دیکتاتور وسواسی

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

به نظرم یک مشکل بزرگ مخالفان حکومت در ایران این است که رسانه هایی که از آن استفاده می کنند، رسانه های حکومتی است و به همین دلیل تحت تاثیر آن رسانه ها قرار می گیرند و فکر می کنند که این حکومت دائما هست و همیشه وجود خواهد داشت، مشکل بزرگ طرفداران حکومت هم این است که پانصد تا رادیو و تلویزیون و وبسایت و روزنامه دارند، ولی دائم دارند رسانه های مخالفان را می خوانند، به همین دلیل هم اکثرشان نسبت به ادامه عمر حکومت بدبین اند و مطمئن هستند که این حکومت بزودی خواهد رفت. مردم معمولی یا همان خاکستری ها هم که فارسی وان و من و تو نگاه می کنند و کلیه اطلاعات را در مورد همه جای دنیا دارند، جز جمهوری اسلامی و اصولا هیچ خبری از کشور ندارند. به همین دلیل است که مخالفان فکر می کنند که مردم در انتخابات شرکت می کنند، طرفداران حکومت فکر می کنند که مردم در انتخابات شرکت نمی کنند، خود مردم هم اگر بپرسی در انتخابات شرکت می کنی یا نه، می گویند “ کدام انتخابات؟” همین می شود که هر چه جوک و شوخی می سازیم، فردا توسط خود حکومتی ها نقل می شود، مثلا همین آقای شجونی مسوول امور مسروقه دربار شمس پهلوی در کرج، دیروز گفت “ جوک ساخته اند که جنتی خواستگار حوا بوده است.” یک جوری هم این را گفته انگار جنتی “ آدم” است.

 

احمدی نژاد اصلاح طلب شد

یک سکه بهار آزادی را که می اندازی آسمان تا بیاید پائین، صد هزار تومان روی قیمتش می رود، واقعا مملکت هیچ چیزش قابل پیش بینی نیست. سه روز قبل نوشته بودم که یکهو دیدی خود خامنه ای هم اعلام می کند اصلاح طلب است، امروز احمدی نژاد، یک جوری درباره اصلاحات حرف زده که خاتمی هم جرات نمی کرد در مورد آن حرف بزند. من واقعا دارم عاشق مواضع احمدی نژاد و مشائی می شوم، فقط یک مشکل دارند و آن این است که دروغ می گویند، اگر دروغ نمی گفتند به جان خاتمی همین احمدی نژاد بهتر از صد تا خاتمی بود، حرفی را که خاتمی هشت سال قرم قرم کرد و آخرش هم نگفت قرمدنگ، احمدی نژاد گفته که: “ نیازمند اصلاحات اساسی هستیم.” مطمئنم تا یک ماه دیگر اعلام می کند خواستار حذف نظارت شورای نگهبان و حذف ولایت فقیه و حذف حجاب اجباری از قانون و حذف خودش از حکومت است. مثلا باورتان می شود که این جمله را احمدی نژاد گفته باشد: “ هر کس با هر ایده و اعتقادی که دارد و متعلق به هر جناحی که هست باید سهم خود را در ساختن ایران ایفا نماید، چرا که ساختن کشور به نفع آرمان ها و همه ملت ایران است.” این جمله را باید با آب طلا روی یخ نوشت، چون تا وقتی یخ آب شود موضع احمدی نژاد هم عوض می شود، حالا چرا باید با آب طلا نوشت؟ چون قیمتش برود بالاتر و حالا که هیچ تغییری رخ نمی دهد، لااقل پولدار بشویم. برخی آگاهان در مورد این جمله احمدی نژاد چنین نظر دادند:

اول: کسانی که هر ایده و عقیده ای دارند، جز اعتقاد قلبی به ولایت، فعلا از کار برکنار شده یا زندانی اند یا در حصر هستند یا مجبور به فرار از کشور شدند، به همین دلیل نمی توانند برای ساختن ایران کاری بکنند، برای اینکه برای انجام هر کاری اول باید آزاد شوند.

دوم: کسانی که متعلق به هرجناحی هستند، از جمله کسانی که به رئیس جمهور کودتا معتقدند، اصولا نمی توانند برای ساختن ایران کاری بکنند. برای اینکه قبلا همه این افراد توسط رئیس جمهور حذف شده و رئیس جمهور هم توسط رهبر فعلا در حال حذف است.

