همزمان با سومین سالگرد انتخابات مناقشهبرانگیز ریاستجمهوری سال ۸۸، سیدمصطفی تاجزاده٬ عضو زندانی حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی٬ با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به رهبر جمهوریاسلامی٬ وی را مسئول اتفاقات رخ داده در کشور پس از انتخابات دانست و از او خواست که پاسخگوی مسایل کشور و اعتراضات مردم باشد.
تاجزاده هدف از نوشتن این نامه را “طرح ساده و در عین حال صریح ابهامها” دانسته که در جامعه وجود دارد. وی با تاکید بر تحلیل درست همفکران خود از “کودتای انتخاباتی”٬ در هفت بند به طرح سئوال از رهبر جمهوریاسلامی پرداخته است.
معاون سیاسی امنیتی وزارت کشور در دولت نخست خاتمی٬ مینویسد: “سخنرانان و مبلغان رسمی، خود بهتر از من و شما می دانند که تحلیل هایشان در باره این ماجرا که عمدتاً بر محور توطئه براندازی و ارتباط معترضان با سرویس های امنیتی دور می زند، هیچ اساسی ندارد. آنها حتی اگر خود جزو بازی نبوده باشند هم چاره ای جز دفاع از این گونه تحلیل ها ندارند زیرا اگر معترضان را به براندازی و رابطه با بیگانه متهم نکنند، چگونه می توانند خشونتی را که اعمال شد و خون هایی را که بر زمین ریخت، قوانین و معیارهای انسانی که به راحتی زیرپا گذاشته شد و لطمات و آسیب هایی را که عملکرد و تصمیمات مسئولان عالی کشور در این ماجرا به جامعه و کشور و نظام زد، توجیه کنند؟ و از همه مهم تر چگونه می توانند توجیه گر خفقان و استبدادی باشند که اکنون آن را تجربه می کنیم؟”
این زندانی سیاسی که براساس اعلام نزدیکان خود٬ بدون انتقال به بند عمومی٬ دوران زندان خود را در قرنطینه سپری میکند و در اعتراض به وضعیت خود٬ اقدام به گرفتن روزه سیاسی کرده٬ با اشاره به نخستین نماز جمعه پس از انتخابات که توسط رهبر جمهوریاسلامی ایراد شد٬ و استفاده وی از عبارت “اردوکشی خیابانی” برای تظاهرات معترضان٬ پرسیده است: “به یک پرسش هرگز پاسخ داده نشد و آن اینکه در سراسر سال های ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۸ همواره گروه هایی تحت عنوان انصار حزب الله به کمترین بهانه ای از درج مقاله ای در نشریه ای دانشجویی با تیراژ پانصد عدد گرفته تا عبارتی در یک کتاب و تا اعتراض به یک مراسم قانونی و … آزادانه در خیابان ها به تظاهرات پرداختند، به مراسم مختلف حمله بردند و به ضرب و شتم مخالفان پرداختند و بعضاً دفاتر روزنامه ها را به آتش کشیدند. کتابفروشی ها و سینماها را سوزاندند، اما در طول این ۱۸ سال حتی یک بار شما به این اردوکشی و تهدید جان و مال شهروندان اعتراض نکردید و از دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و قضائی نخواستید دست اندرکاران این اجتماعات غیرقانونی را شناسایی و مجازات کنند. آیا اردوکشی خیابانی -اگر بتوان نام تظاهرات اعتراضی را اردوکشی خیابانی گذاشت- مطلقاً خلاف قانون و ناپسند است و یا فقط برای معترضان به عملکرد ما خلاف قانون و ناپسند است؟”
تاجزاده پیش از این نیز از درون زندان نامهها و مقالههای تحلیلی مختلفی منتشر کرده است. وی در یکی از این مقالات با عنوان “پدر٬ مادر٬ ما باز هم متهمیم” به انتقاد از رفتارهای اصلاحطلبان در دهه ۶۰ و سکوت در برابر بیقانونیها پرداخته بود.
وی همچنین هنگام بازداشت و محاکمه فخرالسادات محتشمیپور٬ همسر خود٬ در نامهای سرگشاده خطاب به رهبر جمهوریاسلامی٬ نوشته بود که جمهوری اسلامی در “سراشیبی سقوط اخلاقی و معنوی” است و “اصول و ارزشهای” انقلاب اسلامی در نظام تحت رهبری آیت الله علی خامنه ای “آشکارا نفی و نقض میشود”.
