نعل وارونه!

عیسی سحرخیز
عیسی سحرخیز

آن چه این روزها در فضای رسانه ای جریان اقتدارگرا در خصوص اقدام تروریستی شیراز علیه علی مطهری می گذرد، نعل به نعل، همان است که در جریان قتل های زنجیره ای در دوران اصلاحات اتفاق افتاد و ترور 22 اسفند ماه سعید حجاریان که چند روزی بیش نیست که از سالگرد این جنایت هولناک می گذرد.

 نکته ی جالب این جاست که هنوز پرونده ی فرزند شهید مرتضی مطهری بسته نشده، ماجرایی در دستور کار داعشیان ایران قرار گرفته است که می تواند پیامدهای ناگوارتری دربرداشته باشد و از ترور شخصیتی علی یونسی گذشته و به ترور فیزیکی وزیر اطلاعات دولت خاتمی بینجامد که چند هفته پیش، پس از سال ها به افشای گوشه هایی از قتل زهرا کاظمی در بازداشتگاه اوین پرداخت و عاملان و آمران پشت پرده ی آن.

 آن چه که در حرف های نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، به ظاهر در مقام دلسوزی در مورد مشاور عالی رئیس جمهور آمده ، نوعی “نعل وارونه ” زدن است تا یونسی را هم تراز مطهری قرار دهد تا آنان که منتظر دستور حمله از بالا هستند و خود با دقت اشاره ها را پی می گیرند، معنای کنایه ها را دریابند و دست به عمل بزنند.

محمد رضا باهنر عنوان کرده است که ”توصیه می‌کنیم بدون حساب و کتاب حرف نزنند یا تریبون سنگینی که مشاور رئیس جمهوری است را کنار گذاشته و راحت‌تر حرف بزنند”. این روی دیگر سکه ای است که دبیرکل ”جبهه پیروان” دقایقی بعد در خصوص رویداد دوشنبه سیاه شیراز مطرح کرده است: ”آقای مطهری بعضا حرف‌هایی می‌زند و رفتارهای غیر معمولی دارد که اگر بیشتر مراعات کند، برای خود و خانواده‌اش مفیدتر است”. 

 با اندک گشت زدنی در رسانه های مکتوب اقتدارگرایان یا سایت های خبری آنان در فضای مجازی ، شبیه این موضعگیری های هماهنگ و برنامه ریزی های یک دست را می توان در روزنامه ها و خبرگزاری های زیر نفوذ جریان اطلاعاتی - امنیتی مشاهده کرد و در نوشته های نویسندگان تندرو و سخنان منبریان تندرو دید.

 نمونه ی درخور توجه آن می تواند بیانیه ی اخیر دفتر اسدالله ایمانی ”امام جمعه شیراز و نماینده مقام معظم رهبری در استان فارس” باشد که خود یک طرف این ماجرای خونین بوده و در خطبه های نماز جمعه ی پیش از این رویداد، علی مطهری را آماج سخنان خشمگینانه ی خویش قرار داده و به تحریک و تشویق جریان های تندروی شناخته شده ی استان پرداخته بود:

“ اگر اقدام خشن کاری است نادرست و غیر قانونی (که حق هم همین است) شکستن مصوبه های شورای تامین شهرستان هم کاری است نادرست که باید هر دو را در کنار هم ارزیابی نمود و به همین جهت معظم له فرمودند : «آیا واقعاً مشکل ما این است که هر روز یک سخنران دعوت شود و علیرغم تذکر به نظر شورای تامین استان توجه نکنند؟» منظور از ضرب المثل ایراد شده در بیانات معظم له که « انسان اگر باد بکارد طوفان درو می کند » ،چیزی جز این نبود که افراد متوجه شوند و مروری به سخنان و به ویژه عملکرد خود داشته باشند و ببینند که چه کرده اند که زمینه ساز چنین واکنشی شده است.“ 

این حرفی نادرست است که در نامه ی سرگشاده ی روز دوشنبه علی مطهری به معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور دولت روحانی و رییس هیات تحقیق حادثه ی ۱۸ اسفند شیراز به شدت تکذیب شده است: ”گفته‌اند شورای تأمین مصوبه‌ای مبنی بر مخالفت با برنامه مذکور داشته و اینجانب با علم به این موضوع اقدام به این سفر کرده‌ام. اولا همان طور که می‌دانید مصوبه صریحی از طرف شورای تأمین وجود نداشته بلکه نامه شورای تأمین به دانشگاه شیراز صرفا شامل توصیه و ترجیح عدم برگزاری مراسم بوده و در واقع تصمیم را به عهده دانشگاه گذاشته است و وقتی دانشگاه از مقصود آنها استعلام کرده پاسخی دریافت نکرده است. علاوه بر این، همین توصیه از ناحیه شورای تأمین نیز به اطلاع اینجانب نرسیده بود”. 