سوم: آقای احمدی نژاد قبل از اینکه در باغچه همه جناح ها را بیل بزند تا آنها ایران را بسازند، در باغچه خودش را بیل بزند که بتواند تا سر کوچه برود و سالم به خانه اش برگردد.

 

درخشان، آزاد باید گردد

واقعا اگر آنقدر که طرفداران حکومت از قدرت مخالفان آن می ترسیدند، مخالفان به قدرت خودشان مطمئن بودند، و اگر آنقدر که حکومت نسبت به آینده خودش تردید دارد و این تردیدها را هر روز نشان می دهد، مخالفان به بی آینده بودن حکومت اعتقاد داشتند، آقای خامنه ای تا حالا 2351 بار رفته بود مکه و آنجا مجاور نجف شده بود، می گویید نمی شود آدم برود عربستان ولی مجاور نجف در عراق شود، من معتقدم آقای خامنه ای می تواند، بخصوص اینکه مجبور است. احمدی نژاد هم تا حالا 167 بار رفته بود ارادان در جزیره کومور، اما اینکه می گوئید نمی شود، همه اش از بی ایمانی شماست، وگرنه اگر آدم بخواهد می تواند. مثلا همین که “ به غضنفر گفتند اگر وسط دریا کوسه بهت حمله کرد چه می کنی، گفت: می رم بالای درخت. گفتند: احمق! وسط دریا که درخت وجود ندارد. با حالتی غمگین و دشمن شکن فریاد کشید: چرا نمی فهمی، مجبورم.” حالا همین داستان است که مجبورند، وگرنه صد سال سیاه اگر این کار را می کردند. حالا این رهبر را ول کنید، بچسبید به الف که دیروز نوشته بود که “ ضد انقلاب( منظورش ماها هستیم) از نوری زاد با وجود سوابق بدش بخاطر توبه اش استقبال کرد، ولی طرفداران جمهوری اسلامی حاضر نشدند از حسین درخشان که سوابق خوبی هم داشت و خیلی هم کارهای بدی نکرده بود و اگر هم کار بدی کرده بود، از آن توبه کرده بود، توبه اش را بپذیرد و او را بیست سال زندان کرد.” و پیشنهاد کرد که حسین درخشان را آزاد کنند.

اولا: محض رضای خدا مطمئنم که خیلی از برادران و خواهران همکیش ضدانقلاب، نمی دانند ما چه کار بزرگی می کنیم، یعنی شما چه کار بزرگی می کنید که وقتی کسی خودش اعلام می کند که از گذشته اش دست برداشته، از او حمایت می کنید. حمایت می کنیم. قدر این زحمات خودمان را بدانیم و حالا اگر اسفندی چیزی برای خودمان دود نمی کنیم، سعی کنیم که همدیگر را بخصوص مسیح علی نژاد را اینقدر چشم نزنیم، گناه دارد. حداقل بدانیم که داریم کار مهمی می کنیم.

دوما: واقعا حسین درخشان یکی از مظاهر بارز ظلم و ستم این حکومت است. دقیقا به این دلیل که خامنه ای نمی خواست احمدی نژاد او را آزاد کند، این بیچاره سه سال زندان کشیده. ولش کنید برود. حالا هم که آب افتاده دست یزید، منتهی از نوع وسواسی اش، مگر می تواند تصمیم بگیرد.

پایگاههای خبری اعلام کردند که “ رهبر درخواست عفو حسین درخشان را بررسی می کند.” این خبر را که شنیدم یادم افتاد به دیداری که بقول علیرضا نوری زاده بین آیت الله خامنه ای و معمرالقذافی صورت گرفته بود.( معمولا نوری زاده اطلاعات جلساتی که فقط دو نفر در آن حضور دارند، دارد، چون بالاخره با یکی شان دوست است.)

