که دکترین امنیتی مسلط، امنیت کشور و تثبیت حکومت در معادلات جهانی و منطقه ای را در بی ‏ثبات کردن برخی از کشور های دیگر می داند، کردستان ایران نیز به راحتی می تواند هدف کشور هایی قرار ‏گیرد که از سیاست ایران در بی ثبات کردن خاور میانه ، متضرر شده اند. آنها هم به یاری گروه های تجزیه طلب ‏و تروریست در کردستان می آیند. کما اینکه برخی گزارش های غیر تایید شده خبر از کمک مالی و تسلیحاتی ‏ارتش اسرائیل از گروه ستیزه جوی پژاک دارد.‏

بدنترتیب مقابله با سیاست انسداد حاکمیت پادگانی در استان های چون کردستان، خوزستان و بلوچستان ضمن آنکه ‏بر اساس الزامات اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصول انسانی ، امری ضروری است، یک اولویت ملی را نیز ‏آشکار می سازد.‏

حفظ تمامیت ارضی ایران نیازمند تعریف جایگاه مناسبی برای مطالبات ایرانیان غیر فارس در جنبش فراگیر ‏دموکراسی خواهی است تا مردمان این مناطق بدانند که مرکز نشینان نسبت به مشکلات آنها حساس هستند و خود ‏را در کنار آنها می دانند. گسترش تلاش ها برای الغاء حکم نا عادلانه اعدام عدنان حسن پور و آزادی دیگر ‏زندانیان کرد شروع خوبی برای این مسیر است.‏