عضو شورای مرکزی حزب مشارکت٬ در نامهی جدید خود٬ با اشاره به انتقاداتی که از موسوی و کروبی برای عدم اطمینان به نهادهای قانونی کشور میشد٬ نوشته است: “آیا مراجع و سازوکارهای رسمی و مقامات منصوب ایشان از جمله شورای نگهبان و قوه قضائیه در سال های گذشته به گونه ای عمل کرده بودند که کمترین اعتماد و امیدی به پیگیری شکایات و اعتراضات قانونی به تخلفات و تقلبات سیاسی در انتخابات وجود داشته باشد؟”
او با اشاره به “کارناوال عاشورا” مربوط به انتخابات خرداد هفتاد و شش٬ انتخابات مجلس هفتم و وعده رسیدگی به شکایات پس از انتخابات توسط رهبر جمهوریاسلامی٬ انتخابات ریاستجمهوری ۸۴ و شکایات هاشمی و اعتراف شورای نگهبان به تخلف در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ مینویسد: “به آن شکایات نه از سوی شورای نگهبان و نه از سوی قوه قضائیه و نه از سوی هیچ مرجع دیگری هرگز رسیدگی نشد. با توجه به این سابقه درخشان چگونه از آقایان موسوی و کروبی انتظار می رفت، به امید احقاق حقوق خویش و میلیون ها شهروندی که رأیشان مصادره شده بود، سکوت پیشه کنند؟”
وی همچنین با اشاره به ابهام دربارهی شمارش آرا در انتخابات آمریکا و افغانستان٬ عدم بروز بحران جدی در این دو کشور را ناشی از عملکرد مسوولان و نهادهای قانونی دانسته و اضافه کرده است: “ریشه سلب اعتماد عمومی به مراجع و سازوکارهای قانونی پیگیری مطالبات مردم را باید در عملکرد آن مراجع و سازوکارها و وعده های عمل نشده جست و جو کرد”.
از جمله موارد دیگری که در نامه ی تاجزاده به آن اشاره شده٬ حمله به ستاد میرحسین موسوی در روز انتخابات و بازداشت فعالان اصلاحطلب در همان شب است که بنا به گفتهی وی زمانی اتفاق افتاد که “هنوز هیچ تظاهراتی صورت نگرفته بود و هیچ یک از احزاب حامی موسوی و کروبی موضعی اعلام نکرده بودند”.
وی گفته است که وکلای پرونده برگههای بازداشت این افراد را که پیش از روز انتخابات صادر شده بود٬ در پرونده دیدهاند و پرسیده: “اگر واقعاً بهانه آن دستگیری ها تظاهرات و به اغتشاش کشاندن جامعه و انقلاب مخملی در روزهای پس از انتخابات بود، چرا احکام دستگیری بازداشت شدگان در روزهای قبل از انتخابات صادر شده بود؟… آن هجوم ها و دستگیری ها براساس سناریوی از پیش طراحی شده صورت گرفت. احتمالاً پیش بینی می شده که کودتای انتخاباتی واکنش هایی را برانگیزد در نتیجه باید برای برخورد با آن تمهیدات لازم از جمله احکام دستگیری ها اندیشیده می شده است”.
تاجزاده پیش از این نیز گفته بود از “تغییر مواضع و دیدگاههای” رهبر جمهوری اسلامی نسبت به “امور و آینده کشور” ناامید است و وی را اصلی ترین مانع پیش روی برگزاری انتخابات آزاد در کشور توصیف کرده بود: “این درد را به کجا ببریم که اکنون در ترکیه، عراق، فلسطین، مالزی، پاکستان و نیز در آینده در مصر و تونس و لیبی، انتخابات آزاد برگزار می شود اما در ایران که ساکنانش را بصیرترین مردم جهان می خوانند، جناح حاکم با نظارت نظامی ـ– استصوابی مانع برپایی انتخابات آزاد می شود”.
وی اکنون نیز با اشاره به اعتراض به نتایج انتخابات در روسیه - از متحدان اصلی جمهوریاسلامی - و صدور اجازه برگزاری تظاهرات توسط مخالفان از سوی دولت٬ میگوید: “چرا جناح حاکم در ایران مانند حاکمان کرملین به معترضان نتایج انتخابات رسما اجازه برپایی تظاهرات نمی دهد؟ و در حد پوتین نمی کوشند به جای سرکوب معترضان، برحقوق شهروندی بیش از گذشته تکیه کنند؟ مگر اعتراض به رفتار حکومت نیز مانند حق حکومت منتخبان یک حق شناخته شده دموکراتیک نیست و مگر براساس همین حق نیست که حکومت ایران از اعتراضات مخالفان در بسیاری از کشورهای جهان حمایت می کند؟”
وی در بخش دیگری از نامهی خود به حمایت رهبر جمهوریاسلامی و دیگر مسئولان حکومت از اعتراضهای مردم بحرین پرداخته و با اشاره به اینکه “مردم بحرین چیزی بیش از این نمی خواهند که حکومتشان با ملت خود براساس معیارهای دوگانه عمل نکند”٬ مینویسد: “ای کاش رهبری نظام با جریان های منتقد و معترض ایران، با برجسته ترین و باسابقه ترین چهره های انقلاب و نظام، با خیل عظیم کسانی که سال ها برای پیروزی انقلاب مبارزه کردند و یا در دفاع از کیان کشور در جبهه ها شجاعانه جنگیده اند، با کسانی که به رغم مخالفت و انتقاد به ایشان، قلبشان برای عزت و سربلندی و تمامیت ارضی این کشور چنان می تپد که از یاوه های وزیر اماراتی در باره جزایر سه گانه برمی آشوبند، آری ای کاش با این منتقدان و مخالفان براساس همین توصیه ها عمل می کردند”.