 

دیکتاتور وسواسی

آیت الله خامنه ای با معمر القذافی دیدار کرده بود، طبعا قبل از مرگش، قذافی از خامنه ای پرسید: شما از صبح تا شب چکار می کنید؟

خامنه ای گفت: صبح که از خواب بیدار می شم به ملتم فکر می کنم و دستور می دم مخالفانم رو سرکوب کنند، بعد نامه عفو حسین درخشان رو می خونم و در موردش تصمیم می گیرم، ولی به نتیجه نمی رسم، بعد می رم حموم و برمی گردم. ساعت یازده به ملت فلسطین فکر می کنم و با بشار اسد ملاقات می کنم و دستور می دم سپاه پاسداران مخالفان بشار اسد رو سرکوب کنه، بعد نامه عفو حسین درخشان رو می خونم ولی نمی تونم در مورد آزادی اش تصمیم بگیرم، بعد می رم حموم، ظهر می آم به امت اسلامی فکر می کنم و برای فرماندهان سپاه در مورد نابودی آمریکا سخنرانی می کنم و بعد نامه عفو حسین درخشان رو می خونم، ولی نمی دونم آزادش بکنم یا نه، بعد می رم حموم، بعد که اومدم بیرون به ملت فکر می کنم و با رئیس مجلس تلفنی حرف می زنم و می گم قانون بستن مطبوعات رو تصویب کنند، بعد نامه درخواست عفو حسین درخشان رو بررسی کنند، ولی نمی تونم در موردش تصمیم بگیرم، به همین دلیل می رم حموم، بعد که برگشتم، به مردم کردستان فکر می کنم و دستور می دم دویست هزار نفر از دشمنان مردم کردستان رو سرکوب کنند، بعد نامه عفو حسین درخشان رو می خونم و چون نمی تونم تصمیم بگیرم، می گذارم بمونه برای بعد و می رم حموم حسابی خودمو می شورم. بعد می آم بیرون نماز مغرب رو با آقای حداد عادل و تعدادی از شعرا می خونم و می گم آورین آورین و دستور می دم تعدادی استادان دانشگاه مخالف رو اخراج کنند و بعد که اونها رفتند نامه درخواست عفو حسین درخشان رو می خونم و نمی تونم برای آزادی اش تصمیم بگیرم به همین دلیل می رم حموم می گیرم. بعد که اومدم بیرون قبل از خواب نامه حسین درخشان رو می خونم و تصمیم می گیرم فردا در موردش تصمیم بگیرم. حالا شما بگو از صبح تا شب چکار می کنی؟

قذافی گفت: منم مثل شما دیکتاتورم، ولی وسواسی نیستم.


بدو بدو مشارکت شد 65 درصد

در حالی که حزب مشارکت تعطیل است، مجاهدین انقلاب غیرقانونی اند، نهضت آزادی بکلی دشمن اسلام اند، اصلاح طلبان عناصر دشمن اند، سبزها مزدور جورج سوروس عوامل فتنه اند و هیچکدام در انتخابات شرکت نکردند و خود دولت هم دولت عناصر منحرف و مساله دار است. و با توجه به اینکه در دور قبل انتخابات براساس آمار تقلبی دولت، 63 درصد از مردم به کسی رای دادند که فعلا منحرف است و باید نابود شود و 32 درصد به کسی رای دادند که فتنه گر است و زندانی است، و جمع 63 و 32 می شود 95 و تقریبا 5 درصد دیگر باقی می ماند که منحرف و فتنه گر نیستند، علی سعیدی نماینده رهبر در سپاه گفت: “ نرخ مشارکت مردم در انتخابات 65 درصد خواهد بود.” آگاهان اعلام کردند ایران اولین حکومتی است که آمارهایی در مورد اتفاقی که هفته قبل افتاده را ندارد، و نرخ تورم و رشد قیمت و افزایش جمعیت و حتی آمار جمعیت کشور در آن وجود ندارد، ولی نرخ مشارکت اتفاقی که بعدا خواهد افتاد در آن کاملا معلوم است. در راستای همین امر، فعلا حکومت در حال باز کردن فضا برای رقابت میان دو گروه از طرفداران حکومت است که خودشان فضا را بسته اند. به همین دلیل قرار است به پرونده قاضی مرتضوی رسیدگی کنند و احتمالا زندانش کنند، حسین درخشان را آزاد کنند، احتمالا موسوی و کروبی را آزاد کنند، احتمالا احمدی نژاد را به مجلس احضار کنند و گوشش را هفت دور بپیچانند، همه دولتی ها و مجلسی ها که مخالف اصلاحات هستند، قرار است اصلاح طلب شوند و حتی شورت و کرست شان را هم سبز بپوشند، تا مردم در انتخابات شرکت کنند. البته احتمالا همه چیز تا فردا تغییر خواهد کرد.