 در این فضای رسانه ای است که جریان اقتدارگرا، آن گاه که دستش رو می شود و کوس رسوائی این اقدام بر سر بام ها زده می شود، چون هوا را پس می بیند یک باره تغییر جهت می دهد و با دست کشیدن از حمایت جریان های افراطی و نیروهای مسلح حکومتی سعی می کند ماجرای دوشنبه سیاه شیراز را لوث کند و حتی چون موارد گذشته آن را به نیروهای رقیب - اصلاح طلبان، تحول خواهان و حامیان جنبش سبز- نسبت دهد.

 به این دلیل است که موضع گیری آیت الله حائری شیرازی که در پیامی تروریست های حمله کننده به علی مطهری را نه ”نیروهای خودسر” یا ”اراذل و اوباش”، که جوانان “نمازخوان ولایی جان برکف” خوانده و پیشتر نیز در زمان سفر هادی غفاری به شیرازعنوان کرده بود که ”مردم رعایت عمامه و احترام روحانیت را کردند و گرنه ایشان بسلامت بر نمی گشت”، یک باره نادیده گرفته می شود و بحث “خودزنی سیاسی” مطرح می گردد و “اجرای سناریوی دیکتاتور نامیدن ولایت”.

از این رو، ”رییس شورای هماهنگی حزب الله شمال غرب کشور” وارد ماجرا شده و عنوان می کند که ”این قضیه خود زنی بوده سیاسی بوده و بی شک یا توسط خود اصلاح طلبان انجام گرفته و یا افراطیونی که جزو پازل اصلاح طلبان اقدام کرده اند! اصلاح طلبان در اتهام زنی های خود همیشه سناریوهایی را می نویسند و بر اساس آن سناریو به دنبال خشونت طلب نامیدن و افراطی نامیدن مخالفین خود هستند”. 

 اما از آن جایی که دم خروس همیشه باید از جایی بیرون بزند، ”روح‌الله بجانی” در جریان این “نعل وارونه زدن” ناخواسته و ندانسته پرده از روی سیاست پنهان دیگری برمی دارد و سناریوی”طرح بی کفایتی رئیس جمهور” یا “استعفای حسن روحانی” را مطرح می سازد و این برنامه را که از روز اول روی کار آمدن دولت اعتدال توسط تمامیت خواهان دنبال می شده به “جریان نفاق و مخالفین انقلاب” نسبت می دهد:

“احتمال داده می شود که در بخشی از برنامه جریان نفاق ، مخالفین انقلاب که هم اکنون متاسفانه در بدنه دولت نفوذ کرده اند به دنبال کناره گیری رییس جمهور هستند. آنان می خواهند تا بعد از ناکام ماندن آمریکا از استعمار نوین، شیخ حسن روحانی را از ادامه ریاست دولت کنار بزنند. حال با وارد کردن رییس جمهور به کارهایی که خدایی ناکرده موجب بی کفایتی اش گردد و یا استعفای وی که بعد از آن نوبت به اجرای سناریوی دیکتاتور نامیدن ولایت خواهد رسید”.

 با توجه به این بازی پیچیده ی جریان اقتدارگراست که رئیس جمهور باید در این جریان تدبیر لازم را بکار برد و چون سلف خود سید محمد خاتمی که ریشه های غده ی سرطانی ترورهای حکومتی را از وزارت اطلاعات بیرون کشید، به عنوان رئیس شورای امنیت ملی، دست به یک عمل جراحی مهم در درون نیروهای نظامی و امنیتی بزند و جریان های تندرو و لباس شخصی های تروریست رامعرفی، دستگیر و مجازات کند.

رئیس دولت تدبیر و امید لازم است به یاد داشته باشد که جمهوری اسلامی از همان ابتدا اسفندهای سیاه زیادی را پشت سرگذارده و مردم ایران ماجراهایی از این دست بسیار دیده اند که هنوز که هنوز است در مواردی پس از سه دهه گزارش نهایی گروه های تحقیق منتشر نشده و اصل ماجرا از چشم ملت مخفی مانده است؛ شاید کلید رئیس جمهور این بار معجزه کند و گره از این راز سربسته بردارد.