او همچنین با اشاره به تشکیل کمیته حقیقتیاب در بحرین٬ از رهبر جمهوریاسلامی پرسیده است: “چرا در ایران اعتراضات بخش عظیمی از ملت و به قول آقایان اعتراضات ۱۳ میلیون نفر ایرانی به نتایج انتخابات، در این حد ارزش نداشت که به جای شورای نگهبان به ریاست آقای جنتی که خود متهم به اعمال نفوذ و تغییر نتایج انتخابات است، کمیته حقیقت یابی متشکل از افراد بی طرف تشکیل شود و آرای مردم یک بار دیگر زیر نظر این کمیته بازشماری شود؟”
تاجزاده با برشمردن تفاوتها میان ایران و بحرین٬ مینویسد: “بحران کنونی ایران از آنجا آغاز شده است که اقلیتی خواهان احیای روش حکومت مطلقه فردی و بازگشت به شرایط گذشته هستند و اکثریت مردم در برابر آن مقاومت می کنند”.
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب، مجلس هشتم را “مجلس در اختیار” نامیده که اجازه قرائت گزارش حمله به کوی دانشگاه به آن داده نشد و گزارش مربوط به کهریزک نیز با جرح و تعدیلهای فراوانی اجازه قرائت یافت.
عضو ستاد میرحسین موسوی در انتخابات سال ۸۸ با اشاره به سخنان خود و همفکرانش درباره کودتای انتخاباتی٬ سخنرانی سردار مشفق٬ از مسوولان قرارگاه ثارالله را نشانه تایید سخنان معترضان به نتیجه انتخابات دانسته: “او اعتراف کرد که سپاه صحنه انتخابات را مدیریت کرده است، او اعتراف کرد که سپاه مانع کاندیداتوری کسانی شده است که حضورشان به شکسته شدن رأی احمدی نژاد می انجامید. او اعتراف کرد که سیستم کمیته صیانت از آراء ستاد موسوی را سپاه تخریب کرده و قطع سیستم پیام کوتاه در روز انتخابات کار نیروهای امنیتی نظامی بوده تا مانع اطلاع ستاد موسوی و کروبی از اتفاقاتی شوند که در شعب اخذ رأی رخ داده است. او اعتراف کرد او و همکارانش در سپاه درعملیات روانی رسانه ای علیه موسوی نقش مؤثر داشته اند”.
تاجزاده که به همراه برخی دیگر از زندانیان سیاسی شکایتی علیه سردار مشفق ارائه کرده بود٬ با اشاره به نافرجام ماندن این شکایت٬ به برخی دیگر ازشکایتهای نافرجام پس از انتخابات اشاره کرده است: “برخی دیگر از محکومان پس از انتخابات در این مدت با ارسال نامه هایی به مقامات عالی کشور از جمله مقام رهبری از شکنجه ها و ضرب و شتم ها در سلولهای انفرادی گفتند. و از صدمات و لطماتی که در جریان این شکنجه ها بدان دچار شده اند. تا آنجا که من درجریان هستم با اصرار کسانی چون آقای هاشمی رفسنجانی مقام رهبری در مورد یکی از این نامه ها دستور رسیدگی داده اند. نتیجه رسیدگی، تأیید ادعای شکنجه و ضرب و شتم در سلول های انفرادی بوده است. اما سرنوشت آن نامه ها و نویسندگانش بهتر از سرنوشت شکایت و شاکیان علیه سردار مشفق نبوده است”.
تاجزاده نامهی خود خطاب به ایتالله خامنهای را اینگونه به پایان برده است: “امروز همگان چه طرفداران و وابستگان به حاکمیت و ارادتمندان به رهبری و چه منتقدان و مخالفان در این نکته اتفاق نظر دارند که تغییر شرایط موجود و تغییر نحوه برخورد با ناراضیان به تصمیم رهبری بستگی دارد و نه هیچ کس دیگر. این اعتراف و اتفاق نظر به نوبه خود گویای حقیقت دیگری نیز هست و آن این که شرایط موجود و نحوه برخورد با ناراضیان براساس تصمیم رهبری سامان یافته است. بنابراین می توان مخاطب این ابهام ها را رهبری دانست و از ایشان خواهان رفع ابهام شد”.